تاریخ: ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ، ساعت ۰۰:۰۵
بازدید: ۲۳
کد خبر: ۳۵۱۳۸۷
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

اقتصاد سیاسی رشد بدون توسعه

اقتصاد سیاسی رشد بدون توسعه
‌می‌متالز - عربستان‌ سعودی در دهه ۱۹۷۰ با سرعتی حدود ۱۵‌ درصد در سال رشد کرد. این نرخ رشد بالا و شگفت‌انگیز نه با پیشرفت‌های تکنولوژیک، نوآوری یا حتی بهبود کارآیی در تخصیص منابع، بلکه با صادرات نفت در دوره‌ای به دست آمد که طی آن قیمت انرژی شش‌ برابر شد. در این دوره، حتی محتوای برنامه‌های درسی آموزشی بدتر شد و به‌طور فزاینده‌ای به سمت بنیادگرایی روی آورد و تا حدود بسیاری فرصت‌های اقتصادی برای کارگران سعودی کاهش یافت.

به گزارش می‌متالز، چهار کارگر از هر پنج‌کارگر شاغل در بخش خصوصی در عربستان‌ سعودی اکنون خارجی هستند. اگرچه عربستان‌ سعودی یک مورد افراطی است، اما به‌ وضوح نشان می‌دهد که چرا نرخ رشد به‌تنهایی معیار کافی برای اندازه‌گیری موفقیت و توسعه یک اقتصاد نیست. دو جنبه مشکل‌ساز این نوع رشد در مورد عربستان مشخص است. اول اینکه رشد با بهره‌وری و پیشرفت‌های تکنولوژیک هدایت نمی‌شد. این امر نشان می‌دهد که اقتصاد پتانسیل تولیدی خود را ارتقا نمی‌دهد. همچنین اقتصاد در چنین حالتی اغلب با یک نوع رشد کمتر پایدار همراه است. در مورد عربستان، این عدم‌پایداری ریشه در وابستگی اقتصاد به قیمت‌های بین‌المللی انرژی داشت. برای مثال، از سال ۲۰۱۴، با کاهش شدید قیمت نفت، رشد عربستان‌ سعودی به ۱.۸‌ درصد کاهش یافت. دوم، با توجه به نظام سیاسی بسته و غیر‌دموکراتیک در عربستان‌ سعودی، دستاورد‌هایی که در ابتدا به شرکت ملی نفت، آرامکو تعلق گرفت، توسط خانواده سلطنتی و نزدیکان آن کنترل و تصرف شد. در نتیجه، عربستان‌ سعودی کشوری به‌شدت نابرابر باقی ماند. داده‌های جهانی نابرابری سطوح بسیار بالایی از نابرابری را برای عربستان نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، ۵۰‌ درصد پایین در اقتصاد عربستان سعودی ۸‌ درصد از درآمد ملی را دریافت می‌کنند، در حالی که یک درصد بالا ۲۰‌ درصد درآمد ملی را در اختیار دارند.

هم پیشرفت‌های بهره‌وری/فناوری و هم توسعه رفاه از نظر اجتماعی مطلوب هستند، حتی اگر به شدت در تجربه عربستان غایب باشند. اولی به این موضوع اشاره می‌کند که آیا رشد اقتصادی رشدی با «کیفیت بالا» است یا خیر و دومی به این موضوع اشاره می‌کند که دستاورد‌های آن چقدر است. رشد با کیفیت بالا در درجه اول به این بستگی دارد که آیا رشد از طریق بهبود بهره‌وری و ارتقای فناوری ایجاد می‌شود یا خیر. رشد بهره‌وری کل عوامل یا TFP به این معناست که چقدر از رشد درآمد (یا تولید ناخالص داخلی) ناشی از پیشرفت در فناوری و تخصیص کارآمدتر منابع در مقابل افزایش نیروی کار یا موجودی سرمایه اقتصاد است. رشد بهره‌وری کل عوامل صفر به این معنی است که اگر یک اقتصاد دارای همان سطح موجودی سرمایه و نیروی کار یکسان (با همان مهارت‌ها) در سال بعد باشد، تولید ناخالص داخلی آن در همان سطح باقی می‌ماند. در مقابل، رشد ۲ درصدی TFP به معنای آن است که چنین اقتصادی ۲‌ درصد تولید ناخالص داخلی بالاتری خواهد داشت.

بنابراین، رشد TFP یک موهبت برای اقتصاد است. علاوه بر این، میزان بهبود پتانسیل تولیدی یک اقتصاد را نشان می‌دهد. با تمرکز بر اقتصاد‌های پیشرفته در مرز‌های فناوری جهانی، رشد TFP همچنین نشان‌دهنده میزان موفقیت آنها در اختراع و معرفی فرآیند‌ها یا محصولات جدید تولید است. برای اقتصاد‌های در حال توسعه که معمولا پشت مرز‌های فناوری قرار دارند، رشد TFP نشان می‌دهد که آنها چقدر می‌توانند فناوری‌های موجود را وارد کنند و بپذیرند و ناکارآمدی‌های تولیدی غالب را حذف کنند و از فرصت‌های تکنولوژیک موجود بهره‌مند شوند.TFP معمولا در معرض خطای اندازه‌گیری قابل‌توجهی قرار دارد. در چنین شرایطی بررسی سایر شاخص‌های قابلیت‌های تکنولوژیک یک اقتصاد مفید است. اندازه‌گیری محتوای صادرات یکی از این شاخص‌هاست. همان‌طور که اقتصاد‌ها فناوری‌های جدید را اتخاذ می‌کنند، در زنجیره ارزش بالا می‌روند و محتوای صادرات آنها به سمت محصولات با فناوری بالاتر و ارزش‌افزوده بیشتر تغییر می‌کند. با در نظر گرفتن این مشاهدات، ما به ترکیب صادرات به عنوان معیاری جدید از قابلیت‌های تولیدی و فناوری یک اقتصاد نگاه می‌کنیم. با نگاه کردن از دریچه محتوای فناورانه صادرات و پیچیدگی، باز هم اقتصاد عربستان چیزی برای ارائه ندارد.

امیررضا انگجی/ پژوهشگر اقتصاد توسعه

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده