به گزارش میمتالز، «محمد بن زاید»، ولیعهد ابوظبی، هفته گذشته سفری به آنکارا داشت و در این سفر، ضمن دیدار با رجب طیب اردوغان، از سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری امارات متحده عربی در ترکیه خبر داد. این در حالی است که شاید اگر این دیدار و این رخداد پس از سالها تنش در روابط میان دو کشور رخ نمیداد، سقوط لیر در ترکیه ادامه پیدا میکرد.
اما چرا ترکیه که در قیاس با گذشته خودش به شدت منزوی شده و امیدواریها به رشد اقتصادی این کشور هم به شدت کاهش پیدا کرده، میتواند چنین سرمایهای جذب کند، اما ایران از جذب سرمایه خارجی عاجز است؟
معروف است (احتمالا به طنز و شاید هم با اندکی چاشنی واقعیت) که سیاست انگلیسیها در مستعمرههاشان این بوده که «تفرقه بینداز و حکومت کن». با این همه، ظاهرا روشهای مدرنتری هم برای این نوع از تحت سلطه گرفتن دیگران وجود دارد: بدهکار کردن.
وقتی به کسی بدهکارید، مجبورید (به اصطلاح عامه)، «گردنتان را در مقابلش کج کنید». کسی که در روز بحران به شما پولی قرض داده، غیرممکن است که این کار را از سرِ خیرخواهی انجام داده باشد و هدف، در کمترین حالت این است که سود پولش را بگیرد.
این اصل در حوزه اقتصاد جهانی هم به اندازه حوزه روابط شخصی میان افراد جاری و ساری است. مثلا، «بانک جهانی» و «صندوق بینالمللی پول» تنها به کشورهایی وام میدهند که حاضر باشند سیاستگذاریهای این نهادها را در اقتصاد ملیشان به اجرا بگذارند.
اما در مورد روابط میان ترکیه و امارات متحده عربی و ۱۰ میلیارد دلاری که فعلا از سقوط بیشتر نرخ برابری لیر در مقابل ارزهای خارجی جلوگیری کرده، نکات بیشتری هم وجود دارد. مهمترین نکته این است که ترکیه و امارات متحده عربی، در واقع اختلاف سیاسی بسیار گستردهای با یکدیگر داشتند که این دو را در دو سوی یک طیف قرار میداد.
امارات و ترکیه، در مورد انقلابهای عربی و حمایت از «اخوانالمسلمین» در مصر با هم اختلاف داشتند و در لیبی هم از دو جبهه مخالفی که با یکدیگر در حال جنگ بودند و هستند، حمایت میکنند. همین مسائل، روابط میان دو کشور را به مرحله تقابل و تنش کشیده بود.
با این همه، حالا واضح است که چه اتفاقی افتاده: در حالی که افت هر روزه ارزش لیر ترکیه ممکن بود اردوغان را به زیر بکشد و اقتصاد بسیار قدرتمند ترکیه را به ورطه نابودی بکشاند (روندی که البته هنوز هم محتمل است)، یک دشمن سابق (یعنی امارات متحده عربی) به کمک ترکیه آمده است. باز هم واضح است که دشمن شما، فقط با شرط و شروط حاضر است به شما کمک کند.
در مورد شرط و شروطی که اماراتیها پیش پای اردوغان گذاشتهاند، چیز زیادی نمیدانیم. اما میتوان مطمئن بود که امارات با قرض دادن پول به اردوغانی که در خطر سقوط بوده، نفوذ خود را در منطقه گسترش خواهد داد.
اما در بدهبستانهای مالی میان دولتها و کشورها، موضوع دیگری هم دخیل است و آن هم اینکه پول به کسی قرض داده میشود که نخست خوشحساب باشد و دوم هم اینکه بتواند پول را پس بدهد.
اما با همین دو معیارِ حداقلی، چرا کسی به ایران وام نمیدهد؟ توضیح اینکه ایران با شروع همهگیری کرونا، از صندوق بینالمللی پول درخواست یک وام ۵ میلیارد دلاری کرد و در نهایت، با فشار آمریکا با درخواست ایران موافقت نشد.
درخواست وام ایران، به طور مشخص به دلایل سیاسی متوقف ماند، اما درخواست وام از سوی کشورهایی که با نظام جهانی مشکلی ندارند، در عمل به همان دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد، مورد موافقت یا مخالفت قرار میگیرد.
به عبارت ساده، اینکه هر کشوری قبلا چقدر وام گرفته (یا بدهی خارجی دارد)، مهمترین عامل در دریافت وامهای جدید است. نکته، اما اینجا است که ایران، از قضا جزو کشورهایی است که کمترین میزان بدهی خارجی (External Debt) را دارد و بنابراین، به صورت بالقوه، کشورهای دیگر باید برای وام دادن به ایران سر و دست بشکنند.
میزان بدهی خارجی کشورهای جهان، نکات زیادی را در مورد آنها هویدا میکند. کشوری که بدهی خارجی زیادی دارد، در واقع بیش از داشتههایش خرج کرده و از دیگر سو، کسانی که به چنین کشورهایی پول قرض دادهاند، امیدوار بوده یا هستند که میتوانند طلبشان را وصول کنند. به عبارت دیگر، معمولا در مورد وضعیت اقتصادی کشورهای وامگیرنده، خوشبینی وجود دارد.
بزرگترین بدهکار جهان، آمریکا است. دادههای بانک جهانی نشان میدهند که آمریکا در سال ۲۰۲۱ میلادی، حدود ۲۱٫۷ تریلیون دلار بدهی خارجی داشته است. بریتانیا در جایگاه دوم است و حدود ۹٫۸ تریلیون دلار بدهی خارجی دارد. فرانسه هم با حدود ۷٫۴ تریلیون دلار در جایگاه سوم است.
نکته، اما این است که بدهی خارجی آمریکا، کمابیش برابر با تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور است و این یعنی آمریکا به راحتی میتواند بدهیهایش به کشورها و نهادهای خارجی را تسویه کند. در مورد بریتانیا و فرانسه، اما این موضوع دشوارتر است، چرا که بدهی این کشورها، بیش از تولید ناخالص داخلی (یا مجموع معادل پولیِ تولیدات کالا و خدمات در یک سال) در این کشورها است.
با این همه، کسانی که به اقتصادهای قدرتمند جهان وام میدهند، معمولا نگرانی ندارند، اما در مورد اقتصادهای با کارکرد بد که وام زیادی هم گرفتهاند، همیشه جای نگرانی وجود دارد. معروفترین مثال در این زمینه، یونان است که بر اساس گزارش بانک جهانی، حدود ۵۹۰ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد.
تولید ناخالص داخلی یونان حدود ۲۰۰ میلیارد دلار است و این یعنی این کشور، معادل ۳ برابر تولید ناخالص داخلی خود بدهی خارجی دارد. در کنار این، دولت یونان به نهادهای حوزه عمومی در خود این کشور هم بدهی دارد.
کل ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم توانایی یونان برای بازگرداندن این بدهیها (به دلایلی که جای ذکر آنها اینجا نیست)، بسیار پایین است. این طلبکارها، که اصلیترین آنها بانکهای آلمانی و فرانسوی هستند، به همین دلیل از بابت وصول طلب خود بسیار نگراناند.
مقایسه یک نمونه دیگر هم خالی از لطف نخواهد بود: ترکیه حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد که هرچند کمتر از تولید ناخالص داخلی این کشور (حدود ۷۹۰ میلیارد دلار) است، از جهاتی دیگر نگرانکننده است.
اقتصاد ترکیه به شدت به تزریق سرمایه خارجی وابسته است و با افت ارزش لیر، میزان توانایی شرکتهای ترکیهای برای بازپرداخت بدهی خارجیشان به دلار، به شدت کم میشود. مثلا، همین که در یک روز لیر ۱۰ درصد افت ارزش پیدا میکند، توانایی بازپرداخت بدهی دلاری برای شرکتهای ترکیهای هم ۱۰ درصد افت پیدا میکند.
وضعیت ایران در این زمینه، متفاوت با بسیاری از کشورهای دنیا است. ایران (احتمالا در کنار نیجریه)، بزرگترین و پرجمعیتترین اقتصادهای جهان با کمترین میزان بدهی خارجی هستند. ایران حدود ۹ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد و نیجریه هم حدود ۱۵ میلیارد دلار.
واضح است که کسی نخواسته به این دو کشور وام بدهد و دلایل هم قابل حدس هستند: انزوای بینالمللی، اختلافات سیاسی با آمریکا یا اتحادیه اروپا و مواردی از این دست.
با توجه به نرخ برابری ریال و ارزهای خارجی، در یک سناریوی خوشبینانه و فرضی، وامهای خارجی اقتصاد ایران را نجات خواهند داد.
با این همه، هر سکهای دو رو دارد و اینکه بدهی شما کم است، هم زمان به این معنی هم خواهد بود که میتوانید بعدها (وقتی وضعیت بهتر شد) قرض بگیرید و از قضا، وامدهندگان هم از این بابت خوشحال خواهند بود. هر چه باشد، وامدهنده به دنبال این است که با وامدادن سود کند.
برای کسانی که به دنبال نتیجهگیری اخلاقی از این نوشتار هستند هم میشود این طور اضافه کرد: ایران، در صورت رفع اختلافات خود با جهان و در صورتی که دوباره به «جامعه جهانی» برگردد (جامعهای که هم شامل آمریکا و اروپا میشود، هم شامل چین و هند و روسیه)، یکی از بهترین گزینهها برای اخذ وام است. در واقع، ایران مشتری پولداری است که تاکنون وام نگرفته و شاید خوشحساب هم باشد!
منبع: تجارت نیوز