به گزارش میمتالز، کارخانه پارچههای ضخیمی میبافت که مورد استفاده روستائیان بود. غیر از مهندس ایتالیائی، هیچیک از سه برادر، شرکا و مدیران، در نساجی تجربه نداشتند. در چند سال اول تاسیس، حمایت گمرکی و تعرفه بالا برای وارد کردن محصولات نساجی، امکان تولید توام با سودآوری را برای آنها فراهم میکرد؛ بدون آنکه تخصص و تجربه لازم در صنعت نساجی را داشته باشند.
مشکلات مدیریتی، بی توجهی به تحولاتی که پس از جنگ جهانی دوم در صنعت نساجی ایجاد شده بود و ناکامی در نحوه اداره سبب شد شراکت برادران در سال ۱۳۲۵ به پایان برسد. خصوصا وقتی فرزندان بزرگ شدند، هریک میخواستند به طور مستقل فعالیت اقتصادی انجام دهند. علت ناکامی کارخانه، فقدان مدیری شایسته بود که به امور صنعت نساجی وارد و در عین حال، مستقل از شرکا باشد؛ مدیری که شخصا به جایگزین کردن ماشینهای نو به جای فرسوده بپردازد و بتواند با تغییر ساختار سازمانی کارخانه و جلوگیری از دخالتهای ناشیانه شرکا، سود بیشتری را جذب کارخانه کند. فعالیتهای اولیه گرچه، موفق نبود، اما بستر لازم برای جلوگیری از خطاهای بعدی را فراهم کرد.
حاجحسن خسروشاهی ۶ پسر داشت که بنگاههای تجاری و صنعتی گروه تولید دارو را اداره میکردند. در آغاز دههپنجاه نوههایش نیز به این گروه پیوستند. سه برادر بهنامهای نصرالله (دکترای داروسازی) کاظم (دکترای اقتصاد) و محمد (مهندس مکانیک) تحصیلات خود را در داخل و خارج از کشور طیکردند. سه برادر بهنامهای احمد، جواد و مجید پس از طیکردن دوره دوم متوسطه، به پدرشان در بازار پیوستند. اصغر خسروشاهی فرزند احمد هم مهندس شیمی بود که در اوایل سال۱۳۵۰ به گروه پیوست.
خانواده خسروشاهی از اوایل سال۱۳۳۵ به کمک فرزندانشان بار دیگر فعالیتهای صنعتی خود را آغاز کردند و به فعالیت در صنعت دارو و شویندهها پرداختند. حاج حسن در آغاز فعالیت صنعتی (اول دی ماه ۱۳۳۶) ضمن پیامی به پرسنل شرکت، اعلام کرد: کارگران و کارمندان عزیز، فرزندان من کارگاهی که در آن کار میکنید، مثل خانه شما است؛ بکوشید خانه خود را خوب نگه دارید و نظم و ترتیب را در آن رعایت کنید. آنچه را که برای خود نمیپسندید برای دیگران روا ندارید. نتیجه کوشش شما و ما در این موسسه، درمان بیماران و تسکین آلام دردمندان است. راز موفقیت: ۱- ایمان به خداوند -۲ رازداری، احساس مسوولیت، صمیمیت و دلسوزی در کار است که با اعتمادبهنفس و هوشیاری میتوان استعداد خدادادی را آشکار و همگان را به خود علاقهمند کرد. ۳- راستی، امانت، نظم و ترتیب، پاکیزگی در کار، مهربانی با زیردستان، فرمانبرداری و احترام بهکارفرمایان از علل موفقیت است.
این پیام دستورالعمل و راهنمای گروه تولید دارو برای ۲۲سال بعد بود. آنها در یک پروسه تاریخی، شانزده شرکت تجاری و صنعتی تاسیس کردند و در چندین سرمایهگذاری مشترک بانک، بیمه و بستهبندی با سایر سرمایهگذاران مشارکت کردند. از این میان ۱۶شرکت، تحتپوشش شرکت سهامی عام سرمایهگذاری البرز قرارگرفتند. شرکت سهامی تولید دارو، تیدی، تولیپرس (تولید مواد شوینده)، کیوان (تولیدکننده انواع بیسکوئیت و...)، پخش البرز، پایور، پایهگذار، تکنو صنایع، شرکت سهامی سویران، شرکت سهامی سایانمید کی بیسی، شرکت سهامی سولفاتیک، شرکت سهامی آروکا، شرکت سهامی تولیفارما، شرکت سهامی پیازر، شرکت سهامی کار آزاد، کامپیوتر البرز و... به فعالیتهای خود ابعاد گستردهای دادند. از میان فرزندان حاجحسن، کاظم نقش موثرتری در توسعه فعالیتهای گروه البرز داشت. کاظم خسروشاهی پنجمین فرزند خانواده در نیمه شهریور۱۳۰۰ در تبریز به دنیا آمد. تا سوم دبیرستان را در مدرسه رشدیه تبریز گذراند و دیپلمش را از مدرسه تجارت تهران گرفت.
از نوجوانی در برنامههای ورزشی شهر مثل شنا و والیبال موفق بـود. در ایام فراغت مدرسه بهکارهای مختلف ساختمانی مثل نجاری، بنایی، برقکاری و خواندن کتابهای مختلف میپرداخت. از ویژگیهای شخصیتی وی، بازبینی و استقبال از آزمایش و خطا بود. دروس دفترداری، حسابداری، قانون تجارت و زبان را تا حدودی در مدرسه فراگرفت. این دروس بعدها کارهای مدیریتی وی را در شرکت خانوادگی آسان کرد، پس از دیپلم حدود یک سالبا پدر و برادرانش در بازار، مشغول بهکار بود؛ سپس در کنکور دانشکده حقوقدانشگاه تهران بهعنوان یکی از شاگردان ممتاز در رشته اقتصاد پذیرفته شد. او درکنار کارکردن به مطالعه میپرداخت و پس از دوسال دانشکده را ناتمام رها کرد. در آغاز سال۱۳۲۴ و قبل از پایان جنگجهانی دوم برای ادامه تحصیل و کار به آمریکا رفت. ابتدا به عراق، کراچی، بمبئی و پس از چهار ماه انتظار، در هند، از طریق کشتی سربازان به آمریکا رفت. او در طول سفر یک ماهه بـا کشتی باید اصول نظامی مثل تمرین نجات غریق را فرا میگرفت. در آمریکا چند دوره کوتاهمدت آموزشی در زمینه مدیریت گذراند. روزها بهدنبال توسعه فعالیتهای اقتصادی و مکاتبات تجاری خانواده بود و دروسش را شبانه میخواند.
کاظم پس از دو سالاقامت در آمریکا و اخذ چند نمایندگی دارویی، مثل ماکسون رابینز برای برادر داروسازش دکتر نصرالله و محصولات «او. تی. سی» برای برادرش جواد به ایران بازگشت. این نوع محصولات دارویی، احتیاجی به نسخه پزشک نداشت و داروخانه مستقیما به بیماران میفروخت. مسافرت به خارج و آشنایی با فضای اقتصادی آمریکا، اثرات زیادی در شخصیت کارآفرین وی داشت. او پس از بازگشت به ایران در حین کار ادامه تحصیل داد، پس از مدتی نصرالله برای ادامه فعالیتهای اقتصادی خانواده در خارج از کشور به آمریکا رفت. کاظم در سال۱۳۲۹ با عزت مقدم ازدواج کرد. فعالیت او در درون شرکت خانوادگی در ابتدا فروش و پخش دارو در بین عمدهفروشها بود. او مغازهای در خیابان ناصر خسرو تهران خرید و با استخدام یک فروشنده فعال ودادن یک کامیون به وی به توزیع داروی وارداتی ماکسون رابینز مثل شربت سینه، محلولهای چشمی و انواع ویتامینها پرداخت. در این دوران، هنوز حجم فعالیت دارویی آنها نسبت به سایر فعالیتهای تجاری اندک بود؛ زیرا سود اصلی نصیب عمدهفروشها میشد؛ به همین دلیل تصمیم گرفت کار عمدهفروشی را نیز خود به عهده بگیرد. در همین زمان دفتر نمایندگی در آمریکا را تاسیس کرد و نمایندگی بیشتری از شرکتهای دارویی آمریکا بهدست آورد.
منبع: دنیای اقتصاد