به گزارش میمتالز،در طول یک قرن و ربع گذشته، صنعت اتومبیلرانی و اتومبیلسازی دنیا با شبکهای از دروغها و حقیقتهای نصفه و نیمه درگیر بوده است. در این گزارش ۱۵ افسانه درباره خودروها و نیز اتومبیلرانی را که ممکن است باور کنید درست هستند، همراه با ۱۵ دلیل برای درست نبودن آنها بررسی میکنیم.
افسانه: گاهی اوقات از تویوتا کرولا به عنوان پرفروش ترین خودروی جهان یاد میشود. تویوتا در آگوست ۲۰۲۱ گزارش داد که فروش کرولا از ۵۰ میلیون دستگاه فراتر رفته است. این رقم چشمگیر حداقل ده میلیون بیشتر از مجموع فروش دو رکورددار قبلی یعنی فولکس واگن بیتل و فورد مدل تی است.
اما همه چیز بستگی به نحوه نگاه شما به این دارد و اگر درست نگاه کنید، داستان بسیار متفاوت میشود.
حقیقت: هیچ دلیلی برای شک در ادعای تویوتا وجود ندارد، اما کرولا را در واقع چگونه میتوان تعریف کرد؟ کرولا تنها یک مدل نیست. کرولاها از سال ۱۹۶۶ در ۱۲ نسل مختلف ساخته شدهاند. قدیمیترین و جدیدترین آنها به غیر از نامشان هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند.
در سوی مقابل، مدل T و بیتل در طول زمان تولید خود تغییرات کمی داشتند. این بدان معنا نیست که قطعات را میتوان بین نمونههایی که با چندین دهه فاصله از هم ساخته شدهاند تعویض کرد (حداقل در مورد فولکس واگن) اما منصفانه است که آنها را یک مدل بدانیم. در مورد کرولا اینطور نیست. با این حال، کرولا بدون شک پرفروشترین «نام» خودرو در جهان است. این چیزی است که ارزش جشن گرفتن دارد، حتی اگر با پرفروشترین خودرو بودن یکسان نباشد.
افسانه: رانندگان در ایالات متحده از اتومبیلهایی که از چرخهای جلویی خود به حرکت در میآیند، خوششان نمیآید. آنها عاشق خودروهای دیفرانسیل عقب هستند، البته، به خصوص اگر مجهز به موتورهای V۸ بزرگ باشند. خودروهای چهار چرخ متحرک جایگزین قابل قبولی برای پیکاپها در نظر گرفته میشود. این دیدگاه کارتونی از رفتار آمریکاییها است.
(توضیح مترجم: خودروهای دیفرانسیل جلو که سهم بالایی از بازار خودرو را به خود اختصاص دادهاند اتومبیلهایی هستند که در آنها قدرت موتور به چرخهای جلو منتقل میشود. خودروهای دیفرانسیل جلو معمولاً بزرگتر بوده و از نظر حرکت در برف یا گل بهتر عمل میکنند. خودروهای دیفرانسیل عقب در نقطه مقابل، معمولاً ابعاد کوچکی دارند، فرمانپذیری، شتاب و سواری آنها بهتر است. بالا رفتن قیمت خودرو، تلفات انرژی و بروز پدیده بکسوات بزرگترین معایب دیفرانسیلعقبها است. خودروهای چهار چرخ محرک یا ۴WD هم خودروهایی هستند که قدرت موتور آنها به هر چهار چرخ منتقل میشود و معمولا برای آفرود استفاده میشوند.)
حقیقت: امروزه خودروهای دیفرانسیل جلوی به راحتی در آمریکا به فروش میرسند و در کل آمریکاییها با این خودروها مشکلی ندارند. سه خودروی پرفروش (به جز کامیونها یا شاسی بلندها) در ایالات متحده در سال ۲۰۲۰، تویوتا کمری، هوندا سیویک و تویوتا کرولا بودند که تمام مجموعا ۷۹۲ هزار نمونه از آنها دیفرانسیل جلو هستند.
این خودروها پدیدهای مدرن هم نیستند. به عنوان مثال، کادیلاک الدورادو (مدل ۱۹۷۶ در تصویر) از سال ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۲ دیفرانسیل جلو بود، علیرغم اینکه در یک مقطع دارای یک موتور ۸.۲ لیتری V۸ در زیر کاپوت بود. مدلهای بسیار دیگری نیز وجود داشتند، از جمله Cord L-۲۹ افسانهای ۱۹۲۹.
افسانه: از مسابقه گرند پری (جایزه بزرگ) ۲۰۰۵ در ایندیاناپولیس آمریکا اغلب به عنوان خستهکنندهترین مسابقه گرندپری که تاکنون برگزار شده یاد میشود (بدون احتساب گرندپری بلژیک ۲۰۲۱، زیرا دو دور راندن پشت سر یک ماشین ایمنی را به سختی میتوان یک مسابقه حساب کرد!). از میان ۲۰ خودروی حاضر در مسابقه ۱۴ خودرو از لاستیکهای میشلن نصب شده استفاده میکردند. تمام این ۱۴ خودرو در پیچ ۱۳ در معرض خطر انفجار قرار گرفتند و مجبور شدند در انتهای دور آزمایشی، وارد پیتاستاپ شوند.
به این ترتیب، فقط شش ماشین که همه با لاستیکهای بریجستون کار میکردند در مسابقه باقی ماندند. دو فراری یک دور جلوتر از دو جردن به پایان رسیدند که آنها هم به نوبه خود یک دور جلوتر از دو میناردی بودند. چه چیزی میتواند خسته کنندهتر از این باشد؟
حقیقت (یا حداقل یک نظر معتبر): آنچه میتواند خسته کنندهتر از جایزه بزرگ ۲۰۰۵ ایالات متحده باشد چیزی نیست جز جایزه بزرگ ۱۹۲۶ فرانسه. از میان دوازده خودرو تنها سه بوگاتی برای مسابقه حاضر شدند. از میان این سه خودرو هم، پیر ویزکایا (رتبه سوم) در اوایل مسابقه به دلیل خرابی پیستون کنار کشید. بارتولومئو کوستانتینی (رتبه دوم) هم از ترس اینکه همین اتفاق برای او بیفتد، به حدی سرعتش را کاهش داد که ۱۵ دور عقبتر از برنده مسابقات یعنی جولز گوکس (۱۸۸۵-۱۹۶۵) به خط پایان رسید. در مقایسه با این رقابت، مسابقه ۷۹ سال بعد ایندیاناپولیس مملو از هیجان بود.
افسانه: گفته میشود که نام کمپانی خودروسازی «استون مارتین» از ترکیب نام یکی از بنیانگذاران آن «لیونل مارتین» (۱۸۷۸-۱۹۴۵، در تصویر) و شهر «استون کلینتون» انگستان ساخته شده است. مارتین به طور شخصی ارتباطی با این شهر نداشت، جدای آنکه در یک رویداد در مسیر کوهنوردی نزدیک این شهر، که یک جاده عمومی بود و هنوز هم هست، برنده شده بود.
بیشتر این اطلاعات درست است، اما هر کسی که داستان را به این شکل تعریف میکند یک اشتباه مرتکب شده است.
حقیقت: این درست است که قسمت مارتین نام این خودروسازی در واقع به لیونل مارتین اشاره دارد. اما استون به مسیر تپهنوردی که استون هیل نامیده میشود اشاره دارد، نه به شهر استون کلینتون. البته ارتباطی بین نام استون کلینتون و استون هیل وجود دارد – توضیح داستان طولانی آن در این گزارش نمیگنجد - اما قطعاً شرکت خودروساز به خاطر دومی چنین نامگذاری شده است و نه اولی.
افسانه: در برخی مقالات نامعتبر گفته میشود که شورولت نوا در کشورهای اسپانیاییزبان فروش ناموفقی داشت زیرا no va در زبان اسپانیایی به معنای " نمیرود" است.
حقیقت: کلمه "Nova" ، با تکیه روی هجای اول، در اسپانیایی همان معنی را دارد که در انگلیسی دارد: یک ستاره جدید. "No va" در واقع به معنای "نمیرود" است. اما احتمالا برای رساندن مفهوم مدنظر آنهایی که چنین ادعایی دارند "no functiona" ("کار نمیکند") احتمالاً ترجمه بهتری باشد. در هر صورت، No va با Nova متفاوت است زیرا تکیه آن روی هجای دوم است. اسپانیاییزبانان هرگز این دو عبارت را با هم اشتباه نخواهند گرفت.
افسانه: دِرَگ یا مسابقهٔ شتاب مسابقهای بین دو راننده است که در یک خط مستقیم با یکدیگر رقابت میکنند. از زمانی که این ورزش در اوایل دهه ۱۹۵۰ رسمیت یافت، طول پیست در مسابقات سطح بالا همیشه یک چهارم مایل یا ۱۳۲۰ فوت (معادل ۴۰۲ متر) بوده است.
خوب، یک جورهایی درست است، اما هرکسی که این را میگوید بیش از یک دهه است که به این ورزش توجه نکرده است.
حقیقت: پس از مرگ راننده حرفهای اسکات کالیتا (۱۹۶۲-۲۰۰۸) خودروهایی که با نیترومتان سوخت میگرفتند و در مسابقات انجمن جادههای داغ ملی (NHRA) در ایالات متحده شرکت میکردند، مجبور شدند تنها برای ۱۰۰۰ فوت رقابت کنند. این قانون جدید در سالهای بعد توسط سایر نهادهای حاکم در سراسر جهان اجرا شد.
درگسترها (شرکتکنندگان در درگ) با وجود آنکه اکنون مسافت کمتری میپیمایند، اما نسبت به دوران مسابقات یک چهارم مایل اکنون در خط پایان به سرعت بالاتری میرسند. رکورد فعلی ۵۴۶.۹۷ کیلومتر در ساعت است که توسط رابرت هایت (متولد ۱۹۶۹، در تصویر) در یک ماشین شورولت کامارو در سونوما، کالیفرنیا در ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۷ به دست آمد.
افسانه: در گوشه های تاریک اینترنت، افرادی را خواهید یافت که اصرار دارند که فورد پینتو در برزیل شکست خورد، زیرا پینتو در پرتغالی اصطلاحی توهینآمیز است. برخی دیگر هم که میدانند این خودرو در واقع به نام یک اسب نامگذاری شده است، خاطرنشان میکنند که این توهین فقط در زبان عامیانه برزیلی استفاده میشود.
همچنین ادعاهایی وجود دارد که فورد با حذف نشانهای پینتو و تغییر نام خودرو به Corcel به موارد فوق پاسخ داد. اما اینها درست نیست.
حقیقت: پینتو در برزیل شکست نخورد، زیرا هرگز در آنجا فروخته نشد. مدل مشابه فورد برای بازارهای آمریکای جنوبی کورسل نام داشت، اما این خودرو کاملا متفاوت بود.
علاوه بر این، کورسل در سال ۱۹۶۸، دو سال قبل از ورود پینتو به بازار عرضه شد. بنابراین نمیتوانست یک پینتوی تغییر یافته باشد.
افسانه: فورد مدلT (خودروی پرافسانه دیگری که به زودی به آن خواهیم رسید) اغلب به عنوان اولین خودروی تولید انبوه شناخته می شود. به نظر میرسد این گزاره منطقی باشد، زیرا فورد بیش از ۱۵ میلیون مدل تی در حدود ۱۸ سال فروخت که تا زمانی که فولکس واگن سرانجام در سال ۱۹۷۲ آن را تحت الشعاع قرار دهد، یک رکورد باقی ماند.
حقیقت: بحثی وجود ندارد که فورد اولین سازندهای بود که خودروها را روی خط مونتاژ متحرک ساخت. با این حال، خودروی Oldsmobile Curved Dash (که به اسم مدل R شناخته میشود) در سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۷ یعنی چندین سال قبل از مدل T با استفاده از قرار گرفتند قطعات قابل تعویض کنار هم تولید شد. طبق گزارشها، خودروهای Curved Dash چندین بار در طول فرآیند تولید با چرخ دستی در کارخانه جابجا میشدند.
زمانی که تعریف تولید انبوه را راحت میکنید، رقبای دیگر وارد بازی می شوند. دایملر ادعا می کند که بنز ولو اولین خودروی تولیدی در مقیاس بزرگ بود زیرا بیش از ۱۲۰۰ نمونه بین سالهای ۱۸۹۴ و ۱۹۰۲ ساخته شد که تلاشی قابل توجه برای آن زمان محسوب میشود.
افسانه: هنری فورد در زندگینامه خودش که با نام «زندگی و کار من» در سال ۱۹۲۲ منتشر کرد، مینویسد که کارمندانش را از تصمیم خود برای تمرکز بر روی یک وسیله نقلیه - مدل T - آگاه میکند و میافزاید: «هر مشتری میتواند این ماشین را با هر رنگی که بخواهد داشته باشد تا وقتی که آن رنگ سیاه باشد.»
از آنجایی که نزدیک به یک قرن از زمانی این گزاره گفته شد میگذرد، به راحتی میتوان داستان را به صورت واقعی در نظر گرفت. یکی از توجیههای رایج برای آن این است که رنگ سیاه سریعترین زمان خشک شدن را داشت. با خواندن تا اینجا، ممکن است مشکوک شوید که همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست و حق با شما خواهد بود.
حقیقت: فورد ادعا کرده که این گزاره را در سال ۱۹۰۹ گفته است. اما این بعید است، تا حدی به این دلیل که مدل T در سال ۱۹۰۸ تولید شد و تا حدودی هم به این دلیل که رنگ مشکی برای این خودرو در شش سال اول اصلاً در دسترس نبود. بر اساس یک مطالعه جامع توسط دکتر ترنت بوگس، مورخ مدل T، تمام خودروهای ساخته شده از اواخر سال ۱۹۱۴ تا تابستان ۱۹۲۵ (تقریباً ۱۱.۵ میلیون از بیش از ۱۵ میلیون خودروی تولید شده) در واقع سیاه بودند. رنگهای دیگر برای سالهای پایانی تولید مجدداً معرفی شدند.
اعمال و خشک کردن لایههای مختلف سیاه حدود چهار روز طول کشید. رنگآمیزی با اسپری هم هیچ ربطی به این موضوع ندارد، زیرا فورد تا سال ۱۹۲۶ از این روش استفاده نکرد. به طور خلاصه، درست است که بیشتر مدل Tها سیاه بودند، اما اینکه همه آنها مشکی بودند نادرست است.
افسانه: «پیکان نقرهای» نامی است بر خودروهای مرسدس که در مسابقات قهرمانی جهانی فرمول یک توسط لوئیس همیلتون (متولد ۱۹۸۵)، نیکو روزبرگ (متولد ۱۹۸۵)، والتری بوتاس (متولد ۱۹۸۹) و در یک مورد جورج راسل (متولد ۱۹۹۸) رانندگی میشوند، گذاشته شده است.
مرسدس هر سال از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ هر دو جایزه رانندگان و سازندگان را در مسابقات قهرمانی به دست آورده است. این نام اخیراً کمی از بین رفته، زیرا در شروع فصل ۲۰۲۰ رنگ خودروهای مرسدس از نقرهای به مشکی تغییر کرد. همه موارد بالا درست است، اما اگر کسی ادعا کند که تمام حقیقت است، باید بگوییم اشتباه کرده است. داستان پیکان نقرهای در واقع بسیار طولانیتر این حرفهاست.
حقیقت: اولین پیکانهای نقرهای، اتومبیلهای بسیار قدرتمند Auto Union (در تصویر) و مرسدس بودند که تقریباً به طور کامل در مسابقات جایزه بزرگ از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ تسلط داشتند و همچنین تعدادی رکورد سرعت را به ثبت رساندند. این نام در اواسط دهه ۱۹۵۰ دوباره مطرح شد، زمانی که مرسدس خودروی فوقالعاده W۱۹۶ F۱ را تولید کرد. این بار، این شرکت به اندازه کافی در ورزش باقی ماند تا خوان مانوئل فانجیو (۱۹۱۱-۱۹۹۵) دو عنوان از پنج عنوان قهرمانی جهانی خود را کسب کند. بنابراین خودروهای امروزی مرسدس در گرندپری حداقل سومین دسته از خودروهایی است که با نام پیکانهای نقره ای شناخته میشوند.
افسانه: اغلب گفته می شود که خودروی واکسهال نوا (Vauxhall Nova) نمیتواند در اسپانیا فروخته شود زیرا نام آن مانند no va به نظر میرسد، عبارت اسپانیایی به معنای "آن نمیرود". وقتی در مورد شورولت نوا صحبت میکردیم به این خرافه پرداختیم. به طور خلاصه، این درست نیست زیرا هیچ no va و nova در اسپانیایی متفاوت هستند. با این حال، در مورد واکسهال، یک عنصر داستانی اضافی وجود دارد که شایسته است به آن بپردازیم.
حقیقت: سیاست جنرال موتورز اروپا در آن زمان (اگرچه بعداً تغییر کرد) این بود که وسایل نقلیهاش در همه بازارها با نام اوپل (Opel) عرضه شوند بهجز در بریتانیا که به آنها نشان Vauxhall و نام مدل دیگری داده میشد.
این هاچ بک کوچک در همه بازارهای فرمان چپ و در ایرلند به نام اوپل کورسا فروخته شد اما برای بریتانیا به Vauxhall Nova تغییر نام داد. به عبارت دیگر، از ابتدا قرار نبود اسمش در اسپانیا نوا باشد، بنابراین دلیلی برای تغییر نام وجود نداشت و حتی اگر تغییر می کرد، مشکلی وجود نداشت.
افسانه: در زمینه موتور اتومبیل، چه چیزی میتواند ایتالیاییتر از موتور V۱۲ باشد؟ فراری شاید معروفترین تولیدکننده V۱۲ باشد، اما آلفارومئو، فیات، لامبورگینی و مازراتی نیز آن را ساختهاند.
این نسبت بالایی از صنعت موتور ایتالیا است، اما - همانطور که ممکن است تا به حال گمان کرده باشید - چیزهای بیش از این در آن وجود دارد.
حقیقت: در واقع، V۱۲ اصلاً ایتالیایی نیست. گفتن اینکه آبورن، بیامو، کادیلاک، جگوار (تایپ E در تصویر)، مرسدس بنز، پیرس ارو و تویوتا نیز موتورهای V۱۲ ساختهاند، صرفاً برای خراش دادن سطح است. حتی این ایتالیاییها نبودند که برای نخستین بار این موتور را ساختند. اولین V۱۲ یک موتور قایق نیرومند بود که در لندن توسط Putney Motor Works در سال ۱۹۰۴ ساخته شد. در حالی که اولین V۱۲ فراری تا سال ۱۹۴۷ تولید نشده بود.
افسانه: تپهنوردی از قدیمیترین ورزشها با وسایل نقلیه موتوری است. اکنون در مکانهای بسیار متفاوتی مانند Pikes Peak (ایالات متحده)، Shelsley Walsh (بریتانیا) و Trento-Bondone (ایتالیا) برگزار میشود.
طبق افسانههای رایج، اولین رویداد تپهنوردی بین نیس و لا توربی در جنوب فرانسه در ۳۱ ژانویه ۱۸۹۷ رخ داد. با این حال، مورخان تپه نوردی، که هیچ چیز را بهتر از یک بحث خوب در مورد ورزش خود دوست ندارند، این موضوع را به شدت مورد مناقشه قرار میدهند.
حقیقت: مسابقه Nice-La Turbie در سال ۱۸۹۷ یک رویداد مستقل نبود، بلکه مرحله نهایی یک رقابت سه روزه بود. خط پایان در ابتدا قرار بود در مونت کارلو باشد، اما بخش پایانی سراشیبی به دلیل ترس از تمام شدن ترمز خودروها غیررقابتی شد (اگرچه یکی از آنها به کافه پاریس برخورد کرد).
اگر رویدادی را که در اکتبر ۱۸۹۸ در پارک چارلز ریور در بوستون ماساچوست برگزار شد را در نظر نگیریم (که نمیدانیم زیرا بخشی از یک نمایشگاه بود و کورس مسابقه صرفاً یک رمپ چوبی ۸۰ فوتی بود)، اولین صعود واقعی ماه بعد در Chanteloup-les-Vignes در نزدیکی پاریس برگزار شد. رویدادهای تپهنوردی متعاقباً در جاده Nice-La Turbie برگزار شد، اما طبق آنچه گفتیم Chanteloup قطعاً شاهد اولین مسابقات این ورزش بود.
افسانه: اولین مدل فولکس واگن تا کنون مسنترین، محبوبترین و پرفروشترین مدل آنها تا به امروز بوده است. در دهه ۱۹۳۰ توسط آدولف هیتلر برای حملونقل قشر معمولی آلمان طراحی شد، پس از جنگ جهانی دوم به تولید کامل رسید، پایگاه هواداران بسیار زیادی ایجاد کرد و تا اواخر سال ۲۰۰۳ هنوز در مکزیک ساخته میشد.
این خودرو در مسابقات خودروی قرن چهارم در سال ۱۹۹۹، پس از فورد مدل تی، مینی و سیتروئن DS، اما بالاتر از پورشه ۹۱۱، به عنوان چهارمین خودرو انتخاب شد. البته اسمش بیتل (فولکس واگن قورباغهای) بود. همه این را میدانند. اینطور نیست؟
حقیقت: در واقع نام رسمی این خودرو تیپ ۱ بود. نام مدلهای آن شامل ۱۲۰۰، ۱۳۰۲ و ۱۵۰۰ هم کم و بیش به حجم موتور اشاره داشت. در اوایل، آلمانیها به دلیل شکل آن شروع کردند به آن Käfer به معنای "سوسک" گفتند. این نام توسط انگلیسی زبانان که آن را باگ (Bug) به معنای حشره نامیدند نیز پذیرفته شد.
فولکس واگن تا سال ۱۹۹۷ از نام بیتل استفاده نمیکرد و این برای نسل دوم مدل دیفرانسیل جلو بود که هیچ ارتباطی با خودروی اصلی نداشت جز ظاهری که کمی مشابه بود.
افسانه: ورزش موتوری اغلب بازی مردانه است. درست است که از زمانی که للا لومباردی (۱۹۴۱-۱۹۹۲، در تصویر) در مسابقه جایزه بزرگ اتریش در سال ۱۹۷۶ رتبه دوازدهم را کسب کرد، هیچ زنی در مسابقات F۱ قهرمانی جهان رانندگی نکرده است. برندگان زن مسابقات قهرمانی بینالمللی نیز نادر هستند.
اما آیا این به این دلیل است که زنان در رانندگی رقابتی مهارت کمتری دارند یا این یک مسئله علم حساب است؟
حقیقت: در حال حاضر ۲۰ راننده در مسابقات جهانی فرمول یک شرکت میکنند که همگی مرد هستند. این اتفاق تقریبا طبیعی است وقتی در نظر داشته باشیم که کمتر از پنج درصد از تمام رانندگان اتومبیلهای مسابقهای تک صندلی زن هستند (اگرچه این نسبت بسیار بیشتر از گذشته است). اگر این سهم به بیش از ۵ درصد برسد، احتمال وجود یک راننده زن در فرمول یک هم بیشتر میشود.
اختلافات مشابهی در سایر اشکال ورزش موتوری رخ میدهد. این در مورد اعداد است، نه توانایی. هر کسی که غیر از این فکر میکند ممکن است بخواهد نگاهی به لیست زیر از زنان فوقالعاده بااستعدادی بیاندازد که در بیش از یک قرن نشان دادهاند که استعداد رانندگی ربطی به کروموزومها ندارد:
جوآن نیوتن کونیو (۱۸۷۶-۱۹۳۴)، مسابقه و رکورددار
بریتنی فورس (متولد ۱۹۸۶، در تصویر)، مسابقه درگ
الیزابت جونک (۱۹۰۰-۱۹۹۴)، مسابقه
یوتا کلایناشمیت (متولد ۱۹۶۲)، رالی
میشل موتون (متولد ۱۹۵۱)، رالی
شرلی مولدونی (متولد ۱۹۴۰)، مسابقه درگ
لورین پک (۱۹۵۸-۱۹۷۵)، کارتینگ
کی پتر (۱۹۰۳-۱۹۹۴)، مسابقه
منبع: فردای اقتصاد