به گزارش میمتالز، مهدی دوستی در خصوص تاریخچه و هدف از تاسیس شرکت فرآوران ذوب سلفچگان توضیح داد: این مجموعه در سال ۱۳۸۸ موفق به اخذ پروانه بهرهبرداری شد و در شهرک صنعتی سلفچگان با بازیافت باتری فرسوده از محل منابع داخلی، اقدام به تولید شمش سرب کرد؛ البته در چند سال اخیر برای تامین مواد اولیه مورد نیاز خود، اقدام به واردات باتری فرسوده از کشورهای همسایه کردهایم.
وی با اشاره به مشکلات صنعت سرب در کشور، بیان کرد: یکی از بزرگترین مشکلات فعالان صنعت سرب در مسیر تولید، تهیه مواد اولیه است، زیرا بزرگترین تولیدکنندگان باتری در کشور، همزمان بزرگترین بازیافت کنندگان باتری فرسوده نیز به شمار میروند. به دلیل اینکه تولید باتری نو با مسائلی همراه بوده که با بازیافت باتری فرسوده در تضاد است، منافع واحدهای تولیدی که تنها در بخش بازیافت باتری فرسوده فعالیت دارند با تولیدکنندگان باتری نو در مقابل یکدیگر قرار میگیرد. در صورتی که اگر شرکتهای بزرگ تولیدکننده باتری تنها در زمینه تولید باتری نو فعالیت داشتند، واحدهای بازیافتکننده باتری میتوانستند محصول خود را با در نظر گرفتن هزینههای تولید و سودی مناسب در بازار عرضه و نیاز مشتریان را رفع کنند، اما با تکمیل زنجیره تولید توسط تولیدکنندگان باتری، قواعد بازار آزاد دستخوش تغییراتی شده و حمایتهای دولتی از این تولیدکنندگان، حیات واحدهای بازیافت باتری را به خطر انداخته است. باید گفت که واردات موقت باتری فرسوده برای کشور یک فرصت به شمار میآید، زیرا با واردات باتری از کشورهای همسایه همچون عراق و افغانستان و فرآوری آن در ایران، واحدهای بازیافت باتری باعث اشتغالزایی و ایجاد ارزش افزوده برای کشور میشوند. لازم به ذکر است که برای واردات این باتریها هیچ ارزی از کشور خارج نمیشود و اگر هم در مواردی به طرفهای خارجی ارزی پرداخت شده، توسط خود تولیدکنندگان بوده و این ارز از منابع دولتی و بانک مرکزی تامین نشده است. متاسفانه برخی شرکتها به دنبال فعالیت انحصاری در صنعت سرب هستند؛ همین موضوع باعث شده تا این صنعت در شرایط نامناسبی قرار بگیرد. همچنین وجود بروکراسیهای اداری طولانی جهت دریافت مجوز واردات مواد اولیه و سختگیریهای بیش از حد نیز موجب شده تا واحدهای کوچکمقیاس بازیافت باتری، به دلیل عدم تامین کافی مواد اولیه با حداقل ظرفیت خود مشغول به تولید باشند. عدم فعالیت پررنگ این واحدها و خالی ماندن عمده ظرفیت تولیدی آنها، تنها به ضرر کشور است، زیرا سرمایهگذاری بسیاری برای خرید تجهیزات و ماشینآلات صرف شده که در حال حاضر با بلااستفاده ماندن روزبهروز مستهلکتر میشوند.
مدیرعامل شرکت فرآوران ذوب سلفچگان در همین راستا ادامه داد: متاسفانه علیرغم اینکه ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان کنسانتره سرب در منطقه به شمار میرود، واحدهای تولیدی سرب در زمینه کنسانتره هم با مشکلاتی روبهرو هستند. عمده کنسانتره تولیدی در ایران سولفوره بوده که به دلیل فرآوری آسانتر و کمهزینهتر کنسانتره اکسیدی، تولیدکنندگان میل بیشتری به استفاده از کنسانتره اکسیدی دارند، اما در تمام دنیا و به خصوص در کشور چین عکس این قضیه حاکم است. تولیدکنندگان خارجی با استحصال عناصر با ارزش دیگری از کنسانتره سولفوره همچون نقره، سلنیوم و… در کنار فلز سرب، ارزش افزوده بیشتری نسبت به ذوب کنسانتره اکسیدی ایجاد میکنند. متاسفانه در حال حاضر در ایران تنها چند شرکت مجهز به تکنولوژی استفاده از کنسانتره سولفوره هستند؛ به عنوان مثال اگر میزان تولید کنسانتره سولفوره در کشور ۱۰۰ هزار تن باشد، این واحدها تنها ۱۰ هزار تن از آن را مصرف میکنند لذا کنسانتره باقی مانده باید صادر شود. در صورتی که واحدهای بازیافتکننده باتری که امکان استفاده از خاک معدنی را دارند، اگر روش و استحصال ۱۰۰ درصدی سرب از کنسانتره سولفوره را در اختیار داشته باشند، به راحتی میتوانند در صورت عدم تامین کافی باتری، از کنسانتره به عنوان مواد اولیه استفاده کنند. در همین راستا شرکتهای چینی پیشنهاداتی در خصوص فروش تکنولوژی تولید سرب از کنسانتره سولفوره را مطرح کردهاند، اما تولیدکنندگان ایرانی توانایی خرید آن را ندارند؛ در این میان اگر دولت مذاکراتی در رابطه با خرید این تکنولوژی ولو با اخذ تعهداتی از تولیدکنندگان داخلی همچون افزایش ظرفیت تولید و یا افزایش اشتغالزایی انجام دهد، کمک بزرگی به صنعت سرب کشور میکند. با این کار ظرفیت خالی واحدهای تولیدکننده شمش سرب بهکار گرفته شده و میزان صادرات کنسانتره سولفوره به صورت چشمگیری کاهش مییابد.
دوستی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر تولید شمش سرب در ایران چه میزان است، عنوان کرد: یکی از مشکلات دیگری که گریبانگیر صنعت سرب در کشور شده، نبود اطلاعات و آمارهای دقیق از میزان تولید سرب در کشور است؛ وزارت صمت، تولیدکنندگان باتری و انجمن تولیدکنندگان سرب هر کدام ارقام متفاوتی را اعلام میکنند. متاسفانه نبود اطلاعات دقیق، باعث افزایش مشکلات این صنعت و عدم تصمیمگیریهای درست برای آینده آن شده است. به عنوان مثال ارگانی اعلام میکند که میزان تولید شمش سرب در کشور ۱۰۰ هزار در سال است و یا نهادی دیگر این میزان را ۱۵۰ هزار تن در سال بیان میکند.
وی در رابطه موضعگیری برخی افراد نسبت به واردات موقت، اذعان کرد: علیرغم اینکه واردات موقت فرصتی مهم برای کشور به شمار میرود، برخی افراد آن را به عنوان یک تهدید علیه صنعت سرب قلمداد میکنند، اما نکته جالب اینجاست که اگر تولیدکنندگان باتری با کمبود سرب مواجه شوند، بعد از منابع داخلی بدون وجود هیچ مانعی اقدام به واردات سرب میکنند. یعنی کارخانههای باتریسازی به عنوان عمده مصرفکنندگان سرب در کشور، با بازیافت ۹۰ درصد باتری فرسوده موجود در بازار و واردات سرب با کمبود مواد اولیه مواجه نیستند و موضعگیری آنها نسبت به واردات موقت به بهانه کسری سرب در کشور، قانعکننده نیست. باید گفت که این کارخانهها بیشتر به دنبال صادرات باتری نو هستند که ارزش افزوده بالایی را برای آنها به همراه دارد؛ البته این موضوع مثبتی برای کشور به شمار میرود، اما تولید انحصاری و قیمتگذاری دستوری برای باتری نو و فرسوده باعث ایجاد اختلافی میان آنها و بازیافتکنندگان باتری شده است. به عنوان مثال شمش سرب در بورس کالا با قیمتی در حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان به ازای هر کیلوگرم عرضه میشود، اما مواد اولیه در بازار آزاد با دو برابر قیمت معامله میشود؛ مسلما تولیدکننده با این شرایط امکان ادامه فعالیت را نخواهد داشت. باید گفت که نظام عرضه و تقاضا، تعیینکننده اصلی قیمتها و تنظیمکننده بازار است و قیمتگذاری دستوری تنها باعث ایجاد مشکلات بیشتر میشود.
مدیرعامل شرکت فرآوران ذوب سلفچگان اظهار کرد: علیرغم اعلام نهادهای بالادستی در خصوص کمبود مواد اولیه، همچنان در برخی استان مجوزهای جدیدی برای احداث واحدهای تولیدکننده شمش سرب از محل بازیافت باتری فرسوده صادر میشود. تنها راهکار بهبود شرایط صنایع، ارتباط مستقیم و مداوم انجمن تخصصی هر صنعت با نهادهای بالادستی و ارگانهای تصمیمگیرنده است، زیرا مسئولان با صنایع مختلفی که هر کدام مسائل خاص خود را دارند مواجه بوده و بر تمام آنها اشراف کامل ندارند. جزیرهای عمل کردن بخشهای مختلف تنها باعث پیچیده شدن مشکلات و هدررفت زمان برای حل آنها میشود؛ اگر سازمانهای مربوطه به انجمنهای هر صنعتی اعتماد کرده و از نظرات آنها بهره لازم را ببرند، به طبع شاهد بهبود شرایط صنایع به خصوص صنعت سرب خواهیم بود.
دوستی در پاسخ به این سوال که آیا تدوین طرح جامع سرب و روی میتواند عامل محرکهای بوده و باعث تغییر شرایط صنعت سرب و روی کشور شود، گفت: در تمام جلساتی که قرار است در مورد یک صنعت تصمیمگیریهای لازمه صورت گیرد، وجود آمار و اطلاعات دقیق امری مهم و ضروری است. در حالت کلی میتوان گفت که این طرح برای صنعت سرب و روی بسیار مفید فایده است، به شرطی که آمارهای ارائه شده دقیق و بیطرف باشد تا تصمیمگیری برای آینده آن به درستی انجام شود.
وی در خصوص صنعت سرب در ایران و دورنمای آن در کشور و جهان، یادآور شد: صنعت سرب در زمینه کوچکمقیاس، صنعتی جوانی به شمار میرود، زیرا در حدود ۲۰ سال پیش این صنعت به شکل امروزی سازماندهی نشده بود و تولیدکنندگان بسیاری در مناطق مختلف کشور مشغول به تولید سرب بودند، اما در حال حاضر این واحدها در شهرکهای صنعتی و تحت نظر سازمان حفاظت محیط زیست مشغول به فعالیت هستند. این تولیدکنندگان به طور مداوم با خود اظهاری از خروجیهای دودکش و پایش آنلاین که متصل به سیستم سازمان حفاظت محیط زیست استان و کشور است، به طور رسمی به فعالیت میپردازند. همچنین حدود سه سال است که فعالان صنعت سرب با تشکیل انجمن، مشکلات و مطالبات خود را به صورت قانونی رفع میکنند. این اقدامات باعث شده تا کارگاههای کوچک تبدیل به کارخانههای تولیدکننده شمش سرب شده و زمینه اشتغال افراد بیشتری را فراهم کنند. علیرغم ورود باتریهای لیتیومی به بازار، در حال حاضر همچنان تقاضا برای سرب و تولید باتریهای سربی پابرجاست و به دلیل کاربردها فراوان این فلز، امکان حذف آن از صنایع وجود ندارد؛ البته در برخی موارد شاهد هستیم که مسئولان به دلیل عدم آگاهی از کاربرد و اهمیت فلز سرب، بیان میکنند که وجود این صنعت چه لزومی دارد. در صورتی که تا سالهای آینده دنیا به فلز سرب نیاز دارد و هماکنون نیز تقاضا برای شمش سرب تولید شده در ایران به دلیل کیفیت بالای آن، صعودی است و شمش سرب به کشورهای ترکیه، امارات متحده عربی، ویتنام، چین، هند و کره جنوبی صادر میشود. اگر تکنولوژی مورد استفاده در صنعت سرب بهروزرسانی شود، به دلیل وجود منابع فراوان سرب در کشور، تولیدکنندگان نباید با کمبود مواد اولیه مواجه شده و با حداقل ظرفیت به تولید ادامه دهند.
مدیرعامل شرکت فرآوران ذوب سلفچگان در رابطه با تکنولوژی تولید و اقدامات صورت گرفته برای دفع پسماند، تاکید کرد: هدف اصلی واحدهای تولیدی به حداقل رساندن آلایندهها در پسماند و افزایش بهرهوری از مواد اولیه است که با بهروز شدن تکنولوژیهای خط تولید، دستیابی به این هدف آسانتر خواهد بود؛ به همین دلیل همان طور که اشاره شد دولت باید گامهایی در این خصوص بردارد. به عنوان مثال کشور سوئد با بهرهگیری از تکنولوژیهای پیشرفته جهت دفع پسماندهای هستهای، با دفع پسماند سایر کشورها منبع درآمدی برای خود ایجاد کرده است. در صورتی که در ایران با توجه به وجود موقعیتهای جغرافیایی مناسب برای دفع پسماندهای صنعت سرب، برنامهریزی مدونی برای امحا و دفع اصولی آنها انجام نگرفته است؛ البته نبود آگاهی و عدم داشتن دیدگاهی درست به این صنعت نیز مزید بر علت شده است.
دوستی در پایان با بیان راهکاری جهت رفع چالش نیروی انسانی در کشور، خاطرنشان کرد: در حال حاضر در زمینه نیروی انسانی باید گفت که کشور در آستانه ورود به شرایطی بحرانی است و به دلیل کمبود نیروی انسانی متخصص، تولیدکنندگان برای جذب افراد ماهر حاضر به پرداخت حقوقهایی سه تا چهار برابر حقوق مصوب شده از سوی سازمانهای مربوطه هستند. تنها راهکاری که اکنون پیش روی ما قرار دارد، اتخاذ تصمیماتی در خصوص ساماندهی نیروی کار خارجی است، زیرا امکان افزایش جمعیت قشر جوان داخلی و آموزش آنها به یکباره وجود ندارد. در صورتی که کشورهایی همچون آلمان و ژاپن، با پیشبینی کمبود نیروی انسانی تا چند سال آینده، اقدام به آموزش و جذب نیروی کار از سایر کشورها میکنند، اما در ایران به دلیل عدم ساماندهی درست نیروی انسانی، اکثر اتباع خارجی به صورت غیرمجاز مشغول به فعالیت هستند. لازم به ذکر است که اگر این واحد تولیدی مواد اولیه مورد نیاز خود را به مقدار کافی تهیه کند، امکان اشتغالزایی برای ۳۰ نفر را دارد، اما اکنون افراد شاغل در این کارگاه با توجه به مقدار مواد اولیه تهیه شده، بین هشت تا ۱۵ نفر هستند.
منبع: فلزات آنلاین