به گزارش میمتالز، وین آکرمن، متخصص اکتشاف، تولید بالادستی و توسعه پروژههای بزرگ گازی که سابقه چنددههای در صنعت نفت دارد و با شرکتهای بزرگ انرژی جهان همکاری کرده است، مقالهای در وبسایت اندیشکده میدل ایست انستیتو (Middle East Institute) درباره چالشها و نتایج احتمالی توسعه میدان گازی آرش/ الدوره منتشر کرده است. وی معتقد است که اختلافات ریشه دار عربستان سعودی و کویت بر سر توسعه میادین مشترک در خلیج فارس و رویکرد مستقل ایران نسبت به برنامه توسعه مشترک این ۲ کشور، تهران را در موقعیتی قرار میدهد که میتواند سریعتر از ریاض و کویت به توسعه و بهره برداری این میدان دست زده و سهم خود را بدون تقسیم با کویت و عربستان برداشت کند.
همچنین با افزایش تقاضای گاز در این کشورها، به نظر میرسد هر میزان تولیدی از این میدان، جذب شبکه داخلی میشود تا عرضه ناکافی گاز طبیعی نسبت به تقاضا در این سه کشور را پوشش دهد. از این رو، توسعه این میدان تحت هر سناریویی تاثیر بسیار ناچیزی بر بازار جهانی گاز طبیعی و گاز طبیعی مایع (LNG) خواهد داشت. با این حال، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که توسعه این میدان گازی کلیدی، میتواند محل درگیری بین طرفین و زنگ خطری برای روابط منطقهای باشد. مشروح مقاله تحلیلی وین آکرمن را در ادامه میخوانید.
میدان الدوره در سال ۱۹۶۷ میلادی و در زمانی کشف شد که مرزهای دریایی بهخوبی تعریف نشده بود و گاز نیز به عنوان یک دارایی استراتژیک در نظر گرفته نمیشد. کویت و ایران به دلیل نامشخص بودن مرز دریایی، امتیازات منطقه موردمناقشه را به صورت همپوشانی به یکدیگر اعطا کرده اند؛ در حالی که کویت و عربستان سعودی یک منطقه بی طرف تقسیم شده (PNZ) ایجاد کردند که منطقه مرزی ساحلی و دریایی را پوشش میدهد، جایی که در آن تمام میادین هیدروکربنی به طور مشترک توسط شرکتهای نفت ملی آنها توسعه مییابد. عربستان و کویت به دنبال توسعه منابع، بر سر ایجاد این منطقه و عملیات مشترک در آن توافق کردند؛ اما میدان آرش به دلیل تمرکز این کشورها بر توسعه ذخایر در داخل قلمروی خود، طی دهههای گذشته توسعهنیافته باقی مانده است. بخش دریایی منطقه بیطرف تقسیمشده میان کویت و عربستان سعودی علاوهبر میدان گازی توسعهنیافته الدوره، دارای یک میدان نفتی غولپیکر به نام خفجی است.
بحثهای رسمی پیرامون تحولات این میدان همواره دشوار بوده است، زیرا هم عربستان سعودی و هم کویت به دنبال بهره برداری از منابع براساس زمانبندی، نیازها و استراتژی مشخص خود بوده اند. توسعه میادین نفتی همواره مورد توجه عربستان و کویت بوده است و به نظر میرسید میدان گازی الدوره اهمیت چندانی برای این کشورها ندارد. در اوایل دهه ۲۰۰۰، با افزایش تقاضای گاز در ۲ کشور، مذاکرات ریاض و کویت بر سر توسعه این میدان مشترک از سر گرفته شد. در سال ۲۰۱۳ نیز هر ۲ کشور مذاکرات را به دلیل اختلاف در مسیرهای خط لوله و اشتراک تولید گاز متوقف کردند، زیرا طرح اولیه توسعه این میدان، گاز تولیدی را به بخش تحت کنترل عربستان تحویل میداد که کویت آن را نپذیرفت. در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ این اختلافات تشدید شد و به میادین نفتی نیز گسترش یافت که منجر به تعلیق تولید نفت از منطقه بی طرف و توقف برنامه توسعه الدوره شد. در آن زمان، هر ۲ کشور با افزایش شدید تقاضا، ارزش گاز را بهتر درک کردند و هر یک میخواستند حجم گاز بیشتری برای پاسخگویی به نیاز داخلی را برای خود به دست آورند.
کویت نهایتا به دلیل کمبود گاز مجبور به ایجاد یک پایانه واردات ال ان جی شد و محمولههای گاز طبیعی مایع در بازار جهانی را خریداری کرد. برای دو لت یک کشور تولیدکننده بزرگ نفتی، تامین نیازهای داخلی از سال ۲۰۰۸ به این سو با گاز وارداتی، تصمیم بسیار دشواری بود. پیشبینیهای تقاضای گاز نشان میدهد که کویت تا سال ۲۰۳۰ برای برآورده کردن نیاز داخلی به روزانه ۱۱۳ میلیون مترمکعب گاز طبیعی نیاز دارد. سعودیها نیز برای تامین نیاز داخلی خود به منابع داخلی رو آوردند و به دنبال توسعه منابع گاز غیرمتعارف مانند میدان جفوره و در عین حال تکمیل نیازهای انرژی داخلی با مایعات بودند.
در اواخر سال ۲۰۱۹ هر ۲ کشور توافق کردند که تولید از میادین منطقه بی طرف را از سر بگیرند که نشانهای برای ازسرگیری مذاکرات گستردهتر در مورد میدان آرش / الدوره بود. در اواخر سال ۲۰۲۰ طرفین اعلام کردند که یک مشاور فنی واحد برای بررسی و ارزیابی طرح توسعه میدان، پیشبینی تولید، گزینههای ذخیره سازی و هزینههای توسعه و تعیین سهم گاز در هر کشور منصوب خواهند کرد. باید دید که آیا کویت و عربستان سعودی میتوانند اعتماد متقابل را برای همکاری فنی و توسعه تجاری میدان الدوره ایجاد و حفظ کنند؟ تاریخ نشان داده که همیشه این احتمال واقعی وجود دارد که بنبست دیگری به وجود بیاید و توسعه میدان اتفاق نیفتد. جالب توجه این است که عربستان و کویت منطقه بی طرف را با یک درک جغرافیایی ساده تقسیم کرده اند که میادین بخش شمالی را کویت اداره کند و میادین بخش جنوبی نیز توسط عربستان اداره شوند. میدان الدوره در بخش شمالی این منطقه بی طرف است و از همین رو، ممکن است کویت برای بهره برداری از میدان فشار بیشتری بیاورد. بااینحال، فناوری و تخصص فنی موردنیاز برای توسعه چنین میدان گازی پیچیدهای که غنی از میعانات گازی و سایر مایعات حاشیهای نفت است، در اختیار طرف سعودی قرار دارد.
وین آکرمن در بخش بعدی مقاله خود برای اندیشکده میدلایست انستیتو به نقش ایران در این مناقشه پرداخته است و ادعای ایران درباره این میدان را کلیدیترین نکته در تمام مناقشات میداند. درحالیکه مرزهای دریایی هنوز توسط هیچکدام از سه طرف تعریف نشده و مورد توافق قرار نگرفته است، کویت و عربستان با ایجاد منطقه بی طرف به نوعی تفاهم متقابل رسیده اند. مرز بینالمللی یا مرز شرقی این منطقه که مرز دریایی کویت و ایران و عربستان سعودی و ایران را مشخص میکند، هنوز مورد توافق قرار نگرفته است. با این حال، عربستان سعودی و کویت به رغم اختلافات ریشه دار در زمینه مرزهای دریایی و میادین خلیج فارس، هر ۲ ایران را متهم کرده اند که در حال پیشروی است. در چنین وضعیتی میتوان استدلال کرد که مرزهای میدان آرش / الدوره هنوز واقعا مشخص نشده اند و احتمالا میتوانند به سمت شرق و به سمت سرحدات نهچندان مشخص دریایی گسترش یابند.
کویت و ایران از گذشته تاکنون در مورد مرزهای دریایی خود با یکدیگر مشغول بحث و گفتگو بوده اند، اما هرگز به توافق رسمی دست نیافته اند. عربستان سعودی و ایران نیز مذاکرات بیسروصدایی در ماههای اخیر و در گذشته انجام داده اند؛ اما گزارشهای مطبوعاتی میگوید این مذاکرات به صورت پراکنده و گاهی متناقض بوده و تا به امروز نتایج عینی اندکی داشته است. اعلامیههای مطبوعاتی مختلف اخیر نشان میدهد عربستان و کویت قصد دارند توسعه میدان آرش را ادامه دهند و هر ۲ کشور به عنوان یک طرف مذاکره از ایران برای شرکت در گفتگوها دعوت کرده اند که این پیشنهاد نتیجهای نداشته و منجر به مذاکرات با ایران نشده است. آکرمن معتقد است که اگر توسعه میدان بتواند با سرمایهگذاری کویت و عربستان پیش برود، بعید است گفتگوهای اساسی میان ایران و طرفین سر بگیرد. او معتقد است که میتوان انتظار داشت که ایران با برنامههای توسعهای خود در این میدان پیش برود و آنچه را سهم خود از این ذخایر میداند، از میدان برداشت کند.
ایران به عنوان بازیگری یگانه در این مناقشه میتواند سریعتر از همکاری میان کویت و عربستان سعودی برای توسعه آرش پیش برود، زیرا کویت و ریاض هنوز بر سر یک توافقنامه عملیاتی مشترک و برنامه توسعه به توافق نرسیده اند. به عبارت دیگر، ایران میتواند با ایفای نقش مستقل احتمالی در توسعه این میدان، سریعتر از طرفهای دیگر به موفقیت برسد و حتی میزان برداشت بیشتری را به خود اختصاص دهد. در واقع توسعه این میدان گازی، ممکن است در امتداد همان سیاست میدان گازی پارس جنوبی / گنبد شمالی باشد؛ جایی که ایران و قطر به جای عملیات مشترک و به حداکثر رساندن نرخ بازیابی میدان، هر کدام مستقلا از این میدان برای ذینفعان بهره برداری میکنند.
در میان این سه کشور، کویت شدیدترین نیاز به منابع گاز داخلی را دارد و توسعه میدان آرش / الدوره برای آنان اولویتی بالاتر از ایران و سعودی دارد که هر ۲ منابع گاز داخلیشان بسیار بیشتر و هنوز قابل بهره برداری است. البته آکرمن بر این باور است که برای ایران و عربستان سعودی، مساله بیشتر به یک نگرانی ارضی شباهت دارد و هر ۲ میگویند که به دنبال محافظت از منابع برحق خود هستند. برآوردها از منابع این میدان محدوده گستردهای از ۶۹۹/ ۱ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز درجا تا تخمینهایی بین ۲۸۳میلیارد مترمکعب تا ۳۸۶ میلیارد مترمکعب ذخایر درجای گازی و ۳۰۰ میلیون بشکه میعانات گازی را شامل میشود. همچنین درباره تولید نیز برآوردها متفاوت است و از ۲۲ میلیون مترمکعب در روز تا ۲۸ میلیون مترمکعب در روز متغیر است. همچنین تخمین تولید میعانات از این میدان هم برابر ۸۴هزار بشکه در روز است.
چنین شرایطی، وضعیت را برای کویت از همه خطرناکتر میکند؛ زیرا در صورت تقسیم ۵۰درصدی خروجی ۲۸میلیون مترمکعب در روز این میدان با طرف سعودی، این میزان تنها ۱۲درصد از نیاز پیشبینیشده کویت تا سال ۲۰۳۰ را تامین میکند. با افزودن مشارکت یا بهره برداری ایران به این معادله و کم کردن سهم ایران از کل تولید، سهم طرف کویتی حتی کوچکتر هم میشود و این کشور نخواهد توانست بخش قابلتوجهی از مشکل کمبود گاز خود را حل کند. همچنین باید توجه داشت که هر تلاشی برای تولید از میدان آرش، تحتتاثیر برداشت بسیار عظیم و گسترده از ذخایر غول آسای پارس جنوبی خواهد بود و ظرفیت این میدان را کاهش میدهد. در نهایت، اما باید توجه داشت که هر سه کشور کمبود گاز دارند و نمیتوانند نیاز داخلی خود را کاملا تامین کنند.
عربستان و کویت هر چند تمایل خود برای توسعه مشترک این میدان را اعلام کرده اند، اما هنوز مذاکرات و توافقات متعددی لازم است تا طرح مشترکی برای توسعه و بهره برداری از میدان تهیه شود و همچنین تکلیف این ۲ کشور با ایران نیز باید مشخص شود؛ زیرا بسیاری از مسائل به اقدام ایران بستگی دارد. باید توجه کرد که این میدان بسیار پیچیده است و توسعه آن به میلیاردها دلار سرمایه نیاز خواهد داشت. با مشکلات و دشواریهای موجود در زنجیره تامین، جدول زمانی توسعه این میدان ممکن است تولید آن را به اواخر دهه جاری میلادی برساند. بالاخص اگر طرفین برای توسعه این میدان به شرکتهای داخلی متکی باشند، حتی میتوان انتظار داشت که تاریخ آغاز تولید طولانیتر از محاسبات اولیه شود. این متخصص اکتشاف و صنعت بالادست در پایان مقاله خود خاطرنشان کرده است که توسعه این میدان برای بازار جهانی گاز و ال ان جی بیاهمیت خواهد بود، زیرا هر تولیدی از این میدان در بخش انرژی یا برق داخلی هر کدام از سه کشور مصرف خواهد شد. در نتیجه، توسعه میدان آرش / الدوره بیش از آنکه در مورد بازار جهانی LNG باشد، یک زنگ خطر برای روابط منطقهای است.
منبع: دنیای اقتصاد