به گزارش میمتالز، در این گزارش به روند تولید و پیشبینی آینده در این صنعت پرداخته است.
ایران با در اختیار داشتن ذخایر بسیاری از مواد معدنی توانسته در بین ۱۵ کشور معدنی دنیا قرار بگیرد.
در واقع، حدود ۲ الی ۳ درصد از ذخایر دنیا در ایران است و ۸۱ نوع مواد معدنی در اختیار این کشور قرار دارد. این موضوع بهمعنای ثروت عظیم خدادادی است که میتواند سرچشمه توسعه صنعت کشور و بهدنبال توسعه فرهنگی و اجتماعی باشد. بیتردید توسعه معادن آبادانی بههمراه دارد که منجر به توسعه مناطق دورافتاده میشود و این بهمعنای توسعه همهجانبه است.
اما اگر نگاه به بخش معدن را کمی ریزتر کرده و با دقت بیشتری نگاه کنیم، خواهیم دید ذخایر اثبات شده سنگآهن ایران بهمقدار ۲.۷ میلیارد تن (۸ دهم درصد کل ذخایر جهان) است.
در اختیار داشتن این حجم از سنگآهن باعث شد تا توسعه زنجیره ارزش و تولید فولاد در دستور کار قرار بگیرد. تمامی موارد برای توسعه صنعت فولاد در اختیار بود. این موضوع جرقهای برای هدفگذاری سال ۱۴۰۴، یعنی تولید ۵۵ میلیون تن فولاد بود؛ تولیدی که علاوه بر تامین نیاز داخلی با صادرات بخشی از آن میشد، شاهد ارزآوری اقتصاد غیرنفتی بود.
در واقع، صنعت فولاد میتوانست یکی از ستونهای اصلی برای تحقق شعار معدن بهجای نفت باشد، اما تنها بحث ذخایر معدنی نبود که باعث تدوین چنین نقشه راهی شد. در اختیار داشتن منابع گازی و توسعه واحدهای فولادی با تکنولوژی احیای مستقیم، میتوانست مسیر این توسعه را کوتاه کند. نیروی انسانی ارزان و متخصص هم مزید بر علت شد تا این توسعه بهطورجدی در دستور کار قرار بگیرد.
در این میان، برای تحقق هدف، ۸ طرح فولادی که با واگذاری یکی از آنها به ۷ طرح فولادی کاهش یافت، در دستور کار قرار گرفت. کمابیش بهرهبرداری از این طرح و اجرای فاز فولادسازی آنها، در کنار صدور مجوزهای دیگر، ظرفیتهای تولید را به ۵۵ میلیون تن نزدیک میکرد.
درست در این زمان، نگرانیها برای تحقق این هدف کمکم آغاز شد. در ابتدا، این نگرانیها بیشتر به بحث تامین مواد اولیه مرتبط میشد، در حالی که ذخایر سنگآهن بسیار بود، اما عدمتوسعه اکتشافات میتوانست تحقق این موضوع را با مشکل همراه کند، اما دولت ترجیح داد با ممنوعیت صادرات سنگآهن و وضع عوارض، شرایط را مدیریت و از خامفروشی جلوگیری کند، هرچند این تصمیم میتوانست میزان خامفروشی را کاهش داده و امروز آن را صفر کند، اما موضوع مهم آن بود که باید در کنار این تصمیم، توسعه اکتشافات بهموازات انجام میشد.
بیتوجهی به این بخش میتوانست نگرانی از تامین مواد اولیه را شدت دهد و در حالی که تشدید تحریمها بر ورود تکنولوژیهای اکتشافی، استخراج و بهرهبرداری هم موثر بوده است.
باز هم در این بخش تصمیم بر توسعه ساخت داخل و صرفهجویی ارزی توانست به مقابله با تحریمها بپردازد، اما باز هم اکتشافات جهشی نداشت. این اتفاق در حالی رخ میداد که تمامی وزیران وزارت صمت در ۱۰ سال اخیر بر موضوع عقبماندگی در اکتشاف تاکید داشتند، اما همچنان راهکار اساسی برای حل این مشکل اجرایی نشده است.
مشکل تولید ۵۵ میلیون تن فولا تنها به ذخایر سنگآهن ختم نمیشود. به هر حال، واردات سنگآهن و ورود به معادن فراسرزمینی میتواند تسهیلکننده تامین مواد اولیه باشد، هرچند با این موضوع هم برخی مخالف هستند، اما تا زمانی که توسعه اکتشافات محقق نشود، گزینه روی میز برای اجرا واردات خواهد بود که باتوجه به هزینههای حملونقل و عدمتوسعه زیرساختها در حوزه حمل ریلی و دریایی میتواند نرخ تمامشده را افزایش دهد و نتیجه آن را هم بر کاهش رقابت در بازارهای جهانی خواهیم دید.
در کنار تامین مواد اولیه، مشکل جدیتری پیشروی صنعت فولاد است که چشمپوشی از آن میتواند به فاجعه تبدیل شود و تمامی سرمایهگذاریهای انجامگرفته را زیر سوال ببرد. تامین برق و گاز در سالهای اخیر مشکلات جدی برای تولیدکنندگان فولاد ایجاد کرده است که بخشی از آن به عدمتعامل مناسب میان وزارت صمت، نیرو و نفت در ادوار گذشته بازمیگردد.
هرچند امروز، وزارت صمت با همکاری سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) و شرکتهای فولادی، بهدنبال ساخت نیروگاه برای تامین برق است، اما چالش گاز در زمستان، خود از موضوعاتی است که میتواند برنامههای تولید را تحتالشعاع قرار دهد. بخش عمدهای از این مشکل بهنحوه برداشت از ذخایر پارس جنوبی بازمیگردد که حالا با افت فشار، صنایع بهویژه صنعت فولاد میتوانند نخستین قربانی آن باشند و در صورت جدی شدن این بحران، حتی بخش خانگی هم در برنامههای قطع گاز قرار بگیرد.
البته وزارت صمت در تلاش است این مشکل را حل کند و در این بین، برخی فولادسازان برای ورود به حوزه گاز و سرمایهگذاری در آن اعلام آمادگی کردهاند و امیدواریم در ادامه شاهد حل این مشکل باشیم، اما فراموش نکنیم حل این مشکل نیازمند حداقل زمانی ۳ الی ۴ ساله است که همین موضوع میتواند حضور در بازارهای جهانی را تحتتاثیر قرار دهد، زیرا یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت صادرات، حضور مداوم است که حالا با نبود مدیریت درست نقشهراه ۵۵ میلیون تنی، میتواند به مشکل اصلی تبدیل شود.
تمامی موارد دست بهدست هم میدهد که برای موفقیت این هدف کمی تردید داشته باشیم، هرچند ظرفیتسازیها انجام شده، اما تامین نشدن زیرساختها میتواند پاشنهآشیل صنعت فولاد را نشانه گرفته و تهدیدی جدی برای سرمایهگذاری، ارزآوری و اشتغالزایی این بخش باشد. امروز صنعت فولاد یک صنعت استراتژیک است که میتواند در ارزآوری و اشتغالزایی نقش مهمی ایفا کند، اما متاسفانه همیشه پس از رسیدن به بحران درباره راهکارهای خروج از آن تصمیمگیری و خود به فرصتسوزی تبدیل میشود. در این میان هم، وضع ناگهانی برخی قوانین و مقررات میتواند مانعی جدی برای تولیدکنندگان بهحساب آید و آنها را نسبت به آینده پیشرو نگران کند.
منبع: گسترش نیوز