به گزارش میمتالز به نقل از موسسه «Fastmarkets»، قاره اروپا به دنبال توسعه زنجیره تامین باتریهای لیتیومی و تولید آن در این قاره است. بر همین اساس از ابزار «NewGen» موسسه «Fastmarkets» به منظور پیشبینی بلندمدت وضعیت عنصر لیتیوم در اروپا برای بررسی حجم ذخایر کافی این عنصر در این قاره استفاده شد. در ادامه به چند برداشت مهم که با استفاده از اطلاعات به دست آمده از ابزار «NewGen» موسسه «Fastmarkets» ارائه شده است، اشاره خواهد شد.
لیتیوم یک ماده ضروری در گذار به اقتصاد مبتنی بر تولید محصولات کمکربن است و جزو بسیار مهم در تولید باتریهای لیتیومیونی محسوب میشود. از نظر زمینشناسی، عنصر لیتیوم یک ماده معدنی نادر تلقی نمیشود. این ماده به طور گسترده در سراسر جهان وجود دارد. عنصر لیتیوم در مقادیر قابل توجهی در ذخایر سنگ سخت و دریاچههای آب شور و در مواد معدنی مختلف مانند اسپودومن و لپیدولیت یافت میشود. چالش اصلی در رابطه با این عنصر، یافتن ذخایری است که استخراج آن از نظر اقتصادی به صرفه باشد. به علاوه باید امکان استفاده از این ماده جهت تولید باتریهای قابل شارژ در لوازم الکتریکی فراهم باشد.
از آنجایی که لیتیوم یک فلز حیاتی است، به دلایل مختلفی تلاش برای بومیسازی زنجیره عرضه آن وجود دارد. بومیسازی زنجیره عرضه لیتیوم در اروپا به منظور تامین حجم تقاضای مصرف داخلی و کاهش اتکا به زنجیره ارزش تحت سلطه چین و کوتاه کردن حلقههای زنجیره تامین، کنترل و ردیابی و بهبود انتشار دیاکسید کربن تولیدی بر مبنای شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی در فرایند تولید انجام خواهد شد.
سوالی که مطرح میشود، این است که طرحهای اعلام شده در اتحادیه اروپا برای تولید باتریهای مبتنی بر لیتیوم در این قاره تا چه اندازه میتواند در تامین حجم مورد تقاضای این ماده در قاره اروپا تاثیر مثبت داشته باشد؟
لیتیوم در ذخایر و معادن کشورهای اروپا از بریتانیا گرفته تا اوکراین به وفور یافت میشود. با این حال، بسیاری از این ذخایر و معادن لیتیوم در اروپا نامتعارف هستند؛ یعنی در منابعی همچون دریاچههای آب شور و یا مواد معدنی اسپودومن یافت نمیشود. ماهیت غیرمتعارف و اغلب کمعیار این ذخایر ممکن است بسیاری از پروژههای نوپا از لحاظ صرفه اقتصادی را غیرموجه جلوه دهد.
موانع زیادی برای توسعه موفقیتآمیز یک معدن لیتیوم در اروپا به ویژه با توجه به چشمانداز اقتصادی فعلی وجود دارد. از جمله مهمترین این موانع میتوان به ماهیت غیرمتعارف و کمعیار کانسارها، فرایندهای سختگیرانه و طولانیمدت صدور مجوز فعالیت این معادن اشاره کرد. بدون شک بزرگترین مانع توسعه این معادن در اروپا، مربوط به صدور مجوز اجتماعی فعالیت در این معادن است. موسسه «Fastmarkets» چالشهای فوق را هنگام پیشبینی سناریو عرضه لیتیوم در این قاره در نظر گرفته است. بر همین اساس در تمامی این سناریوها حجم استخراج لیتیوم از معادن اروپا، کفاف حجم تقاضای منطقهای این قاره را نخواهد داد.
موسسه «Fastmarkets» پیشبینی میکند که حجم استخراج لیتیوم از معادن اروپا تا سال ۲۰۳۰، به ۱۳۵ کیلو تن لیتیوم کربنات معادل برسد. به علاوه انتظار میرود حجم تقاضای این ماده برای تولید باتری خودروهای الکتریکی در سال ۲۰۳۰، به ۳۸۰ کیلو تن کربنات لیتیوم معادل برسد. بر همین اساس در بازه زمانی مذکور، حدود ۲۴۵ کیلو تن لیتیوم کربنات معادل کسری در عرضه وجود خواهد داشت.
اگرچه حجم استخراج ذخایر لیتیوم از معادن کافی به نظر نمیرسد، اما بررسیهای انجام شده نشان میدهد در سمت عرضه، ظرفیت اعلام شده برای پاسخگویی به حجم تقاضای خودروهای الکتریکی (EV) کافی خواهد بود. با این حال، این موضوع به متغیرهای متعددی همچون تامین مواد اولیه لازم بستگی دارد.
موسسه «Fastmarkets» ظرفیت پالایشگاههای تجاری اعلام شده در اروپا را تقریبا ۴۰۰ تن کربنات لیتیوم معادل ارزیابی کرد که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰، حدود ۲۶۱ کیلو تن کربنات لیتیوم معادل هیدروکسید در آنها تولید شود. این حجم به ۱۱۱ تن کربنات لیتیوم معادل عرضه مورد انتظار از تولیدکنندگانی که با دیگر شرکتها ادغام شدهاند اضافه خواهد شد. به علاوه ممکن است در سال ۲۰۳۰، حدود ۳۷۲ کیلو تن کربنات لیتیوم معادل حجم عرضه لیتیوم پالایش شده داخلی تولید شود که منجر به تعادل در روند عرضه و تقاضا در بازار اروپا میشود. اکنون این سوال مطرح است که این تولیدکنندگان، مواد اولیه لازم برای پالایشگاههای خود را از کجا تامین خواهند کرد؟
بر اساس تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته از توافقنامههای خرید اعلام شده شرکتها، سرمایهگذاریهای شرکتهای از طریق خرید سهام و نگرشهای ارائه شده در بازار، موسسه «Fastmarkets» پیشبینی خود از مقدار تولید لیتیوم موجود را که سال ۲۰۳۰ به عنوان سال مبنای آن خواهد بود، ارائه کرد.
پیشبینی میشود که قاره آفریقا، بیشترین رشد در عرضه لیتیوم طی دهه آینده را به لطف وجود معادن متعدد در این قاره تجربه کند. بررسیهای موسسه «Fastmarkets» نشان میدهد که ۸۰ درصد از تولید پیشبینی شده در سال ۲۰۳۰، در حال حاضر به توافق شرکتها برای انجام فرایند ادغام و اکتساب و توافقنامههای خرید بستگی دارد و ۲۰ درصد (حدود ۹۰ تن کربنات لیتیوم معادل) آن نامشخص باقی میماند. از این ۸۰ درصد، میزان بسیار بالایی به بازار چین اختصاص دارد، زیرا شرکتهای چینی به تعداد بالا راهاندازی شدهاند تا علاوه بر متنوعسازی زنجیره عرضه، وابستگی خود به مواد اولیه وارداتی از استرالیا را کاهش دهند.
وضعیتی مشابه نیز در کشور استرالیا وجود دارد؛ با این تفاوت که انتظار میرود بخش بزرگ و فزایندهای از منابع معدنی در داخل کشور مصرف شود یا پس از انجام فرایند ادغام و اکتساب شرکتها به جای صادرات به چین، در بخشهای مختلف تولیدی این کشور به مصرف برسد.
در عین حال، حجمی از مواد لیتیوم تولیدی از قبل به مقصد ایالات متحده آمریکا و کرهجنوبی صادر شدهاند، اما تنها یکسری از توافقنامههای خرید با پالایشگاههای اروپا بدون اشاره به اینکه مواد اولیه از چه معادنی تامین میشوند، وجود دارد. پیشبینی میشود که رقابت شدیدی بر سر تامین حجم باقی مانده لیتیوم تولیدی به وجود خواهد آمد و دلیل آن، صدور گواهیهای مبتنی بر شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی، افزایش تقاضا برای کنسانتره با کیفیت بالا و مطابقت فرایند تولید با قانون کاهش تورم آمریکا خواهد بود.
شاید بهترین مکان برای هدفگذاری پالایشگاههای لیتیوم اروپا، کشور کانادا باشد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته توسط موسسه «Fastmarkets»، فرصتهای قابل توجهی برای تامین مواد اولیه از این کشور وجود دارد؛ چراکه حدود ۶۶ درصد (۱۰۰ تن کربنات لیتیوم معادل) از حجم تولید لیتیوم پیشبینی شده برای سال ۲۰۳۰ همچنان در دسترس قرار داشته و باقی مانده است. همانند استرالیا، روند عرضه در کشور کانادا مبتنی بر شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی، افزایش تقاضا برای کنسانتره با کیفیت بالا و مطابقت فرایند تولید با قانون کاهش تورم آمریکا خواهد بود؛ بنابراین باز هم این مواد اولیه از سوی پالایشگاههای قاره آمریکای شمالی بسیار مورد توجه قرار خواهد گرفت. در همین راستا، کانادا این پتانسیل را دارد که عرضه مواد اولیه برای تولید باتری را به میزان قابل توجهی افزایش دهد؛ چراکه مانند قاره آفریقا سرشار از منابع و معادن طبیعی است، اما مساله زمانبندی صدور مجوز برای استخراج و تولید مواد معدنی برای شرکتها ممکن است به عنوان یک چالش بزرگ در این کشور مطرح شود.
موسسه «Fastmarkets» طرحهای افزایش ادغام و اکتساب شرکتها در استرالیا و کانادا که اخیرا توسط شرکتهای «Pilbara Minerals» و «Sayona Mining» اعلام شدهاند و همچنین ادغام برخی صنایع دیگر که میتواند حجم مواد اولیه تولید شده را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، در نظر گرفته نشده است. به گفته موسسه «Fastmarkets»، افزایش ادغام و اکتساب شرکتها در این راستا خصوصا در صنایع پاییندستی ارزش افزوده زیادی را به ارمغان خواهد آورد.
بررسیهای این موسسه نشان میدهد که به دلیل انعطافپذیری بالای قانون کاهش تورم آمریکا، پالایشگاههای شخص ثالث در اروپا احتمالا در رتبه دوم پس از پالایشگاههای ایالات متحده آمریکا برای تولید باتریهای مبتنی بر لیتیوم قرار خواهند گرفت؛ بنابراین نیاز به امضای قراردادهای توافقنامههای خرید ضروری به نظر میرسد. تغییر در استراتژی به منظور بررسی هزینه یک پالایشگاه برای یک تولیدکننده سلول باتری در اروپا یا شرکتهای تولیدکننده اصلی که در تئوری قدرت خرید خود را افزایش دادهاند نیز میتواند به عنوان یک گزینه کارآمد، اما با جذابیت کمتر مطرح شود.
در هر صورت انعطافپذیری در حجم واردات مواد اولیه، یک مساله حیاتی خواهد بود. همچنین فرآوری مواد معدنی اسپودومن و تبدیل آن به کربنات و هیدروکسید مورد استفاده در تولید باتریها، روش مطمئنی است که امتحان خود را پس داده و کمترین ریسک در آن مطرح است. با این حال، با توجه به اینکه انتظار میرود وضعیت عرضه در بازار اسپودومن به ویژه از کشورهایی که مشمول قانون کاهش تورم آمریکا هستند، همچنان با محدودیت همراه باشد، امکان استفاده از مواد اولیه متعدد از جمله کربنات با خلوص صنعتی، مواد واسطه همچون مانند سولفات و فسفات و همچنین مواد بازیافتی برای پالایشگاهها در اروپا که به دنبال تولید محصولات زیستپایشی هستند، مهم تلقی میشود. البته امکان استفاده از مواد بازیافتی برای پالایشگاهها در اروپا به دلیل ماهیت حلقه بسته زنجیره تامین به منظور اطمینان از دستیابی به اهداف محتوای بازیافتی فراهم است.
اگرچه اکنون تمرکز قاره اروپا بر تامین لیتیوم است، اما نباید ظرفیت دیگر مواد شیمیایی، الکترولیت، مواد فعال کاتد واسطه (pCAM)، مواد فعال کاتد (CAM) و اجزای باتری (جداکننده) را در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نادیده گرفت؛ آن طور که به نظر میرسد، ظرفیت این مواد برای پاسخگویی به حجم تقاضای اروپا ناکافی است. بر اساس گزارشهای ظرفیت تولید فعلی ارائه شده از سوی شرکتهای تولیدکننده باتری در اروپا، این قاره هنوز به واردات مواد مذکور از چین و دیگر مواد اولیه حیاتی مورد استفاده در تولید باتریها وابسته است.
ارزیابی و تحلیل ارائه شده توسط سازمان «Advanced Propulsion Centre» مستقر در بریتانیا که تحقیقات موسسه «Fastmarkets» نیز آن را تایید میکند، نشان از شکافهای قابل توجهی در توانایی اروپا برای تامین سلولهای باتری، عناصر حیاتی و مواد اولیه مورد استفاده در تولید آن دارد. ارائه مشوقهایی که بر اساس قانون کاهش تورم ایالات متحده آمریکا در قالب پرداخت اعتبارات مالیاتی برای ایجاد زنجیره تامین داخلی این عناصر حیاتی تعیین شده است، میتواند تاثیر منفی بر فرایند تولید در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بگذارد؛ چراکه شرکتهای تولیدکننده هدفگذاریهای خود را در سراسر قاره اروپا و آمریکای شمالی بر مبنای مشوقهایی که شرایط مطلوبتری را برای سرمایهگذاری فراهم میکنند، متمرکز خواهند کرد.
تصمیم اروپا برای ایجاد زنجیره تامین باتریهای لیتیومیونی و بومیسازی آن در این قاره، با چالشهای بزرگی مواجه است؛ چرا که روند استخراج مواد معدنی از معادن این قاره برای تامین حجم تقاضای اروپا کافی نیست. در حالی که طرحهای ارائه شده برای افزایش ظرفیت پالایشگاههای اروپا امیدوارکننده به نظر میرسند، اما تامین مواد اولیه کافی برای آن و افزایش رقابت در تامین این مواد حیاتی همچنان یک چالش محسوب میشود. انعطافپذیری در واردات مواد اولیه و تصمیمگیری برای ایجاد زنجیره تامین مستقل لیتیوم در خاک اروپا همزمان با تسلط رو به رشد چین و ایالات متحده آمریکا در صنعت باتری جهانی، یک موضوع بسیار مهم به شمار میآید.
منبع: فلزات آنلاین