به گزارش میمتالز، رشد تجارت جهانی و توسعه قوانین مرتبط با آزادسازی سرمایهگذاری و اتصال بازارهای مالی باعث شد حوادث سیاسی و طبیعی و... در یک نقطه از جهان با سهولت و سرعت بیشتری به سایر نقاط جهان سرایت کند، و این یعنی افزایش منابع بروز ریسک در سطح جهان، ریسکهایی که به لطف جهانیسازی قابلیت انتقال از نقطهای به نقطه دیگر را پیدا کردهاند و به لطف توسعه ارتباطات و شبکه جهانی اینترنت، دیگر توسط دولتها و شرکتها قابل پنهانسازی نیستند و تاثیر واقعی خود را سریع بر جای میگذارند. قسمت عمده اثر ریسکهای بروزکرده در سطح جهان عموما ناشی از تغییر رفتار بازیگران اقتصادی است، و این تغییر رفتار در اثر دریافت اطلاعات رخ میدهد. این اطلاعات گاهی از طریق اثر حوادث (ریسکها) بر جریان عرضه و تقاضا و در نهایت قیمتها و بر بستر آنها جریان پیدا میکند. اما به واسطه انقلاب اطلاعاتی، امروزه مدتها پیش از آنکه تغییر در ساختار عرضه و تقاضا ریسکها را پیش چشم فعالان اقتصادی بازنمایی کند، اطلاعات و دادهها و تحلیلهای اقتصادی مرتبط با آن در اختیار اشخاص و تصمیمگیران و صاحبان سرمایه قرار میگیرد.
ریسکهای سیستماتیک چه از جنس جهانی باشند چه منطقهای و چه کاملا داخلی (شرایط اقتصادی و سیاسی داخل کشور) در مسیر نشان دادن اثر واقعی خود بر سهام و بازار سرمایه با موانع متعددی روبهرو هستند. نقدشوندگی ناکافی بازار سرمایه (نقدشوندگی نسبی با توجه به ارزش کل سهام موجود در بازار نسبت به حجم معاملات ماهانه) در کنار وجود محدودیت دامنه نوسان و سایر ابزارهای کنترلی قیمت سهام، باعث میشود اثرات بروز هر ریسک جدیدی سریعا در بازار جذب نشده و درحالیکه بازار هفتهها درگیر هضم یک ریسک خاص داخلی یا بینالمللی و در تلاش برای رسیدن به سطح تعادلی جدید است، موج بعدی ریسکها از راه برسد و اوضاع باز هم بدتر شود. در این میان این عدم تعادل مستمر که هفتهها و ماهها به طول میانجامد باعث خستگی و کلافگی فعالان بازار شده و اثرات منفی ریسکهای پیشآمده را باز هم تشدید میکند.
وضعیت اقتصادی و سیاسی بحرانی کشور حکمرانان را بیش از پیش به سمت روزمرگی و اتخاذ تصمیمات اقتضایی و غیراستراتژیک و خلقالساعه کشانده است و این خود یک ابرریسک سیستماتیک است که از دل آن انواع ریسکهای سیستماتیک از جمله در حوزه قیمتگذاری کالا و خدمات، نرخگذاری دستوری ارز، سهمیهبندیها و... قد علم میکند. تنشهای شدید با برخی قدرتهای جهانی و دارا نبودن متحد واقعی در میان سایر قدرتها باعث شده هر رخداد سیاسی و نظامی در منطقه و حتی در جهان صرفا تبعات منفیاش نصیب ایران و اقتصاد کشور و بازار سرمایه شود. مثال بارزش جنگ اکراین است. ایران که هیچ ربطی به این ماجرا ندارد متحمل فشار بینالمللی شده، و ترکیه که هم به خاطر عضویت در ناتو و هم موقعیت جغرافیایی به ماجرا نزدیکتر است در حال کسب درآمد و منفعت از دو سوی درگیر ماجراست.
شرایط اقتصادی بحرانی ناشی از ترکیب حکمرانی اقتصادی بد و تحریمهای بینالمللی (که قسمتی از آن را حتی میتوان به حکمرانی بد در حوزه دیپلماسی نسبت داد) چشمانداز حاکمیت و بخش خصوصی را بهشدت محدود کرده و همه نزدیکبین شدهاند. وقتی چشماندازها کوتاهمدت باشد هر ریسکی در چشم فعالان بازار اثرات روانی بیش از آنچه شایسته آن است بر جای میگذارد و باعث تشدید ترس و اثرات منفی بر بازارها خواهد شد. علاوه بر بعد روانی، ساختارهای اقتصادی بخش خصوصی نیز با نگاه کوتاهمدت و میانمدت شکل گرفتهاند، با این تفکر که بتوان در صورت بروز حوادث و بحرانها در سریعترین زمان سرمایهها را منتقل یا به دارایی امنتر تبدیل کرد.
از تاثیر فناوری (از جمله فناوری ارتباطات و اطلاعات) بر افزایش گستره، سرعت و شدت اثرگذاری ریسکها و اتفاقات سخن گفته شد، اما فناوری (بهویژه فناوریهای نرم) امروز با خلق ابزارها و راهکارهای علمی در شناخت دقیقتر و مدیریت بهتر ریسک به میدان آمدهاند. به عنوان نمونه توسعه دانش مهندسی مالی در کنار دسترسی به حجم وسیعی از دادههای مالی، پایههای اصلی توسعه یک شاخص قدرتمند هستند؛ شاخص VIX که البته یکی از چندین ابزار موجود در جهان جهت برآورد سطح ریسک اقتصاد و بازارهای مالی است.
محمدسعید حیدری
منبع: دنیای اقتصاد