به گزارش می متالز، این نگاه منفی به زغال سنگ به عنوان یک سوخت آلاینده وجود دارد که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای توسعهیافته، منبع تولید انرژی است؛ منبعی که از نظر اقتصادی در مقایسه با سایر منابع انرژی مقرون به صرفه به نظر میآید، در حالی که فرآیند استخراج زغالسنگ را نمیتوان به خودی خود آلاینده و مخرب محیطزیست معرفی کرد که البته به منطقهای که استخراج زغالسنگ در آن انجام میشود نیز بستگی دارد. آسیبهای برآمده از استخراج، بیشتر به نوع پوشش گیاهی منطقهای مربوط میشود که معدن زغالسنگ در آن قرار گرفته است.
به طور معمول باطلههای حاصل از استخراج معادنی که در جنگلها و با پوشش گیاهی انبوه قرار دارند میتوانند بر پوشش طبیعی منطقه و ساختار خاک آن تاثیرگذار باشند اما در مناطقی که پوشش گیاهی چشمگیری وجود ندارد، آسیبی هم در کار نیست؛ در ایران به معادن زغالسنگ کرمان و طبس میتوان به عنوان معادنی از این نوع اشاره کرد. بخش اصلی آسیبها به آنچه از کارخانههای فرآوری زغالسنگ به جا میماند، برمیگردد نه فرآیند استخراج اما آنچه امروز درباره کشورهای اروپای غربی وجود دارد و به احتراز آنها از زغالسنگ انجامیده، بیشتر جنبه اقتصادی دارد تا زیستمحیطی. البته آنها همواره بر اهمیت چالشهای زیستمحیطی برآمده از سوزاندن زغالسنگ و رویارویی با آن تاکید دارند اما دلیل اصلی که این کشورها را به کاهش و قطع تولید زغالسنگ سوق میدهد، هزینههای مرتبط با دستمزد و نرخ تمام شده تولید زغالسنگ است. این در حالی است که بهای تمام شده تولید زغال در کشورهایی مانند ترکیه بسیار ارزانتر است. در ترکیه، این نرخ میتواند تا ۳۰۰ دلار در هر تن هم پایین بیاید و این برخلاف رویهای است که در استخراج زغالسنگ در کشوری مانند آلمان با فناوریهای پیشرفته و دستمزدهای بالا در معادن عمیق زیرزمینی وجود دارد، بنابراین اروپای غربی نه با هدف کاهش آسیبهای زیستمحیطی بلکه با هدف کاهش هزینه تمام شده سوخت اصلی نیروگاهها، واردات زغالسنگ را به ادامه تولید آن ترجیح داده است.