چالشهای امنیتی و نظامی، افزایش قیمت نفت، افزایش بهای دلار در برابر ارزهای معتبر، احتمال افزایش تقاضا در اقتصادهای بزرگ جهان، محدودیتهای تجاری و احتمال بروز جنگهای تجاری، چالشهای زیستمحیطی، اعتراضات جهانی فعالان معدنی در سراسر جهان، بدهیهای بالای دولتها به خصوص در کشورهای نوظهور به ویژه چین، نوسانات شدید در بازار مسکن، رشد شدید بازارهای مالی، بیکاری در اقتصادهای بزرگ دنیا و اشتغال ناقص و مواردی از این دست مهمترین ریسکهایی هستند که در سال جاری بازارهای گوناگون را تحت کنترل خود در خواهند آورد.
در این رابطه کارشناسان جهانی معتقدند اگرچه این ریسکها در نگاه اول قدرتمند به نظر میرسند اما اکثر آنها با شکنندگیهای بالایی روبهرو خواهند بود. بهعنوان مثال افزایش قیمت نفت هرچند در شرایط فعلی با سرعت در جریان است اما به نظر میرسد افزایش قیمت آن نتواند به رشد قیمت بیش از پیشبینیهای قبلی منتهی شود. به عقیده آنها خیز نفت در شرایط کنونی پشتوانه واقعی ندارد و هرچند رشد تقاضا نیز به ثبت رسیده ولی این رشد تقاضا بیشتر تابع ریسکهای سیاسی و منطقهای است و نشانه روشنی از خروج بازار نفت از رکود 3 ساله خود ندارد.
البته در برابر این نظر نیز برخی معتقدند بازار نفت دقیقا با نشانههای بنیادینی از بهبود شاخصههای محوری همچون تقاضای واقعی روبهرو است، بهطوری که تقاضا برای طلای سیاه بیش از یک میلیون بشکه افزایش یافته که این مساله میتواند باعث بهبود قیمتها در میانمدت و حتی عبور از رقم 70 دلار تا پایان سال شود. به هر حال نباید از افزایش تولید نفت از سوی کشورهای مختلف نفتی نیز غافل بود.
افزایش تولید نفت آمریکا، بازگشت احتمالی کشورهای عضو اوپک به برنامه تولید بیشتر، تقویت صادرات نفت از سمت ایران و عراق و... همگی بر عرضه این بازار اثر گذاشته و آن را کنترل خواهند کرد. همچنین تقابل دیدگاهها در موضوع تغییرات ارزش دلار به دلیل رشد نرخ بهره اثرگذاری این موضوع را در بلندمدت به چالش کشیده است، بهطوریکه کارشناسان معتقدند رشد نرخ بهره به خصوص در سال گذشته اگرچه در کوتاهمدت اثری فوری بر بازارها بر جای گذاشت اما در میانمدت به تعدیل این اثرات منتهی شد و بازارها نیز مسیر معکوسی در پیش گرفتند. با این حال اما ریسکهای سیاسی شاید یکی از مهمترین موضوعاتی باشند که هر روز در حال قوت گرفتن هستند. حمله آمریکا به سوریه، احتمال جنگ در شبهجزیره کره، درگیریهای منطقه خاورمیانه سه مورد از نگرانیهای اصلی هستند که در حال حاضر میتوانند این ریسکها را تقویت کنند. در این شرایط است که بازارهای مختلف از جمله بازار فلزات مترصد آن هستند تا این ریسکها اثرات خود را تثبیت کرده و بر جای بگذارند. این در شرایطی است که فعالیتهای سفتهبازانه نیز در بازارهای مختلف افزایش یافته است و بازارهای آتی در مورد فلزات با روند رو به رشدی روبهرو شدهاند که این موضوع نیز نشان میدهد این بازارها منتظر روند افزایشی در آینده نزدیک هستند.
نگاهی به بازار مس در بورس لندن نشان میدهد مس در این بازار در روز جمعه به قیمت 5 هزار و 682 دلار معامله شد درحالیکه قیمت 3 ماهه این کالا 5 هزار و 711 دلار ثبت شده است. این کالا در فاصله دو روز حدود 61 دلار افت قیمت را ثبت کرده و این برخلاف مسیر یک ماه پیش این کالا است. به عبارتی باید گفت مسیر حرکتی بازارهای فلزات در ماههای اخیر با نوسانات سریع و مداومی همراه بوده است و پیشبینی مسیر مطمئنی از حرکت این کالاها دشوار است. در بازار آلومینیوم نیز قیمت هر تن از این کالا هزار و 914 دلار به ثبت رسیده که از افت 10 دلاری در برابر قیمت این کالا در روز قبل از آن (11 آوریل) حکایت دارد. البته تغییرات بازار آلومینیوم معمولا با شدت و سرعت بازار مس نبوده و نیست و این کالا با مقاومت بیشتری در برابر تغییرات روبهرو است.
در این بین در بازار داخلی فلزات پایه نیز شرایط باثبات و بهتر بگوییم راکدی در جریان است. فعالان این بازار معتقدند نوسانات قیمت در بازارهای فلزات پایه به دلیل نوع رابطهای که بین قیمتهای داخلی و جهانی وجود دارد مستقیما در بازار ما بروز میکند اما این به معنای رونق در این بازارها نیست. به عقیده آنها اینکه قیمتهای جهانی با روند رو به رشد یا افتی روبهرو هستند باعث شده قیمت فلزات پایه نیز مسیر مشابهی را طی کنند؛ بهعنوان مثال قیمت مس در بازار داخلی ما که زمانی به 13 هزار تومان در هر کیلو رسیده بود تا 24 هزار تومان نیز افزایش یافته است و این در حالی است که عملا معامله جدی در این بازار صورت نمیگیرد و حتی عرضههایی که در بورس کالا انجام میشود بعضا با 50 درصد معامله روبهرو است که این میزان معامله نشان میدهد رکود در این بازار جدی است.
کارشناسان بازار مس معتقدند میزان تولید مس در کشور از تقاضا بالاتر است و این موضوع به مازاد عرضه در این صنعت منتهی شده است. به عقیده آنها در صورتی که نرخ رشد اقتصادی کشور با پیشبینیهایی که صورت میگیرد در رقم 8 درصد در سال جدید محقق شود میتوان گفت صنایع پاییندستی فلزات پایه توانایی جذب مازاد عرضه را در بازار داخل کسب خواهند کرد و این مساله میتواند به رونق قیمتها در صنایع بالادستی و حتی معادن نیز منجر شود. در حال حاضر نگاهی به آمارهای صادراتی نشان میدهد بهعنوان مثال در صنعت مس میزان صادرات که در سال 90 حدود 150 هزار تن بوده به زیر 50 هزار تن رسیده است. این به معنای آن است که علاوه بر افت صنایع داخلی مصرفکننده این فلز، اوضاع صادرات نیز طی این مدت چنگی به دل نزده و این مسائل به فشار بر بخش بالادستی انجامیده است.
در سایر بازارهای پایه نیز وضعیت نسبتا مشابهی را شاهدیم. بهعنوان مثال در بخش آلومینیوم کارشناسان معتقدند این صنعت در بخش پاییندست تنها از 30 درصد ظرفیت خود استفاده میکند حال آنکه در گذشته صنایع پاییندست آلومینیوم یکی از فعالترین صنایع کشور را شامل میشد. با این حال میزان مصرف آلومینیوم در کشور حدود 280 هزار تن بیشتر نیست که این رقم در مقایسه با رقم 47 میلیون تنی تولید جهانی تنها حدود 0.6 درصد است. این میزان در حالی است که در کشور ما میزان مصرف آلومینیوم حدود 480 هزار تن ثبت شده است که این امر نشان میدهد بر خلاف بازار مس با مازاد تقاضا در بازار آلومینیوم مواجه هستیم.