به گزارش میمتالز، گیاهپالایی فرآیندی پایدار، ارزانقیمت و دوستدار محیطزیست است که امکان استفاده توأم از گیاهان و میکروارگانیزمها را برای پالایش بسترهای آلوده فراهم میسازد. امروزه استفاده از گیاهان براساس توانایی فوقالعاده آنها در انباشت عناصر و حذف ترکیبات مضر از محیط و متابولیزه کردن آنها به ملکولهای متنوع، کاربرد فراوان دارد و پالایش خاک از فلزات سنگین و آلودگیهای آلی، از اهداف اصلی این فناوری است. در روش گیاهپالایی، گیاهان براساس مکانیسم جذب، طبقهبندی میشوند تا آلودگی خاک به فلزات سنگین را به کمک روشهای شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی کاهش دهند. بزرگترین مزیت این روش نسبت به سایر روشها، ارزانی، سادگی و سازگاری آن با محیطزیست است. در این روش، انتخاب گیاه مناسب از اهمیت ویژهای برخوردار است که به شرایط اقلیمی منطقه، نوع و میزان آلودگی خاک بستگی دارد. حالا که فناوری آستینها را بالا زده تا گرهی از یک مشکل قدیمی محیطزیست و معدن باز کند، بد نیست نگاهی دوباره به چالشهای متعدد پیش پای معدنکاری و محیطزیست بیندازیم و امیدوار باشیم بهزودی راهحلی برای تکتک آنها پیدا شود.
معاون اداره کل محیطزیست فارس از ابطال ۸۰ مجوز فعالیت معدنی در منطقه بهرامگور خبر داد.
نبیالله مردادی گفت: در جدیدترین تفاهم بین محیطزیست و سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس، فعالیت معادن در منطقه بهرامگور با محدودیت و براساس مجوز محیطزیست انجام میشود. وی افزود: براساس این تفاهمنامه تاکنون ۵ پهنه معدنی برای فعالیت معدنکاری در مناطق چهارگانه بهرامگور به محیطزیست استان معرفی شدهاند که ۲ مورد رد و ۴ مورد بررسی شد و اکنون ۲ مورد با مجوز محیطزیست در مرحله اکتشاف است. وی گفت: مجوز ۸۰ معدن که در خارج از پهنههای معدنی معرفیشده، فعالیت میکردند یا در حال بررسی برای شروع معدنکاری بودند، باطل شده است. منطقه حفاظتشده بهرامگور، در شرق استان فارس و در مثلث بین سه شهر نیریز، مشکان، قطرویه واقع شده است. این محدوده از سال ۱۳۵۱ با عنوان «منطقه حفاظتشده بهرامگور» تحت کنترل اداره کل حفاظت محیطزیست فارس قرار گرفته است. آبوهوای منطقه بهرامگور گرم و خشک است و حدود ۲۰۰ میلیمتر در سال بارندگی دارد. این منطقه زیستگاه گونههای جانوری بهویژه انواع در معرض خطری نظر گورخر ایرانی، هوبره و زاغ بور است. در چند سال گذشته خشکسالیهای پیاپی باعث خشک شدن تالابهای منطقه و به خطر افتادن زندگی حیاتوحش آن شده است.
در حالی که فعالان حوزه معدن بر این باورند که با توسعه فعالیت در این حوزه و احیای معادن کوچک، متروک یا غیرفعال کمک فراوانی به توسعه اشتغال روستایی، شکلگیری مهاجرت معکوس در کشور و همچنین ورود سرمایههای جدید به این بخش از صنعت میشود، گاهی فعالان محیطزیستی روی خوشی به این پیشبینیها نشان نمیدهند. آنها میگویند سود حاصل از فعالیتهای معدنی در مقابل زیانی که به محیطزیست کشور، پوشش گیاهی و حیات جانوری وارد میشود ناچیز است؛ یا بهقولی نهتنها غم نان را سبک نمیکند که ترس جان را هم به آن میافزاید.
حمید جلالوند، مدیرکل ارزیابی زیستمحیطی سازمان حفاظت محیطزیست، پیشتر به نگرانیهای سازمان متبوع خود درباره احیای معادن متروک اشاره کرد. وی در مصاحبه با همشهری اصلیترین چالش معدنکاوی در کشور را آب دانست و گفت: بیشتر معادن کشور در استانهایی قرار دارند که اساسا با کمبود آب مواجهند؛ استانهایی مانند یزد و کرمان.
صمتوی بهرهبرداری از معادن دستنخوردهای که عمدتا در مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی قرار دارند را چالش دوم و تعارض فعالیتهای معدنی با زندگی روزمره مردم محلی را چالش سوم معرفی کرد. وی گفت: فعالیتهای معدنی بهدلیل تولید گردوخاک، آلودگی صوتی و تخریب مرتع زیست جوامع محلی را دچار مشکل کرده است. چالش بعدی از نظر جلالوند کمکاری بخش معدن در فعالیتهای زیستمحیطی است. وی گفت: از مخربترین فعالیتها در حوزه محیطزیست، معدنکاوی است. سایر بخشها همچون نفت، صنعت و راه همسویی بیشتری در جهت حفظ محیطزیست انجام دادهاند، اما گاهی در برخی از حوزههای معدن با آلودگی محیطزیست و اجرا نشدن قوانین منجر به احیای محیطزیست مواجهیم؛ بنابراین گاهی ممکن است اینطور تلقی شود که فعالیتهای معدنی زخمی بر پیکره محیطزیست ایران ایجاد میکند؛ هرچند فعالان معدنی و بسیاری دیگر از کارشناسان در رد این تئوری نیز نظرات قانعکنندهای دارند.
او با اشاره به اینکه استحصال معدن برای کشور محور توسعه شده، بیان کرد: قوانین و مقررات موجود برای حفظ محیطزیست در برابر توسعه معادن چندان بازدارنده نیست و نمیتواند جلوی تخریبهای بدون ترمیم را بگیرد. قانون معادن با دیدگاه حمایت از تولید، نوشته و اجرا میشود و در این موضوع بخشی که همواره قربانی توسعه میشود محیطزیست است.
مسعود امیرزاده، عضو کارگروه حقوقی شبکه تشکلهای محیطزیستی کشور نیز از دیگر کارشناسانی است که معتقد است عریانترین تخریب محیطزیست گاهی در بخش معدن خود را نشان میدهد. برخی از کارگاههای معدنی بر پیکرههای اصلی کوهها، جنگلها، رودخانهها و مراتع قرار دارند و ممکن است معدنکاوی در این مناطق کارکرد حیاتی این پیکرهها را از بین ببرد. در این صورت باقیمانده این فعالیت نیز باطلههای معدنی است که میتواند آلودهکننده خاک و آب باشد. وی با تاکید بر ضرورت اجرای معدنکاوی اصولی گفت: معدنکاوی غیراصولی، معیشت پایدار را نابود میکند و توسعه عرصههای معدنی مراتع و باغات را از بین میبرد و برخی فعالیتهای معدنی حتی منجر به آلودگی و خشکیدگی چشمهها و منابع آب میشوند.
وی گفت: مقایسه نفت و معدن با یکدیگر نادرست است. اگر حرفی از سودآوری معدن در دنیا زده میشود، منظور فعالیتهای معدنی در کشوری مانند افریقای جنوبی است که ارزش دو قطعه الماس استخراجشده از معادن آن کشور، معادل دو کوه سنگآهن در ایران است. بهگفته مسعود امیرزاده، برخی فعالان بخش معدن در ایران به دو دلیل از تکنولوژیهای ارزان در استخراج معادن استفاده میکنند؛ نخست آنکه طبیعت ایران برای آنها رایگان است و دیگر آنکه رانتهای پنهان در بخشهای زیرساخت، انرژی، قانون و تسهیلات در اختیار بخش معدن قرار میگیرد.
پیامدهای معدنکاوی موضوعی نیست که بتوان با سخنی آن را به پایان برد، زیرا کشمکش حوزه معدن و محیطزیست بهنظر پایانناپذیر میآید.
عدهای میگویند رد تخریب معادن مثل داغی بر دل زمین مانده و عدهای دیگر پاسخ میدهند تخریب در قریب به اتفاق فعالیتهای بشری به چشم میخورد و تنها نمیتوان انگشت اتهام را به سمت معدن گرفت. میگویند معدن چندان اشتغالزا نیست؛ میشنوند اگر معدنکاری تعطیل شود، زندگی امروزی متوقف خواهد شد. میگویند برخی کشورهای پیشرفته، استخراج از معادن را متوقف کردهاند؛ میشنوند که این تاوانی است که کشورهای توسعهنیافته باید برای پیشرفت بپردازند و...
برای بستن موقت این بحث نقل قولی از دکتر همایون کتیبه میآوریم که در یادداشتی به صمت نوشت: «فعالیت در حوزه معدنکاری فقط و فقط باید با رعایت کامل و ۱۰۰ درصدی ضرورتهای محیطزیستی باشد و دقت شود که منابع آب، خاک و هوا آلوده نشود و اگر جایی نتوانستیم استانداردهای محیطزیستی را رعایت کنیم، باید اولویت با حفظ محیطزیست باشد و آن را خرج معدنکاری خود نکنیم.»
منبع: صمت