به گزارش میمتالز، پایگاه رفاه ایرانیان اطلاعات درآمدی و معیشتی از جمعیت ۷۷.۴ میلیون نفر یارانهبگیر در کشور را ارایه کرده است. بر اساس این اطلاعات، بیش از نیمی از یارانهبگیران فعلی در «طبقه متوسط» قرار گرفتهاند؛ ۳۸ درصد از یارانهبگیران واقعا نیاز به یارانه نقدی برای گذران امور زندگی دارند و ۷ درصد نیز در طبقه «برخوردار» هستند.
مشخص نیست که آیا این اطلاعات مبنای حذف یارانهبگیران طی سال جاری خواهد بود یا نه. اما از این آمار چنین برمیآید که دولت فقط ۳۸ درصد از یارانهبگیران فعلی را مستحق دریافت یارانه و مابقی را در رسته طبقه متوسط یا برخوردار میداند.
دهکبندی در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان براساس شاخصهایی، چون داراییها، حقوق، بیمه، سفر خارجی، مالکیت خودرو و منزل و میانگین واریز سالانه به حساب سرپرست و اعضای خانوار در سالهای ۹۵ تا ۹۸، تراکنش خرید بانکی در سالهای ۹۸ و ۹۹ انجام گرفته و براساس آن، جمعیت یارانهبگیرها به ۱۰ قسمت تقسیم شده است.
دهک اول ۱۰ درصد جمعیتی است که کمترین برخورداری از شاخصهای فوق را داشته و دهک دهم ۱۰ درصد جمعیتی است که بالاترین برخورداری را داشته است. گزارش نهاد زیرمجموعه وزارت رفاه، ابتدا خانوارها را براساس وضعیت درآمدی به سه گروه فقیر، متوسط و برخوردار تقسیم کرده است. در ادامه خانوارها بر اساس ترکیبی از وضعیت شغلی و درآمدی در گروههای فقیر، متوسط و برخوردار طبقهبندی شدهاند. یعنی تمام خانوارهای دهک دهم به گروه «برخوردار» اضافه شدهاند. معیار این «برخورداری» هم داشتن خودرو و ارزش آن به اضافه متوسط حسابهای بانکی و تراکنشها بوده است. سپس خانوارهای فقیر قرار گرفتهاند که دو شرط از سه شرط، «بودن در پنج دهک اول»، «تحت پوشش نهاد حمایتی بودن» و «فاقد درآمد ثابت بودن» را داشته باشند. اطلاعات این گزارش با استفاده از دادههای سال ۹۹ جمعآوری شده است. در واقع ممکن است در یکساله ۱۴۰۰ برخی خانوارها به دلیل تورم موجود جای خود را تغییر داده باشند. اما بهطور کلی و بر اساس این آمار، ۲۴ میلیون و ۹۰۱ هزار و ۶۹۶ خانوار هماکنون یارانه نقدی میگیرند که فقط ۹.۳ میلیون خانوار جزو طبقه «فقیر» قرار گرفته و گویا از دیدگاه وزارت رفاه مستحق دریافت یارانه هستند. دستهبندی خانوارهای فقیر نیز به دو گروه تحت پوشش (شامل ۲.۸ میلیون خانوار که ۳۰ درصد از کل خانوارهای فقیر را تشکیل میدهد) و فاقد پوشش نهاد حمایتی (شامل ۶.۶ میلیون خانوار و ۷۰ درصد از کل خانوارهای فقیر)، این امکان را به دست میدهد تا سیاستگذاری متناسب برای هر گروه به اجرا گذاشته شود.
آمارهای وزارت رفاه نشان میدهد که کارکنان و مستمریبگیران دولتی یعنی ۲.۲ میلیون خانوار جزو طبقه متوسط هستند. این عدد نزدیک به ۱۶ درصد از کل خانوارهای متوسط را تشکیل میدهد. کارگران و مشاغل خصوصی نیز در این دستهبندی جزو طبقه متوسط قرار گرفتهاند. یعنی معادل ۶ میلیون خانوار با بیشترین سهم در طبقه متوسط ادعایی وزارت راه که ۴۳.۳ درصد از کل خانوارهای متوسط را تشکیل میدهند. ۳ میلیون خانوار نیز درآمد ثابت ندارند و ۲۱.۷ درصد از کل خانوارهای متوسط را تشکیل میدهند. از این میان ۲۷۷ هزار خانوار هم تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند.
کارمندان و مستمریبگیران دولت از امنیت و پایداری شغلی بالاتری برخوردار بوده و کمتر از سایر گروهها تحت تاثیر شوکها و رکودهای اقتصادی قرار میگیرند و بهطور معمول تحت هر شرایطی حقوق و مستمری ثابت را دریافت کرده و سالانه افزایش در حقوق و دستمزد دارند؛ بنابراین سیاستهای متناسب با این گروه، متفاوت از سایر گروهها خواهد بود. پس از کارمندان دولت، کارگران و مشاغل خصوصی (که شغل رسمی و بیمه دارند) به لحاظ امنیت شغلی قرار دارند. این گروه هرچند از شوکهای اقتصادی متاثر میشوند، اما حداقل در صورت از دست دادن شغل میتوانند تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گیرند. بازنشستگان (جز بازنشستگان دولتی) در مرتبه بعدی قرار دارند. این گروه به لحاظ امنیت شغلی وضعیت مناسبی دارند، اما از یک طرف به علت ویژگیهای سنی نیازمند برنامههای حمایتی ویژه هستند و از طرف دیگر امکان افزایش درآمد در این گروه نسبت به سایر گروهها به سختی میسر است.
در مرحله دیگر، فاقدین درآمد ثابت قرار دارند. در این گروه هم افراد با درآمد نسبتا بالا قرار داشته و هم افرادی با درآمد پایینتر، اما ویژگی یکسان همه آنها این است که به شدت تحت تاثیر شوکهای اقتصادی قرار داشته و امنیت شغلی بسیار پایینی دارند. گروه آخر افراد تحت پوشش نهاد حمایتی هستند. تعداد اندکی خانوار هستند که تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار دارند، اما به نظر میرسد به لحاظ درآمدی جزو دستهبندی فقیر قرار نمیگیرند و از اینرو لازم است تا آزمون وسع مجدد صورت گیرد.