به گزارش میمتالز، صبح یکی از آخرین روزهای سرد سال ۱۳۸۴، با دعوت مهندس محمدتقی کرهای ریاست سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، جمعی گرم و صمیمانه از پیشگامان و بازنشستگان سازمان تشکیل شد. بسیار خرسند بودم که بخت یارم شد تا در این بین باشم. در آن میان که ایستاده بودی و نگاهها را دنبال میکردی، میدیدی چطور بعضیها از در و دیوارها سراغ خاطرات و آدمهای گذشته را میگرفتند. بین آنها که به فعالیتهای روزمره خود مشغول بودند، نگاه آشنایی برای آنها یافت نمیشد. یکدل و چشمآشنا شاید میتوانست درک کند در پس این نگاهها چه نهفته و شاید تنها گوشی آگاه میشنید این چشمها با در و دیوارهای سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور چه گفتند و چه شنیدند. یکی از این چشمان جستجوگر چشمان محمدحسن نبوی –به عنوان یکی از دو نفر نخستین زمینشناسان سازمان- بود.
به ذهنم رسید بیگمان خاطرات جالبی از چهل سال حضور در سازمان را در صندوقچه دل خود داشته باشد. همین امر شتابم را برای گفتگو با ایشان بیشتر کرد. زمان انجام گفتگو غرق در حس ناب و شیفتگی ایشان نسبت به زمین بودم و زمانی که متن را پیاده میکردم از اندیشهام گذشت که چه میشود حس درونی آدمها نسبت به زمین زیر پایشان اینگونه میشود و خوش به سعادت کسی که این حس را در دل میپروراند و لابد چقدر حال دلش هم همیشه خوب هست و خوب خواهد ماند.
محمدحسن نبوی بلافاصله پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود وارد عرصه فعالیت در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور شد و اکنون نیز که از سازمان بازنشسته شده همکاری خود را رها نکرده و حتی صمیمانه میگوید: امیدوارم این رشته پیوند هرگز گسسته نشود. آنچه درپی میآید، حاصل گفتگوی دوستانهمان با ایشان است.
گفتگو مرضیه کاظمی
در سال ۱۳۱۳ در شهر سمنان زاده شدم و تا سال پنجم دبیرستان همانجا بودم. همانطور که میدانید این شهر در کنار کویر قراردارد و شمال آن کوههای البرز افق دید همشهریانم را نوازش میدهد. محیطهای گوناگون و بسیار ناهمسان در سمنان از یکسوی و کمآبیها و معدنهای گوناگون نزدیک شهر و دورتر از آن از سوی دیگر کششهای ویژهای را دارند که برهر کسی به نوعی اثر میگذارند. من به هردو محیط دلبسته شدم و گشت و گذارهای آدینهای و تابستانیام در آنها میگذشت و با کارگران معادن هم سخن میشدم. به این ترتیب از زمان دبیرستان با خاک کویر، بارانهای گلآلود، سیلابهای ویرانگر، روانگلهای دامنهای و سرچشمهها و معادن این خاک آشنا شدم و گمان میکنم همین یادها و و پدیدهها بودند که پس از پذیرفته شدن در دانشکده فنی دانشگاه تهران، یک ماه نگذشته از رشته مکانیک به معدن تغییر مسیر دادم و اینک بسی خرسندم که چنین شد و شاخه زمینشناسی و اکتشاف را بر شاخه بهرهبرداری از معدن برتر یافتم و در گروه نخستین زمینشناسان دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شدم.
از همان دوره کارآموزی پایانی در دانشکده، در سازمان زمینشناسی کشور ماندگار شدم و به این ترتیب با منصور صمیمینمین یکی از دو نفر نخستین زمینشناسان سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور همراه شدم. اکنون نیز که از سازمان بازنشسته شدهام، همکاریهای گاه و بیگاه خود با سازمان را رها نکردهام و امیدوارم این رشته پیوند هرگز گسسته نشود. در حال حاضر نیز جهت ساماندهی استانداردهای شش گانه نقشههای سازمان زمینشناسی با مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ کوشش میکنم که این طرح مراحل پایانی خود را میگذراند. در همان سالها که در سازمان زمینشناسی کشور مشغول بودم، به فعالیت در زمینه اکتشاف کانسارها با همراهی بخش خصوصی و همچنین بررسیهای زمینشناسی و زمینشناسیمهندسی به ویژه راهها و سدها روی آوردم و پس از بازنشستگی با چند تن از خبرگان سازهای شرکت مهندسانمشاور آبنیرو را بهوجود آوردیم و از سال ۱۳۶۹ تاکنون از گردانندگان این شرکت هستم و فعالیت اصلیام در حال حاضر بررسیهای زمینشناسیمهندسی است.
بیگمان همه کارشناسان و صاحبنظران علومزمین و بویژه ارگانی، چون سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور دارای تواناییهای ارزشمندی هستند که تا کنون به خوبی درجامعه ما خود نمایی نکرده است. زمانی که به عنوان کارشناس بررسیکننده گزارشهای دفتر فنی وزراتراه و ترابری همکاری خود را آغاز کردم، بسیار پا فشاری داشتم که بخش زمینشناسی و به ویژه زمینشناسی مهندسی گزارشها را قابل توجه و کاربردی ارائه کنند و اکنون در کمیته زمینشناسی مهندسی دفتر فنی وزارتنیرو این دیدگاه به خوبی جا افتاده و از نظرات کارشناسان زمینشناس استفاده میشود. باید سعی کرد از نظرات و تجربیات زمینشناسان در ارگانهایی از جمله شهرداری جهت ساختوسازها و ایمنسازی آنها استفاده کرد. البته باید فعالیتها بهصورت جمعی و گروهی صورت گیرد، زیرا کوشش تکنفری و یا چند نفری راه به جایی نخواهد برد. سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور میتواند جهت آشنایی بیشتر مردم با مسائل علومزمین برنامههای آموزشی را در رسانههای گروهی مانند رادیو و تلوزیون و همچنین مطبوعات داشته باشد تا در آن با زبان ساده اهمیت این رشته و حساسیت آن و ضرورت و بهرهگیری از آن در زندگی روزمره برای مردم توضیح داده شود و جامعه از خطرهای احتمالی منظور نکردن برخی از ویژگیهای خاص زمین در سازههای مختلف مهندسی و آبادانی کشور اطلاع یابند. از طرفی باید توجه داشت هر گاه زلزله، توفان و یا سیلی در کشور به راه میافتد، جنب و جوش گستردهای آغاز میشود که متاسفانه پس از پایان یافتن حادثه کلیه فعالیتها نیز به اتمام میرسد و به وادی فراموشی سپرده میشود. توجه به این امر به عهده ارگانی همچون سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور است که این مسائل را با وجود تلخیهایش به مردم گوشزد کند و در زمانی که حادثه خاصی روی نداده روشنگری لازم را انجام دهد تا جامعه مسائل موجود را فراموش نکند. باید سیاستهای فرهنگی کشور به نحوی تهیه و تنظیم کنیم که مسائل زمینشناسی و معدنی در تصمیمگیریهای اجرائی کشور دخالت بیشتری داشته باشد. از طرفی باید دانست یکی از رشتههای بسیار مهم و جدید زمینشناسی، ژئوتوریسم است که با توجه به موقعیت زمینشناسی کشورمان و پدیدههای زیبای زمینشناسی موجود در آن توجه بیشتری را طلب میکند. حتی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور میتواند در قالب طرحی راههای اصلی کشور را با مقیاس یکصدهزار یا یکپنجاه هزارم با دیدگاهی معرفیکننده و ساده تهیه کند و در این راه ضروری است از وزراتراه و ترابری آمار ریزشها، لغزشها و بهمن و... گرفته شود و در جای جای نقشهها و یا در دفترچه همراه به آنها بپردازد.
همسرم زمینشناس است و به نوع کار و پیشه من آگاهی کامل دارد و اگر نوشتههای اینجانب تحت عنوان "دیباچهای بر زمینشناسی ایران" را خوانده باشید متوجه نقش برجسته همسرم در زندگی و شغل اینجانب خواهید شد. بسیار مایلم که یادآور شوم نام هر سه فرزند من "کوهسار، کوهنار و کوهرام" با کوه آغاز میشود و این موضوع نشانگر این است که من و همسرم هر دو از انتخاب پیشه زمینشناسی بسیار خرسند و مسروریم. زمانی که در طبیعت حضور داشتم از گلهای وحشی موجود در بیابانها مجموعهای بسیار کامل را گردآوری کردهام که در نوع خود بسیار قابل توجه است. متاسفانه در حال حاضر بخاطر بیماری نفس تنگی قادر به حضور فعال در طبیعت نیستم، اما با این حال باید یادآور شوم که این بیماری است که ناگزیر به سازش با من شده و من باز هم کار روی زمین را به آرامی ادامه میدهم و در نتیجه اندیشهورزیام بیشتر شده است.
واقعا" نمیتوان این تصور را داشت که انسانی عاشق طبیعت و شیدای آن شود. بلکه بهتر است که بگوئیم افراد زمین و پدیدههای آن را دوست دارند، چون زیستگاه همه ماست. از همان زمان که دانشجو بودم و پس از آن به ویژه در دوره چهل سال فعالیت در سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور با زمین و پدیدههای متنوع آن سرشته و کار داشتم. زمین و آنچه در آن است در دایره اندیشههایم جای ویژهای داشته و دارد. برای یک زمینشناس درک بسیاری از مفاهیم زمین از جمله سنگریزه تا سنگریز، کلوت تا کلوتو... بسیار شیرین و دلنشین است. این را هم بگویم هر نوشتهای که میخوانم، اگر در آن از واژههای زمین، کوه، کویر و... سخنی کوتاه و یا ناپیوسته از زمین و طبیعت به میان آمده باشد ناخودآگاه نگاهم را به خود میکشاند تا معنای آن و اندیشه نویسنده را دریابم. چه بسا نکتهای نو در آن نهفته باشد. به هر روی چنانچه عمر دوبارهای در این جهان در کار باشد و باز هم در همان محیط سمنان و آسمان پر ستارهاش باشم با آن ویژگیهایی که برشمردم، دور نیست که بازهم زمینشناس بشوم و زیستگاهم را با دیده یک زمینشناس بنگرم.
نگاه یک زمینشناس به یک پدیده طبیعی نه تنها با نگاه یک آدم عادی که با نگاه هر انسان دیگری با هر درجه از دانش جز زمینشناسی تفاوت بسیار زیادی دارد و این یک موضوع بسیار روشنی است. نگاه یک زمینشناس به یک پدیده در طبیعت براین پایه است که در آن نوشتهای و رازی وجود دارد و میکوشد تا آن را بخواند. دیگران چنین اندیشهای ندارند و به هیچ روی توانایی چنین کاری را ندارند و باید گفت حتی یک فرد معمولی ممکن است یک پدیده را نگاه کند، اما نداند که چطور باید با آن برخورد کند تا آنرا بشناسد. از طرفی سوی نگاه و میدان توجه به یک موضوع برای یک زمینشناس بسیار اهمیت دارد که برای دیگران این دو موضوع تفاوتی ندارد و چه بسا سوی نگاه آنها در بیشتر حالات نوعی نگاه بیتفاوتی باشد و تغییری را در انواع پدیدههای موجود در نیابد. در نهایت باید گفت یک زمینشناس با نگاه خود و اندیشیدن به یک پدیده میخواهد نتیجهای را بدست آورد که با آموختهها و تجربیاتش سازگار باشد و یا آنها را به نحوی تغییر دهد که این نتیجهگیریها برای دیگران وجود ندارد. درباره نوع بررسی و روش کار یک زمینشناس باید مطالعه بیشتری داشت. یک زمینشناس، بر پایه آموختهها و تجربهکاری که درباره پدیدههای طبیعی بدست آورده به نقاط کلیدی و نشانگرهای اصلی پدیدهها دست مییابد و میداند که دو پدیده همنام و هم شکل ممکن است تفاوت بسیار زیادی با هم داشته باشند و بدین ترتیب سوی نگاه او بر اساس ناپیوستگیها خواهد بود تا اثر بخشترین و مفیدترین آنها را دریابد و دستهبندی کند و بر اساس آن مطالعات زمینشناسی خود را به سمت و سوی خاصی سوق دهد. به سخن دیگر هر پدیده طبیعی زمینشناسی با یک دیدگاه و اندیشه خاص مورد بررسی قرار میگیرد که گسترهای از پیرامون آن پدیده در حالت کلی، توانایی بوجود آوردن همانند آنرا دارد که این گسترده همان میدان نگاه است و جستجو در آن آغاز میشود تا بود و نبودها و همانندها، مشخص و علتیابی شود. یک زمینشناس همواره از خود میپرسد که پدیده مورد نظر چگونه بوجود آمده و به چه علت در جایگاه کنونی قرار گرفته و چرا چنین شکلی دارند. همچنین از زمان پدید آمدن آن آینده و نحوه استفاده و بهرهبرداری از آن سئوال میکند برای پاسخ به این پرسشها بیتردید دانش، تجربه و آشنایی کافی لازم است و گاهی برخی از این پرسشها بیپاسخ میماند تا برای آنها هزینه و مدت زمان لازم برآورد و به اجرا در آید.
همانطور که گفتم کویریها از جمله من دوستدار مهماناند و پذیرای گرم آنان و گواه این موضوع همکاران و دانشجویانم هستند. از اینکه یادی از من کردید بسیار سپاسگزارم و امیدوارم در راه ارتقای سطح دانش علومزمین در بین جامعه بیش از گذشته موفق باشید و در ارادهتان خللی رسوخ نکند.
استاد بلند پایه دیر بمانید
مهندس محمدحسن نبوی و دکتر منصور علوینائینی
مهندس محمدحسن نبوی و مهندس فرهاد وحدتیدانشمند
در دیدار با پیشکسوتان در سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور- ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدار جمعی از پیشکسوتان با یکدیگر در منزل دکتر جمشید افتخارنژاد و سرکار خانم مهوش داوری-۲۵ شهریور ۱۳۹۸