به گزارش میمتالز، این روزها نخبگان و محققان شرکتهای دانشبنیان و فناور با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند. خلاءهای قانونی و کارشکنی برخی از مدیران نهادهای متولی حمایت از نخبگان، تبدیل به سدی بزرگ جلوی پای جریان دانشبنیان کشور شده است که جوانان نخبه را از آینده فعالیت در کشور ناامید میکند. در این مسیر، اما نخبگانی هم هستند که با مشکلات جنگیدهاند و پس از سالها تلاش توانسته اند بر مشکلات غلبه کنند و در نهایت طرح و ایده خود را تجاری سازی کنند و از این طریق یکی از مسائل و معضلات کشور را حل کنند.
صنعت سیمان نیز یکی از صنایع مهم و اساسی کشور است که رفع معضلات آن میتواند این صنعت را به یکی از لنگرگاههای مهم برای رشد و توسعه اقتصادی کشور تبدیل کند. «امیربهادر مرادیخو» و «علیرضا اسپرهم» دو جوان نخبه هستند که برای رفع معضلات اساسی صنعت سیمان یک فرایند پیشرفته ابداع کردهاند. فرایندی که با هزینهای بسیار کمتر از تولید سنتی سیمان، ضایعات گیاه نیشکر را به سیمانهایی با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی منحصر بفرد تبدیل میکند. این فرایند نه تنها انرژی مصرف نمیکند بلکه میتواند به یکی از منابع تولید برق نیز تبدیل شود. همچنین طی این فرایند برخلاف روش اصلی تولید سیمان در جهان، کربن دی اکسید آلاینده موجود در جو مصرف میشود. پیش از این خبرگزاری فارس در گزارشی تحت عنوان «یک تیر و چند نشان جوانان نخبه ایرانی برای حل چالشهای صنعت سیمان» به تشریح جزئیات این طرح پرداخته است.
اولین گام برای برطرف کردن این مشکلات این است که خلاءهای موجود در این حوزه را دقیق بشناسیم. از این رو پای صحبتهای این دو جوان نخبه نشستیم تا با برخی از مشکلاتی که این روزها شرکتهای دانشبنیان نوپا با آن مواجهه هستند آشناشویم و در راستای حل آنها گام برداریم. در ادامه متن کامل این گفتگو را میخوانید:
مرادیخو: روزهایی که ما برای اختراع تلاش میکردیم هیچ حمایتی دریافت نکردیم. در همه جای دنیا اولین جایی که از یک پژوهشگر حمایت میشود دانشگاه است، ما طرح خودمان را مطرح کردیم، اما متاسفانه جدی گرفته نشدیم. شما یک زمانی برای پژوهش نیاز به دستگاه خاصی دارید و این دستگاه وجود ندارد و کسی هم آن را برای شما تهیه نمیکند. اما ما به تجهیزاتی نیاز داشتیم که در داخل دانشگاهمان وجود داشت، ولی به ما اجازه استفاده از آن را نمیدادند.
من به عنوان یک مخترع اولین نمونه خودم را در قالب پنیر درست کردم و برای انجام تستهای بتنی که تولید کرده بودیم آن را زیر ماشین قرار میدادم. در مراحلی بعدی یک نمونه دیگر درست کردیم و با مشقت زیاد از راننده اتوبوس شرکت واحد خواهش میکردیم که از روی نمونه ما رد شود تا مقاومت آن را تست کنیم.
در دانشگاه ما ۱۶ کوره وجود داشت که درجه حرارتهای مختلفی هم داشتند. اما ما مجبور بودیم با کمترین امکانات کارهای خودمان را جلو ببریم. ما برای هم زدن بتنی که تولید کرده بودیم یک میکسر ساده نداشتیم و بجای آن از قاشق و سطل ماست استفاده کردیم. اینها را گفتم که بگویم اگر کسی بخواهد برای کشورش کار کند با کمترین امکانات هم میتواند اینکار را بکند. اما این را هم باید بگویم که مملکتی که میخواهد قدرت علمی، فناوری و اقتصادی منطقه باشد محقق آن نباید اینگونه به سختی کار کند.
تصاویری از ساخت اولین نمونههای بتنی با حداقلیترین امکانات
اسپرهم: درواقع کسی که بخواهد کار کند با حداقلیترین و ابتداییترین امکانات هم میتواند کار کند و تولید داشته باشد. روحیه انقلابی و روحیه جهادی باید از حالت شعاری به عینیت عملی برسد. چه بسا ما با روحیه جهادی ودرحد توان خودمان این مسیر رو طی کردیم. اگر همین امکانات معمولی و رایجی که هست، در اختیارما میبود ما انرژی و زمان خیلی کمتری صرف میکردیم تا به اینجا برسیم.
مشکل اول ما به ویرایش پنجم آیین نامه ارزیابی شرکتهای دانشبنیان برمیگردد که بخش عمران از آن حذف شده است. این درحالی است که بحث مسکن، راه سازی، سدسازی، تونل سازی، راه آهن و ... همه مربوط به عمران است.
مرادیخو: با تمام این سختیها کار ما جلو رفت و خواستیم که شروع بکار کنیم. درست زمانی که درخواستهای متعددی از پذیرش کشورهای خارجی دریافت میکردیم، خیلی امیدوارانه و با سختیهای بسیار زیادی توانستیم دانشبنیان شویم. اما مشکل ما تازه از اینجا شروع شد. در همه جای دنیا آیین نامهها با گذشت زمان به سمت بهتر شدن حرکت میکنند. مشکل اول ما به ویرایش پنجم آیین نامه ارزیابی شرکتهای دانشبنیان برمیگردد که بخش عمران از آن حذف شده است. این درحالی است که بحث مسکن، راه سازی، سدسازی، تونل سازی، راه آهن و ... همه مربوط به عمران است. بحث مسکن به تنهایی یک بخش پیشران اقتصادی است و اگر مشکلات آن برطرف شود بسیاری از مشکلات کشور حل میشود. حالا بحث عمران را حذف کردهاند و شرکتهای آن را بین بقیه زیر ردهها پخش کرده اند. به طور مثال شرکت ما را به رده مواد پیشرفته شیمیایی و پلیمری دادند و یک مهندس شیمیطرح ما را تایید کرد. این مساله اولین مشکل ما بود. توجه داشته باشید که بحث من اصلا شخصی نیست، ما با تمام این مشکلات را پشت سر گذاشتیم، اما این باگها باید برطرف شود تا شرکتهای دیگری دچار آن نشوند.
وارد سیستم که شدیم مسوول میز خدمتی که برای ما در نظر گرفته شده بود به ما گفت که ۱۰ کیلو از محصول خودتان درست کنید و آن را به چند مشتری بدهید و از آن بازخورد دریافت کنید. این درحالی است که برای ساخت یک اتاق ۳ در ۴ حدود ۱۰۰۰ بلوک سیمانی میخواهیم هر بلوک ۱۳ کیلو است. شما چطور از من میخواهید با ۱۰ کیلو سیمان از مشتری بازخورد دریافت کنم؟ در مرحله بعد گفتم خب برای اینکار به ما سرمایه هم میدهید؟ گفتند بله تا ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه هم میدهیم. درحالی که ما برای تولید این بلوکها باید یک کارخانه راه بیندازیم. این کارشناس هم تقصیری ندارند، چون ما در رده مواد پیشرفته طبقه بندی شدیم که تولیدات آن از نظر حجم و وزن بسیار پایینتر از مصالح ساختمانی است.
اسپرهم: زمانی که ما جهت دریافت تسهیلاتی همچون هم سرمایهگذاری به صندوق نوآوری و شکوفایی رجوع کردیم، دانشجوی ترم ۳ ارشد بودیم در حال حاضر دانشجوی ترم ۳ مقطع دکترا هستیم و بنده نصف سربازی خود را گذرانده ام، اما متاسفانه هنوز نتوانستیم این تسهیلات را دریافت کنیم و یا علارقم پیگیریهای بسیار زیاد ومراجعه کردن به صندوقهای عامل پژوهشی اتفاق خاصی جهت عملیاتی شدن طرح و محصول دانشبنیانمان رخ نداده است.
مرادیخو:ما دو تیپ شرکت دانشبنیان داریم. شرکتهای تولیدی و شرکتهای نوپا. شرکتهای دانشبنیان تولیدی نیز به دو دسته تقسیم میشوند شرکتهایی که سالهاست تولید دارند و حالا بخش تحقیق و توسعه آنها یک محصول جدید دانشبنیان تولید کرده است. دسته دیگر شرکتهایی هستند که محصولات خود را تولید کرده اند و به بازار نیز عرضه کرده اند، اما برای دریافت دانشبنیانی اقدام نکرده بودند و بعد از چند سال سابقه فروش و بیمه گواهی دانشبنیانی دریافت میکنند. شرکتهای نوپا نیز شرکتهایی مثل ما هستند که تازه میخواهند خط تولید راه بیندازد و توانمند شوند. صندوق نوآوری و شکوفایی اصلیترین متولی حمایت از شرکتهای دانشبنیان است که همیشه میگوید شرکتهای نوپا مثل یک طفلی هستند که ما دست آنها را میگیریم تا راه بیفتند و توانمند شوند.
حالا برویم سراغ تسهیلات، ما تسهیلاتی به اسم تسهیلات تولید نیمه صنعتی داریم که ۲۰ میلیارد تسهیلات با سود ۱۱ درصد اعطا میکند و پس از دو سال زمان بهره برداری یک سال تنفس داده میشود و بعد اقساط را در مدت زمان ۵ سال با سود ۱۱ درصد باید باز گردانده شود. این خیلی تسهیلات خوبی است، اما جالب است بدانید که این تسهیلات شامل حال شرکتهایی مثل ما نمیشود.
شرکت دانش بنیان تولیدی که خط تولید دارد، فروش دارد، بازار دارد و. میتواند تسهیلاتی دریافت کند که دو سال مدت بهره برداری و یک سال تنفس دارد، اما این تسهیلات را به شرکتهای دانش بنیان نوپا نمیدهند.
حالا این تسهیلاتی که بالاتر عرض کردم فقط به شرکتهای تولیدی تعلق میگیرد. شرکتی که خط تولید دارد، فروش دارد، بازار دارد و. حالا تسهیلاتی به آنها داده میشود که دو سال مدت بهره برداری و یک سال تنفس دارد، اما این تسهیلات را به شرکتهای نوپا نمیدهند. شرکتهایی که برای تولید ابتدا باید زمین بخرند، دستگاههای مورد نیاز خود را تهیه کنند، مجوزهای لازم را دریافت کنند، تولید را شروع کنند و بعد از بازاریابی و فروش به ثبات برسند. این فرایند بسیار زمان بر است، اما تسهیلاتی که به این شرکتهای نوپا داده میشود تنها یک میلیارد تومان است و هیچ تنفسی برای آن در نظر نگرفته شده است. یعنی از ماه اول دریافت وام باید قسطهای آن را پرداخت کنیم و باز پرداخت آن یکساله است. تازه سقف این وام یک میلیارد تومان است و، چون شرکت ما جزو مواد پیشرفته رده بندی شده بود تنها ۲۰۰ میلیون تومان از این تسهیلات به ما تعلق پیدا میکرد.
تسهیلات دیگری به نام فروش اقساطی نیز وجود دارد که طبق آن کسی که محصول یک شرکت دانشبنیان را خریداری میکند ۲۰-۳۰ درصد آن را نقدی پرداخت میکند و بقیه پول را دولت به صورت نقدی به فروشنده پرداخت میکند و در نهایت خریدار آن را به صورت اقساطی و با تنفس یکساله با سود ۱۱ درصد به دولت پرداخت میکند. اما این تسهیلات نیز شامل شرکتهای نوپایی مثل ما نمیشود و مخصوص شرکتهای دانشبنیان تولیدی است. چرا؟! میگویند قانون این است که شما باید حداقل سه سال با ترازنامه مالیاتی فروش داشته باشید. حالا سوال اینجاست شرکتی که ۳ سال فروش داشته به این خدمت نیاز دارد یا شرکت نوپایی که تازه میخواهد وارد بازار شود؟
گفتیم خب به ما وام خرید محل کار بدهید. این را هم گفتند شامل حال شما نمیشود و مخصوص شرکتهای دانشبنیان تولیدی است. درحالی که شرکت تولیدی جایی را داشته که توانسته تولید کند. گفتند تسهیلات دیگری به اسم تسهیلات ودیعه محل کار داریم به این صورت که ما یک مبلغی مثلا ۲۰۰ میلیون را به شما میدهیم که محلی را برای کار اجاره کنید و سر سال پول را با کارمزد دو درصد از شما پس میگیریم. اما دریافت این تسهیلات یک شرط دارد و آن هم این است که باید فروش داشته باشید تا بتوانید این تسهیلات را دریافت کنید!
تصور کنید شما یک شرکت نوپا هستید که میخواهید شروع به کار کنید. برای شکوفایی به چه چیزی احتیاج دارید؟ درآمد. برای درآمد به چه چیزی احتیاج دارید؟ فروش. برای فروش به چیزی احتیاج دارید؟ تولید. برای تولید هم به فضای کار احتیاج دارید. حالا برای اینکه فضای کار داشته باشید باید تسهیلات ودیعه دریافت کنید. نکته جالب اینجاست که برای اینکه تسهیلات ودیعه را دریافت کنید باید فروش داشته باشید! سیکل را ببینید. من مخترع هستم جادوگر نیستم من چگونه میتوانیم برای اینکه شروع کنم به تولید یک محصول از قبل تولید کرده باشم؟
بعد از چندسال دوندگی ما خواستیم ۷۰۰ میلیون وام بگیریم تا یک کارخانه متروکه را براساس نظر کارشناسی ۱۲۰۰قیمت گذاری بود را به قیمت ۴۰۰ میلیون بخریم و ۳۰۰ میلیون باقی مانده را دستگاه بخریم. اما این وثیقه ۱۲۰۰ میلیونی را قبول نکردند و به ما گفته شد این وثیقه مورد قبول نیست، زیرا اگر اقساط شما عقب بیافتد نمیتوانیم شما را از کارخانه به بیرون پرت کنیم! چرا که براساس قانونی که آقای رئیسی در دوران قوه قضاییه اعلام کرده بود اگر اقساط عقب میافتاد نمیتوانستند محل تولید را از ما بگیرند. ببینید دید صندوق نوآوری و شکوفایی به عنوان متولی اصلی حمایت از دانشبنیانها، به شرکتهای دانشبنیان و نخبگان علمیاش چگونه است. درحالی که از شرکتهای تولیدی تنها یک برگ چک دریافت میکنند.
ریش و قیچی تسهیلات دهی در دست ۳۲ صندوق پژوهشی زیر مجموعه صندوق نوآوری و شکوفایی است و در واقع این صندوقها تصمیم میگیرند که روی چه طرحی و به چه صورتی سرمایه گذاری کنند و تسهیلات به آنها ارائه دهند.
در نهایت بعد از چندین سال دوندگی به ما گفتند از میان ۱۱۰ خدمتی که صندوق نوآوری ارائه میدهد ۲ تسهیلات به شما اختصاص پیدا میکند که یکی از آنها وام یک میلیاردی با اقساط یکساله بود و دیگری تسهیلات صندوقهای VC. اما قصه اصلی به صندوقهای ریسک پذیر و تسهیلات VC برمیگردد. این تسهیلات به این صورت است که صندوقها با سرمایه گذاری در استارتاپهایی که ریسک زیادی دارند در ازای تسهیلات، سهام آنها را میگیرند و بعد از چندسال با فروش این سهام به صاحبان استارتاپ از کسب و کار آنها خارج میشود. نکته اصلی اینجاست که صندوق نوآوری میگوید ریش و قیچی تسهیلات دهی در دست ۳۲ صندوق پژوهشی زیر مجموعه صندوق نوآوری و شکوفایی است و در واقع این صندوقها تصمیم میگیرند که روی چه طرحی و به چه صورتی سرمایه گذاری کنند و تسهیلات به آنها ارائه دهند.
تا وقتی که داروخانه دار باید مجوز داروخانه را بدهد، دفتردار باید مجوز دفتر بدهد و شرکت دانشبنیان باید به شرکت دانشبنیان تسهیلات بدهد این مشکل وجود دارد.
بحثی که اینجا پیش میآید بحث مدیریت ذینفعان است. به طور مثال یک شرکتی وجود دارد که با استفاده از یک نوع ضایعات، محصولی (الف) را با قیمت تمام شده ۷ هزار تومان تولید میکند و ۱۰ هزارتومن در بازار بفروش میرساند. حالا یک شرکت دیگر وارد میشود و با استفاده از همان ضایعات همان محصول (الف) را به دلیل فرایند بهتر و به صرفهتر با هزینه تمام شده ۲ هزار تومان تولید و با قیمت ۵ هزار تومن وارد بازار میکند. با اینکار چه اتفاقی میافتد؟ بازار فروشنده اول خراب میشود. حالا تصور کنید ما به صندوقی درخواست سرمایه گذاری در این طرح را میدهیم و یکی از کسانی که تصمیم گیری میکند در طرح ما سرمایهگذاری شود یا نشود همان تولیدکننده آن محصول (الف) است. این میشود مدیریت ذینفعان، درواقع تعدادی از هیات مدیره این صندوقها افرادی هستند که خودشان تولیدکننده و یا مدیرعامل شرکتهای دانشبنیان هستند. حالا شما تصور کنید که خودتان یک شرکت دانشبنیان هستید و تعداد زیادی طرح دانشبنیان دارید. یک بودجهای وارد صندوق میشود و شما تصمیم گیرنده هستید که این بودجه کجا پخش شود. اگر من حتی بخواهم خیلی سالم کار کنم و به دنبال رانت هم نباشم، نمیگذارم یک ریال از بودجه به طرحهای دیگر اختصاص پیدا کند.
شاخه عمران جهت هم سرمایه گذاری یا اقدام برای سایر تسهیلات در هیچ یک از این ۳۲ صندوق پژوهشی زیرمجموعه صندوق نوآوری و شکوفایی وجود ندارد، و یا در اولویت سرمایه گذاری آنها نیست.
ما به سراغ تمام این ۳۲ صندوق رفتیم و جوابهای متعددی مثل اینکه بودجه نداریم، طرح شما جزو اولویتهای ما نیست، ما تا به حال VC نکرده ایم را شنیدیم؛ و وقتی این موارد را به صندوق نوآوری و شکوفایی اعلام میکردیم میگفتند کاری از دست ما بر نمیآید و از نظر قانون ریش و قیچی در دست این صندوقهاست. درواقع ما قانونی در کشور داریم که نمیگذارد از شرکتهای دانشبنیان نوپا حمایت شود.
اسپرهم: مساله دیگر این است که شاخه عمران جهت هم سرمایه گذاری یا اقدام برای سایر تسهیلات در هیچ یک از این ۳۲ صندوق پژوهشی زیرمجموعه صندوق نوآوری و شکوفایی وجود ندارد، و یا در اولویت سرمایه گذاری نیست.
مرادیخو: از بحث صندوق نوآوری که خارج شویم، تلخترین روز من روزی که من در این سیستم داشتم، روزی بود که وزارت صمت دولت قبل به ما گفت دزد! ما بعد از مدتها با تمام سختیها و مشقتها توانستیم یک سرمایه گذاری خصوصی پیدا کنیم. برای وارد کردن یکسری دستگاه که در خط تولیدمان به آن نیاز داشتیم. هر کالایی که به کشور وارد میشود یک HS کد مشخص دارد و به این صورت است که در هر حوزه تعدادی HS کد برای هر کالا وجود دارد و یک HS کد سایر نیز در نظر گرفته شده است. دستگاه ما، چون دستگاه جدیدی بود HS کد برایش تعریف نشده بود لذا باید یا یک HS کد برایش تعریف میکردند یا میگفتند که با HS کد سایر وارد کنید. ما به وزارت صمت رفتیم و تنها سوالی که داشتیم این بود که دستگاهمان را با همان HS کد سایر وارد کنیم یا باید یک HS کد جدید برای آن تعریف شود. بعد از مدتها پیگیری به ما گفتند که اینها دزد هستند کارشان را انجام ندهید! من به آنها گفتم کاری به تهمتی که به ما میزنید ندارم، ولی فقط به من توضیح دهید که من با یک HS کد چگونه میخواهم دزدی کنم؟ این موضوع خیلی برای ما ناراحت کننده بود. در نهایت یکی از مدیران آن مجموعه به ما گفت که دیگر باید به چه زبانی در جریان این ۳ سال و اندی به شما بگویند که نمیخواهیمتان؟! بفمید اینها شما را نمیخواهند!
اسپرهم: این موضوع هم بخاطر جوی بود که در وزارت صمت حاکم بود و افرادی برای سوء استفاده میآمدند و یک پیش زمینه منفی در آنجا وجود داشت. به خاطر این مشکل ساده و ندادن HS کد، ما سرمایه گذارمان را از دست دادیم و به نقطه اول برگشتیم. این درحالی بود که تاکنون هیچ ایراد فنی و مشکلی به طرح ما نگرفته بودند و همه از آن تعریف و تمجید میکردند.
مرادیخو: بحث ما بحث شخصی نیست. این مشکل یک مشکل سیستماتیک است که بسیاری از شرکتهای نوپا با آن دست و پنجه نرم میکنند. باید یک فکری به حال این ساختارهای معیوب بشود. در واقع قوانین به صورتی نوشته شده اند که به صورت قانونی هیچ حمایتی از برخی از شرکتهای دانشبنیان نوپا نشود.
مرادیخو: ما به آقای رئیسی خیلی امیدوار هستیم چراکه ایشان را یک فرد عملگرا دیدیم و امیدواریم که یک خانه تکانی در حوزه معاونت علمیو فناوری انجام شود. باید یک بازنگری اساسی در قوانین و تسهیلات در این زمینه انجام شود. چرا باید ۸۵ درصد از تسهیلات دولتی به شرکتهای تولیدی برسد که بعضا احتیاج زیادی هم به آن ندارند.
من به عنوان یک جوان سهم خودم را انجام دادهام و در این راه هم تحقیر شدهام. ولی من با روحیه جنگندگی پا میدان گذاشته ام. من سر سفره تیر و ترکش بزرگ شده ام. پدر من برای این خاک تکه پاره شده است من هم باید بشوم. پدرم در یک سنگر من در یک سنگر دیگر. «پدرم ملک جهان را به دو ارزن بفروخت/ ناخلف باشم اگر من بجویی نفروشم». پدرم خونش روی خاک خوزستان ریخته شده است همان محل اجرای طرح من.
بزرگترین ستمیکه در این سالها به کشور شد نا امیدکردن نخبگان از کشور بود/ آقای رئیسی ما به شما امیدواریم
یک فکری به حال شرکتهای دانشبنیان و ناامیدی جوانان ما خصوصا نخبهها بکنید. آقای رئیسی ما به شما امیدواریم که این مشکلات را رفع کنید.
دولت قبلی همه مان را ناامید کرد، نخبگان را ناامید کرد، بزرگترین ستمیکه در این سالها به کشور شد ناامیدکردن نخبگان از کشور بود. ما پذیرشهای کشورهای خارجی را کنار گذاشتیم و حداقل توقعم از این دوستان این است که یا به ما بگویند این گوی میدان بروید تا جایی که توان دارید تلاش کنید یا بگویند خیلی ممنون از زحماتتان، ولی این کشور به خدمات شما احتیاجی ندارد. آن موقع من با وجدان راحت در محضر خدا و خانواده ام میگویم که من تمام تلاشم را کردم و حالا با خیال راحت میروم و در آنسوی دنیا زندگی ام را میکنم. تنها خواهش من این است که یک فکری به حال شرکتهای دانشبنیان و ناامیدی جوانان ما خصوصا نخبهها بکنید. آقای رئیسی ما به شما امیدواریم که این مشکلات را رفع کنید.
اسپرهم: وقتی رهبرمعظم این مملکت میگوید جوانان به صورت آتش به اختیار ورود پیدا کنند. به این معنی نیست که کار غیر قانونی انجام دهند بلکه یعنی با انگیزه جلو بیایند و پرتلاش مستحکم در میدان ظاهر شوند. ماهم با انگیزه و امید در این میدان گام نهادییم درحالی ما در داخل کشور و در جایی که باید کار میکردیم تحریم بودیم و امکانات و تسهیلات را از ما دریغ کردند.
باید آیین نامه بنیاد ملی نخبگان، نخبگان را به سمت مساله محوری حرکت و کسانی را نخبه بداند که یک مساله یا مشکل کشور را حل کرده اند.
مرادیخو: یکی دیگر از مسائل مهم در این حوزه این است که بنیاد ملی نخبگان وظیفه جهت دهی به افکار نخبگان را دارد. اما مشکل اینجاست که بنیاد ملی نخبگان ما به کسی میگوید نخبه که مقاله مینویسد. یعنی اگر شما یک اختراع سطح یک داشته باشید نهایتا به شما ۵۰ امتیاز میدهند، اما با نوشتن یک مقاله ISI ۱۰۰ امتیاز دریافت میکنید. این بحث مربوط به شخص ما نیست و اینگونه نیست که بگوییم کار ما انجام نشده است و داریم نقد میکنیم چراکه اتفاقا بنیاد پرونده دانشجویی برتر و اختراع ما را تایید کرده است. مشکل اینجاست که این آیین نامهها نخبگان را به سمت مقاله محوری سوق میدهد. درواقع باید آیین نامه بنیاد ملی نخبگان، نخبگان را به سمت مساله محوری حرکت و کسانی را نخبه بداند که یک مساله یا مشکل کشور را حل کرده اند. البته در این زمینه کارهایی انجام شده است، ولی اصلا کافی نیست.
اسپرهم: درحالی که در دانشگاههای خارجی متناسب با نیازهای روز وآینده آن کشور، موضوعاتی هدف گذاری میشود و با استفاده از پتانسیل علمینخبگان و دانشگاهها در ذیل آن موضوعات و مشکلات، پروژههایی و مقالاتی برای حل آن مشکلات تنظیم و گردآوری میگردد. اما متاسفانه در دانشگاههای ما بخش ارتباط با صنعت و در صنعت نیز بخش ارتباط با دانشگاه از بیکارترین بخشها نسبت به سایر بخشها است. البته در چند سال اخیر فعالیتهایی در این زمینه ارتباطی انجام شده است و شتابی به خود گرفته است، اما اصلا کافی نبوده وفاصله بسیار زیادی با آنچه که باید باشد، دارد.
اگر تنها ۲ درصد از طرحهای ما مساله محور باشند، قابلیت اجرا داشته باشند، از لحاظ علمیو فنی درست باشند و عملیشوند ما میتوانیم در عرض چندسال بسیاری از مشکلات اساسی کشور را حل کنیم.
مرادیخو: امروز قدرتهای بزرگ دنیا پتنت محور هستند. متاسفانه حتی عربستان در حوزه پتنت از ما جلوتر است. اگر تنها دو درصد از طرحهای ما مساله محور باشند، قابلیت اجرا داشته باشند، از لحاظ علمیو فنی درست باشند و عملیشوند ما میتوانیم در عرض چندسال بسیاری از مشکلات اساسی کشور را حل کنیم و از بسیاری از کشورهای مطرح جلوتر بزنیم.
مرادیخو: راستش را بگویم تا صحبت از رفتن از ایران و آمدن اقامت فلان کشور خارجی میکنم پدرم اخم میکند چیزی نمیگوید، اما اخم میکند. بعد که میگویم نمیروم و... پدرم آرام آرام شروع به لبخند زدن میکند. ببینید من سر این سفره و در این خانواده و فرهنگ بزرگ شده ام از بچگی در گوش من خوانده شده است: چو ایران نباشد تن من مباد. بارها اتفاق افتاده است که من و همکارم تصمیم به رفتن گرفته ایم، اما هر بار یکی از ما، رای آن دیگری را میزند. در کل، با تمام مشکلات مالی و منزلت اجتماعی که امروز درگیر آن هستیم و تمام سرمایه و وقتمان را صرف این طرح کرده ایم و هیچ حمایتی نشدیم، ما در این راه ثابت قدم هستیم و میجنگیم مگر اینکه مسوولین تکلیف را از ما ساقط کنند و بگویند که شما را نمیخواهیم.
اسپرهم: ما قبل از هر آزمایشی که میخواستیم انجام دهیم اولین کاری که میکردیم این بود که به آقا امام زمان عج سلام میدادیم. ما ایران را شیعه خانه امام زمان میدانیم و با این دید و اعتقاد بزرگ شدیم و کار میکنیم. پدرم همواره تاکید بر خدمت به مملکت حتی در شرایط سخت داشتند و دارند. ما تمام تلاشمان را میکنیم که این طرح به نتیجه برسد، هدف ما نه دیده شدن است و نه بحثهای مالی، بحث ما اعتقادی است ما اینکار را میکنیم که بتوانیم با خدمت به کشور یک لبخند بر لبان مقدس مولا امام زمان (عج) بنشانیم، و همچنین با تلاشمان و اشتغال زایی در مناطق محروم دل مقام معظم رهبری و مردم شریف و نجیب مملکتمان را در حد توان شاد کنیم. اما سوال ما از مسوولینی که عکس مقام معظم رهبری را در اتاق خود قرار داده اند این است که چندتا از فرمایشات رهبری را توانسته اید عملیاتی کنید؟
منبع: خبرگزاری فارس