به گزارش میمتالز، تغییر ذائقه جهانی از سوختهای فسیلی به سمت منابع انرژی پاک همچون گاز طبیعی، برق و هیدروژن به ویژه پس از امضای معاهده آب و هوایی پاریس منجر به ایجاد تغییرات ژئواکونومیکی در کشورهای نفتی به ویژه منطقه خاورمیانه شده است.
از سوی دیگر، برخی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی چشم اندازهای بلند پروازانهای برای سالهای آتی خود در نظر گرفته اند که بخشی از اقدام آنها جهت یافتن منابع درآمدهای غیر نفتی ملی، به همین موضوع باز میگردد.
به عنوان مثال، در سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، از فلزات و مواد معدنی به عنوان سومین رکن اساسی درآمدهای ناخالص این کشور یاد شده که بر همین اساس، ریاض قصد دارد به هاب توزیع و صادرات بخش معادن خاورمیانه تبدیل شود.
بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی شرکتهای چینی فعال در زمینه معدنکاوی عربستان سعودی، این کشور تاکنون بیش از ۱.۳ تریلیون دلار ذخایر معدنی فلزات در اختیار دارد که البته باید گفت تحقیقات شرکتهای چینی برای کاوش بیشتر در صحراهای عربستان سعودی هنوز ادامه داشته و لذا این رقم نهایی به نظر نمیرسد.
معدن مس «خنیقیه» از جمله اکتشافات مهم عربستان سعودی در حوزه فلزات اساسی مهم به ویژه مس محسوب میشود که دقیقا در ۲۰۰ کیلومتری غرب ریاض واقع شده است. این معدن علاوه بر مقادیر قابل توجه مس، دارای ظرفیت نسبتا قابل توجهی از روی نیز میباشد که این فلز مهم در کنار لیتیوم، از جمله عناصر تشکیل دهنده باتریهای قابل شارژ کاربردی در خودروهای الکتریکی به عنوان نسل آینده خودروها و جایگزینهای خودروهای با سوخت فسیلی محسوب میشوند؛ لذا تبدیل شدن عربستان سعودی به هاب توزیع و صادرات فلزات اساسی به ویژه مس و روی، میتواند جایگاه ویژهای برای بازار آینده این کشور در زمان کم اهمیت شدن نفت ایجاد نماید.
برآوردهای اولیه نشان میدهند که معدن خنیقیه در فاز نخست خود که قرار است تا سال ۲۰۲۵ راه اندازی شود، ظرفیت تولید ۱۰۰ هزار تن مس و ۱۰۰ هزار تن روی در سال را دارد؛ منابعی که به گفته شرکت «بریتیش ماینینگ» به عنوان بهره بردار مورد تایید قرار گرفته اند. با اینحال، این حجم از استخراج مس با منابع مس شیلی به عنوان بزرگترین تولید کننده مس جهان قابل قیاس نبوده و تمامی حجم مذکور تنها برابر با ۱۸ ساعت خروجی معادن مس این کشور محسوب میشود.
بر اساس ارقام منتشر شده از حجم منابع مورد استخراج مس و روی عربستان، این مقدار تنها میتواند پاسخگوی بخشی از نیاز داخلی این کشور در صنایع مختلف باشد و جوابگوی بخش صادرات نخواهد بود. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که معدن «یانبو» واقع در حاشیه دریای سرخ نیز باید به این آمار اضافه شود. همچنین، شرکت «معادن المناره» وابسته به خاندان سلطنتی آل سعود ماه گذشته طی قراردادی ۳.۴ میلیارد دلاری اقدام به خرید نیمی از سهام شرکت بزرگ تولید مس «واله» برزیل نمود که به نظر میرسد با بهره برداری و اکتشاف معادن مس خنیقیه و یانبو در ارتباط باشد.
بر اساس هدف عربستان سعودی در خصوص توسعه معادن فلزات و فعال شدن در این بازار به عنوان راهبرد اساسی سند ۲۰۳۰ بن سلمان و همچنین برخورداری این کشور از ماشین آلات پالایش سنگهای معدنی پیشرفته و به روز، به نظر میرسد ریاض به دنبال واردات سنگهای معدنی و پالایش آنها بوده تا از این طریق بتواند شمشهای خالص سازی شده را با سود بسیار بالا برای صادرات آماده سازی نماید.
البته این موضوع تنها در خصوص معادن داخلی این کشور صدق نموده و در خصوص معادن برزیلی باید به چشم صادرات فراسرزمینی به آن نگاه کرد. با اینحال، در صورت توسعه بخش پالایش سنگهای معدنی بخش فلزات، این کشور میتواند بخش واردات سنگهای معدنی از کشورهای همسایه همچون ایران را راه اندازی نموده و شمشهای تخلیص شده را به چند برابر قیمت صادر نماید؛ موضوعی که در خصوص سنگ معدن تیتانیوم نیز صادق بوده و در حال حاضر به همین شکل عمل میشود!
اکنون سوال اینجاست که نقطه قوت عربستان سعودی در قیاس با دیگر کشورهای خاورمیانه در زمینه تجارت خارجی چیست؟ به نظر میرسد به کارگیری موازنه در سیاست خارجی از دوران روی کار آمدن محمد بن سلمان در این کشور بسیار راهگشا بوده است. در حالیکه تا پیش از دوران بن سلمان، عرستان سعودی همواره متحد سنتی غرب به ویژه آمریکا و پیش از آن نیز بریتانیا محسوب میشد؛ اما طی سالهای گذشته این کشور ارتباطات موفق و خوبی با بلوک شرق و مشخصا دو کشور روسیه و چین نیز ایجاد نموده است.
به عنوان مثال، در زمینه اکتشاف معادن، عربستان سعودی قراردادی ۲۰۷ میلیون دلاری با مرکز زمین شناسی چین به امضا رسانده تا بر اساس آن، این مرکز نسبت به بررسی دقیق سرزمین عربستان و کشف معادن زیر زمینی آن اقدام نماید.
از سوی دیگر، پیمانکاران روسی نیز در بخشهایی از کلان پروژه شهر هوشمند «نئوم» مشغول به کار بوده که اتفاقا قطار باری روسیه به مقصد عربستان سعودی که هفته گذشته با عبور از مسیر ترانزیتی ایران به سمت این کشور حرکت کرد نیز برای حمل موارد اولیه مورد استفاده در همین پروژه راه اندازی شد. البته ریاض همزمان مشتری تسلیحات و جنگندههای آمریکایی نیز محسوب میشود.
این سیاست، شبیه به همان چیزی است که دهلی نو در دوران جنگ سرد به نحو شایستهای از آن استفاده نمود و در حال حاضر نیز به آن وفادار است؛ در حالیکه بزرگترین کارخانه مونتاژ جنگندههای سوخویی و بخشی از موشکهای بالستیک روسیه (مانند برهموس به عنوان محصول مشترک هند و روسیه) در حوالی دهلی نو قرار دارد؛ هند همزمان بزرگترین متحد تجاری آمریکا در جنوب آسیا نیز محسوب میشود!
از دیگر مزایای دیگر این موازنه، به دست آوردن بیشترین سهم از بازارهای بین المللی برای عربستان سعودی است. دو کشور آمریکا و چین در حال حاضر پروژههای بزرگ و گسترده زیرساختی در کشورهای مختلف خاورمیانه از امارات متحده عربی تا آفریقا را در اختیار دارند.
بدیهی است با راه اندازی خطوط تولید شمشهای فلزات اساسی به ویژه موارد کاربردی در فناوری جدید مانند تولید باتریهای خودروهای برقی، هر دو بلوک شرق و غرب رقابتی گسترده برای خرید محصولات معدنی تولید ساخت عربستان را شکل خواهند داد؛ رقابتی که برندهای جز ریاض نخواهد داشت!
منبع: تحلیل بازار