به گزارش میمتالز، بررسی و آسیب شناسی وضعیت تولید حاکی از این است که بخش مولد اقتصاد با مشکلات متعددی در زمینه قوانین و مقررات، مالیات، تامین مواد اولیه، قیمتگذاری دستوری و بهویژه تامین نقدینگی و سرمایه در گردش روبهروست. سیاستهای انقباضی دولت طی سال گذشته مسیر تامین مالی بنگاهها از طریق سیستم بانکی را که اصلیترین محور تامین مالی تولید است، سختتر کرد. این در حالی است که در حال حاضر بنگاهها به دلیل کمبود نقدینگی و دیگر مشکلات، در بهترین حالت با نیمی از ظرفیت خود مشغول فعالیت هستند و تشدید کاهش میزان تولید علاوه بر تهدید هدفگذاری رشد اقتصادی، افزایش قیمتها در بازار مصرف به دلیل افت عرضه را به دنبال خواهد داشت. در ادامه مسیرهای تامین مالی تولید در گفتگو با ابوالفضل روغنی گلپایگانی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی بررسی شده است.
در مورد موضوع جهش تولید و مشارکت اقتصادی مردم در تولید که بهعنوان شعار سالجاری انتخاب شده است، باید به این موضوع توجه داشت که در حال حاضر تولید با موانع و دست اندازهای زیادی روبهروست که قبل از هر اقدامی باید این موانع رفع شوند. مهمترین مسائل و مشکلاتی که در حال حاضر در بنگاههای اقتصادی وجود دارد، تامین نقدینگی، تامین مالی، مشکل تقاضا، نبود بازار و فشارهای مالیاتی، تورم، فقدان نیروی کار مناسب، تورم قوانین، قوانین بالادستی، مسائل مربوط به تامین اجتماعی و دیگر مشکلاتی است که دست و پای تولید را قفل کرده و مانع فعالیتهای اقتصادی شده اند؛ بنابراین تا این مسائل از پیشپای تولیدکنندگان برداشته نشود، شرایط رشد تولید فراهم نمیشود.
یکی از مشکلات بزرگ بنگاهها در سال گذشته که همچنان ادامه دارد، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش و دشواری تامین مالی است. کمبود نقدینگی باعث شده است تا بنگاهها و کسب وکارها دچار رکود شوند و فعالیتهای اقتصادی از وضعیت مناسبی برخوردار نباشد؛ به این دلیل که نقش پول به مثابه خون در رگهای اقتصادی یک بنگاه است و وقتی نقدینگی به بنگاهها نرسد، عملا تولید با چالش مواجه میشود. بررسیها حاکی از این است که به دلیل نبود منابع مالی و نقدینگی، فعالیتهای اقتصادی بهطور جدی کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین اینکه در آمارها عنوان میشود در سال گذشته رشد صنعتی داشته ایم، ولی چندان محسوس نیست، به این دلیل است که بررسیها نشان میدهد شاخصهای اقتصادی در ارتباط با رشد صنعتی تغییر اساسی نداشته است. اما در بررسی علت این چالش باید گفت، یکی از دلایلی که سال گذشته مسیر تامین مالی بنگاهها را دشوارتر کرد این بود که دولت قصد داشت نقدینگی را برای مقابله با تورم کنترل کند. از همینرو یکسری سیاستهای انقباضی را در پیش گرفت. در راستای این سیاست ها، سیستمهای بانکی نیز به صورت انقباضی عمل کردند و نتوانستند تامین مالی بنگاهها را انجام دهند. این در حالی است که این سیاست دولت تبعات زیادی به دنبال دارد. به عبارتی دولت در حالی که قصد داشت با تورم مقابله کند، سیاستهایی را در پیش گرفت که تبعات متعددی برای بخشهای دیگر اقتصادی داشت.
اقتصاد کشور ما به طور عمده بانک محور است و بانکها محور اصلی تامین مالی بنگاهها هستند. مهمترین ابزاری که در شرایط فعلی میتواند به روند بهبود تامین نقدینگی و سرمایه در گردش بنگاهها کمک کند، این است که بانکها از سیاستهای انقباضی و حداقل انقباضی عمل کردن در مسیر تامین مالی بنگاههای اقتصادی دست بردارند و تامین مالی بنگاههای اقتصادی را در اولویت قرار دهند. اما این روش نباید تنها روش تامین مالی باشد. بررسی روند تامین مالی بنگاهها در دنیا نشان میدهد، تامین مالی از طریق بورس، شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای بیمه و صندوقهای سرمایهگذاری انجام میشود و مسیرهای متنوعی برای تامین مالی بنگاهها وجود دارد. این در حالی است که تامین مالی از طریق بازار سرمایه و بورس در کشور ما به مراتب برای بنگاهها گرانتر تمام میشود؛ در صورتی که در دنیا بورس نقش موثری در تامین مالی بنگاههای اقتصادی دارد. فاندها همچنین میتوانند نقش موثری در تامین مالی بنگاهها داشته باشند؛ اما این ابزارها نیز در کشور ما چندان قوی نیست و از همینرو تامین مالی بنگاهها نتوانسته است از این طریق نیز صورت بگیرد. همین موضوع باعث شده است تا وابستگی بنگاهها به تامین مالی از طریق بانکها بیشتر باشد. یکی از راهگشاترین روشها برای حل مساله تامین مالی بنگاهها و مسائل اقتصادی کشور این است که دولت، مجلس و بخش خصوصی شرایطی را فراهم کنند تا تامین مالی بنگاهها از طریق بورس، فاندها و صندوقهای سرمایهگذاری که میتواند در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد، انجام شود. همچنین از آنجا که به نظر میرسد در سالجاری نیز سیاستهای انقباضی بانکها ادامه خواهد داشت، احتمالا مشکلات بنگاهها در زمینه تامین مالی با توجه به وضعیت تورم، دشواری و گرانی تامین مواد اولیه و افزایش نرخ ارز و همچنین موضوع حقوق و دستمزد تشدید خواهد شد؛ بنابراین ضروری است مسیرهای جایگزین و ابزارهای مالی دیگر به غیر از بانکها در دستور کار قرار بگیرد.
بله، واقعیت این است که اگرچه صندوقهای تامین سرمایه یکی از مسیرهای تامین مالی بنگاه هاست؛ اما استفاده از این ابزار نیز برای بنگاهها بسیار گران تمام میشود. وام در دنیا در این حد که در کشور ما گران است، گران نیست. سود بالای ۴۵درصدی که در مجموع برای وام به بنگاهها محاسبه میشود، مقرونبهصرفه نیست؛ چرا که بنگاهها و تولید چنین حاشیه سود و درآمدی در این حد ندارند که این میزان سود را به بانکها پرداخت کنند. آنچه مسلم است این است که تامین مالی باید در دستور کار دولت و مجلس قرار بگیرد؛ چرا که بیشتر بانکهای کشور کماکان دولتی هستند و بانکهای خصوصی هم محدودیتهایی در پرداخت وام به بنگاهها دارند؛ بنابراین سیاستگذار، قانونگذار و نهادهایی همچون وزارت اقتصاد، بانکمرکزی، مرکز پژوهشهای مجلس و بانکها باید دست به دست هم دهند و مسیرهای مناسبی را برای تامین مالی بنگاهها در سال ۱۴۰۳ فراهم کنند. در این مسیر سرمایههای خرد مردم هم در زمینه تامین مالی بنگاهها میتواند موثر باشد؛ اما این سرمایهها به حدی نیست که بتواند مشکل تامین مالی بنگاهها را حل کند.
بله گزارشها حاکی از این است که به دلیل سوءاستفادههایی که از منابع بانکی و وامهای بانکی میشود، بانکها هم دچار چالش شده و منابع بانکی خود را از دست داده اند. تولیدکنندهنماهایی هستند که از منابع بانکها سوءاستفاده میکنند و باعث بدنامی بنگاهها و تولیدکنندههای واقعی شده اند. از طرفی فرصت طلبیهای زیادی در این زمینه وجود دارد. در مواردی تسهیلات به اشخاصی به اسم تولیدکننده پرداخت شده که تسهیلات را به حوزه تولید تزریق نکرده اند و همین روند افزایش نقدینگی و تورم را به دنبال داشته است. اما راهکار در این زمینه نباید این باشد که میزان تسهیلات کاهش یابد یا سیاستهای انقباضی در دستور کار قرار بگیرد. دولت و بانکها باید سیستم نظارت و صلاحیت سنجی دقیقی داشته باشند و پس از ارزیابی درخواست کننده وام و صلاحیت سنجی، نقدینگی را به تولید و بخش مولد اقتصاد اختصاص دهند که به ایجاد ارزشافزوده و رشد و توسعه اقتصادی منجر میشود.
زمانی که بنگاهها نقدینگی و سرمایه در گردش کافی نداشته باشند، ناچار به کاهش میزان تولید و فعالیت با بخشی از ظرفیت هستند. براساس آمارها در حال حاضر نیز تقریبا ۴۰درصد ظرفیت اسمی بخش صنعت و تولید فعال است. این در حالی است که با کاهش تولید عرضه، کاهش و قیمتها افزایش مییابد و این موضوع نیز تبعات دیگری به دنبال دارد. از طرفی کاهش تولید، اهداف دستیابی به رشد اقتصادی را نیز تهدید میکند؛ از همینرو ضروری است یکسری اصلاحات پایهای در اقتصاد کشور صورت بگیرد و با توجه به شعار سال، سیاستهای اقتصادی در راستای حمایت و جهش تولید باشد. همچنین باید از تورم قوانین کاست و بوروکراسی تامین مالی تولید را کاهش داد.
منبع: دنیای اقتصاد