به گزارش میمتالز، اظهارات غیرکارشناسی مسوولان در مقاطع زمانی مختلف آسیبهایی جدی و عمیقی را به بدنه بازارهایی نظیر بورس وارد کرده است. اخیرا نیز بار دیگر شاهد صدور فرمانی جدید از سوی ابراهیم رئیسی در زمینه بورس بودیم که با واکنش بسیاری از کارشناسان مواجه شده است.
به باور کارشناسان اغلب وعدههایی که رئیسی در کمپین انتخاباتی ۱۴۰۰ به سهامداران داد، محقق نشده است. این در حالیست که دولت اعتقاد دارد وضعیت بورس مساعد است. اما تقریبا اکثریت اهالی بازار اعتقاد دیگری دارند که با ادعاهای دولت فاصله زیادی دارد. هاشم آردم، کارشناس و فعال بازار سرمایه انتقاداتی را به دولت وارد دانست و کارنامه دولت در حوزه بورس را نامطلوب ارزیابی کرد. این تحلیلگر بازارهای مالی اعتقاد دارد دولت سعی در اجرای سیاستهای عوامفریبانه در بازار دارد. از دید آردم، فرمانهای بورسی نه تنها به جایی نمیرسد و تنها موجب درجا زدن بازار سرمایه خواهد شد.
اتفاقا بد نیست که رئیسجمهوری دغدغه اش این باشد که بازار سرمایه شفاف باشد و توسعه پیدا کند. اما باید توجه داشت که امروز دقیقا در همان نقطهای هستیم که یکسال پیش هم بودیم. بازار سرمایه جز در حد شعار و شعاع برای مسوولان دولت مساله نبوده و موضوعات مهمتری برایشان وجود دارد. هرچند که در زمینه موضوعاتی هم که فکر میکردند برایشان اهمیت بیشتری دارد نیز عملکرد به مراتب نامطلوبی داشتهاند.
در واقع میتوان گفت با وجود مثبت بودن دغدغهمندی مسوولان در قبال بورس، اما آنچه در حال حاضر جریان دارد شعارمحوری است. واقعا هیچ سیگنالی جز چند مصاحبه سطحی و چند حرف شعاری دریافت نمیشود. از همین رو است که معتقدم دولت دغدغه توسعه بازار را ندارد.
بله در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، تکلیف دولت با مقوله بورس کاملا روشن بود. رئیس جمهور مشخصا اظهار کرده بود با کلیت این بازار مشکل دارد و بازار نیز تکلیفش را با دولت میدانست. ولی به نظر میرسد مقامات دولت سیزدهم فعالان اقتصادی و بازارها را عدهای ناآگاه فرض میکنند. در حالی که چنین نیست؛ متاسفانه آقایان متوجه نیستند که با چند حرف تکراری نمیتوان بازار را اداره کرد.
متاسفانه دولت مدام شعار میدهد که باید بازار پیشبینی پذیر باشد. اتفاقا درست هم میگویند چرا که در حال حاضر بورس تا حدی راکد است امروز بازار از هر زمان دیگری پیشبینی پذیرتر است. در واقع فردا و پس فردا هیچ خبری نیست و بازار فقط تحت تاثیر تحولات سیاسی قرار میگیرد.
بله همینطور است، زمانی مدعی بودند که ما اقتصاد را به برجام گره نمیزنیم! اما اتفاقا امروز شاهد هستیم که اقتصاد شدیدا به برجام گره خورده است. در واقع اقتصاد همان مسیری را طی میکند که در دولت روحانی طی کرد. با این که این آقایان دولت روحانی را مسخره میکنند، اما دقیقا در دو سه سال اول دولت اول روحانی همین شرایط بر بازار حاکم بود. اما کلی تهمت و افترا زدند که دولت روحانی اقتصاد را معطل برجام کرده، ولی خودشان هم دقیقا چنین کاری کردند.
در حال حاضر بازار شدیدا شبیه سال وضعیت بورس در سال ۹۴ است. خوشبختانه اتفاقاتی که بین سالهای ۹۲ تا ۹۶ رخ داد آن قدر قدیمی شنده که کسی آنها را فراموش کرده باشد. در طول سالهای ۹۳ و ۹۴ اخبار مثبت از مذاکرات اتمی میتوانست خودروییها و بانکیها را مثبت کند، اما در حال حاضر همین اتفاق هم رخ نمیدهد. بازهم تاکید میکنم که برخلاف ادعاهای آقایان، بازارها با شدت بیشتری به برجام گره خورده است.
چه تفاوتی بین وضعیت کنونی بورس با سالهای پیش از انعقاد تفاهم برجام میبینید؟
تفاوت این است که قبلا اهالی بازار امیدوار بودند پیش از این که خبری شود اتفاقاتی در بازارها رخ دهد. اما امروز بازارها دست نگه داشتهاند و میگویند هر وقت خبری شد ما را صدا بزنید.
معنای این حرف این است که امروز حتی بازار هیچ خبری را پیشخور هم نمیکند. به عبارتی وقتی چند خبر مثبت از برجام میآید انتظار داریم یک هفته بانکی و خودروییها مثبت شود، اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد. یعنی سهامداران حتی به این هم امیدوار نیستند که تحول مثبتی رخ دهد تا سهمهای مختلف بورسی تکانی به خود بدهند.
شدت گره خوردن برجام از قبل نه تنها کمتر نشد، بلکه بیشتر هم شده و همه چیز را کاملا تعطیل کرده است. این موضوع بقدری عمیق است که بازار به خبر و پالسهای مثبت پیرامون مذاکرات هم واکنشی نشان نمیدهد.
بله، برای مثال در بازار نسبتی به نام نسبت قیمت به درآمد داریم. در حال حاضر خیلی از سهمهای بازار مثل پالایشیها اگر با شرایط کنونی به مسیرشان ادامه دهند p به e فورواردشان ۳ یا ۳ و نیم مرتبه است. بسیاری سهمهای دیگر نیز در سایر صنایع هستند که p به e آنها به شدت پایین است. در واقع میتوان گفت پالایشیها ارزندگی بالایی دارند.
البته باید توجه داشت که صندوقها جایگزین سهام هستند. در واقع کسی که پولش را در بورس نگذارد، برای خرید صندوق اقدام میکند. طبیعتا با تورم ۵۰ درصدی کسی صندوق با بهره ۲۰ الی ۲۲ درصد هم نمیخرد. این که افراد سود بالای ۳۰ درصدی بورس را رها کردند که در این شرایط هم چندان ریسکی ندارد، ولی در این شرایط اقدام به خرید صندوق میکنند.
دلیلش عدم اطمینانی است که بین اهالی بازار وجود دارد.
کاملا واضح است؛ مثلا اگر بگویند پالایشیها ارزنده هستند، اما چرا مردم نمیخرند؟ در پاسخ به شما خواهند گفت به این دولت اطمینان ندارند. فعالان بازار شب میخوابند و صبح که بیدار میشوند قانون جدیدی مانند عوارض صادرات وضع میشود. یا برای مثال همگی ماجرای قیمت دستوری خودرو را به یاد داریم. یک روز میگویند قرعهکشی حذف میشود و هفته بعد آن را لغو میکنند. یک روز میگویند خودرو در بورس کالا عرضه خواهد شد، دو هفته بعد ملت اقدام به خرید میکنند، اما صبح همان روز نامه میزنند و عرضه خودرو را لغو میکنند.
به همین دلیل است که گفته میشود حرفهای دولت در حد شعار بوده و چیزی جز وعدههای توخالی نیست. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد عملا اقتصاد را به برجام گره زدهاند و بورس نیز با شدت بسیار بیشتری به مذاکرات برجام گرم خورده است.
در واقع این دولت به یک فرد بدهکار ورشکسته تبدیل شده که از هر فرصتی استفاده میکند تا درآمدی برای خودش ایجاد کند. طبیعتا نمیتوان به یک فرد ورشکسته اعتماد کرد. حتی اگر او را درک کنید، اما به او پولی قرض نخواهید داد چرا که احتمال پس دادن پولتان بسیار پایین است.
به نظر میرسد ایشان درک درستی از اقتصاد ندارند. آقای رئیسی در شعارهای انتخاباتی خود مدام تاکید میکردند که من با اقتصاد دستوری مخالفم و نمیشود اقتصاد را دستوری اداره کرد! در همان روزها آقای رئیسی در اتاق بازرگانی نشستی برگزار کردند و این موضوع را برای افراد باز کرد. وی در این جلسه خطاب به اعضای اتاق بازرگانی گفت: «معتقدم نمیتوان اقتصاد را دستوری و از پشت میز اداره کرد و باید در میدان حاضر شد.» همین اظهارنظر نشان میدهد که آقای رئیسی فکر میکند اگر به میدان برود و دستور بدهد اشکالی ندارد، بلکه ایراد آنجاست که رئیس جمهور پشت میز دستور صادر کند!
در واقع میتوان گفت آقای رئیسی درک درستی از مدیریت اقتصاد ندارند. آقای رئیس جمهوری تصور میکنند میتوان با بالا زدن آستینها و وارد میدان شدن× مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد. این در حالیست که صدور دستور و دخالت در امورات بازار در هر شرایطی نادرست است و تفاوتی ندارد که این فرمان در چه حالتی و کجا صادر شود.
متاسفانه این مشکل در کابینه هم وجود دارد. شواهد نیز حاکی از فقدان حضور مشاوران کارآمد در دولت و حلقه مشاوره رئیسجمهوری است. برای مثال بازار سرمایه برای آقای خاندوزی و وزارت اقتصاد اصلا اهمیتی که باید و شاید را ندارد. همین امر باعث میشود حتی در تصمیمات اصطلاحا حمایتی از بازار سرمایه نیز اثری از در نظر گرفتن منافع بازار وجود نداشته باشد.
اگر منظور از شفافیت، شفافسازی معاملات و رعایت دستورالعملهای جاری در ارکان بازار باشد، باید گفت بازار به حد کافی شفاف است. چیزی که بازار را غیرشفاف میکند عملکرد غیرقانونی و غیراصولی خود دولت است. دقیقا دلیل اینکه مردم از بورس میترسند و به این بازار اعتماد ندارند همین مداخلات بیقاعده دولت است؛ در این مورد فرقی هم بین این دولت با دولت قبل وجود ندارد.
خیر نیاز نیست، دولت نباید به قوانین بورس دست بزند و بایستی قوانین داخلی خود را درست کند. دولت نباید اجازه بدهد هرکس بخواهد ایدههای بلند پروازانه خود را اجرا کند و در این بازار به آزمون و خطا بپردازد. شفافیت این است که شیوه تصمیمگیری را بفهمند وگرنه دستورالعملهای بازار، عرضه، تقاضا، قیمت و صورتهای مالی شرکتها مشخص است. اگر کسی هم خلاف کند جرایم و کیفرش نیز مشخص است.
چیزی که این بازار را غیرشفاف میکند مکانیسم تصمیمگیری غیرشفاف است؛ طبق چه قانونی و چرا باید این موضوع مطرح شود که بورس کالا زیر نظر وزارت صمت بیاید؟ همین موضوع با هزار قانون تعارض دارد. چیزی که نه تنها بازار، بلکه اقتصاد را غیر شفاف کرده این است که واقعا معلوم نیست چه کسی تصمیم میگیرد؟ به چه دلیلی تصمیم میگیرد و هزینه-فایدهاش کجاست؟
اگر از من پرسیده شود این بازار چگونه شفاف میشود پاسخ میدهم بازار شفاف است و فقط باید آن را به هم نزنند و قواعد بازی را خراب نکنند. باید اجازه داد بازار با اصول و قواعد خود پیش برود و دولت در مکانیسم بازار مداخله نکند. تجربه ثابت کرده دخالت دولتها در بازارها نتیجه مطلوبی ندارد. در زمینه بورس نیز کاملا این مسئله وجود دارد، هرگاه مداخلات افزایش یافته عنصر شفافیت در بازار تضعیف شده است. این در حالیست که به طور طبیعی بورس ذاتا شفاف است و واقعا نیازی به مداخله دولت با هدف ایجاد شفافیت در بازار نیست.
ابراهیم رئیسی در نشست خبری خود که روز گذشته برگزار شد ادعاهایی را مطرح کرد که کارشناسان و مردم عادی را در فکر فرو برد. به باور رئیس دولت سیزدهم وضعیت اقتصادی کشور در طول یکسالی که او سکان هدایت قوه مجریه را در دست گرفته بهبود قابل توجهی داشته است. رئیسی معتقد است بازار سرمایه نیز در شرایط مساعدی بسر برده و رشد شاخص کل در سال جاری نیز موید همین امر است. ظاهرا وی اعتقاد دارد اقدامات گستردهای در زمینه مدیریت بازار انجام شده که از جمله آنها تلاش برای ایجاد شفافیت است. اما کارشناسان اعتقاد دارند همین ادعاهای رئیسی نشانهای از عدم شناخت وی نسبت به اقتصاد و خصوصا بورس است.
هاشم آردم، تحلیلگر بازار سرمایه نیز در گفتگوی فوق بارها بر این مطلب تاکید کرد که عدم مداخله دولت خود باعث بسط شفافیت در بازار خواهد شد و نیازی به تغییر قوانین نیست. با این اوصاف باید گفت صدور فرمانهای جدید بورسی توسط مقامات ارشد کشور نه تنها گرهی از صدها گره بازار سرمایه باز نخواهد کرد، بلکه فقط کار را پیچیدهتر از آنچه شاهدش هستیم خواهد کرد.
منبع: تجارت نیوز