به گزارش میمتالز، کلیه صنایع و خدمات میتوانند استاندارد سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی (OH&S) را اجرا کنند که بر اساس مرجع جهانی IAF در ۳۹ گروه تقسیمبندی میشوند.
پر خطرترین صنعت، مربوط به صنعت معدن (IAF Code ۲) است. در همین راستا علی جلالی، مدرس بینالمللی سیستمهای مدیریتی، دبیر و عضو هیات مدیره اسبق انجمن علمی استاندارد ایران در یادداشتی علت حادثه معدن زغال سنگ طبس را از لحاظ استاندارد ISO ۴۵۰۰۱:۲۰۱۸ (سیستم مدیریت ایمنی و سلامت شغلی) تجزیه و تحلیل کرد که در ادامه آمده است:
مسوول اصلی و پاسخگوی کلی برای پیشگیری از مصدومیت و بیماری مربوط به کارگران در حین کار و همچنین ایجاد محیط کاری سالم و ایمن برای ایشان، مدیریت ارشد معدن است. او باید منابع مورد نیاز جهت حفظ ایمنی و سلامت کارکنان را تامین و ترتیبی اتخاذ کند که کارگران بتوانند رویدادها، خطرات، ریسکها و فرصتها را بدون ترس از مجازات گزارش کنند.
به همین دلیل باید کمیته "بهداشت و ایمنی" دایر شود و کلیه کارگران در مسائل ایمنی مشارکت کنند. مدیر ارشد باید مسوولیت و اختیارات هر فرد را در حوزه ایمنی و بهداشت تعیین کند.
یکی از موارد بسیار مهم در سطوح کارگری آن است که مشکلاتی مانع مشارکت کارگران در امر حفاظت، ایمنی و سلامت حین کار میشود و مدیر ارشد اقدام مفیدی برای حذف این موانع نمیکند. این مشکلات و موانع ممکن است شامل عدم پاسخگویی به پیشنهادات کارگران، مجازات، تهدید به مجازات یا شیوههایی که باعث دلسردی یا تنبیه کارگران باشد.
آموزش موضوعات مربوط به ایمنی و HSE، مهمترین مقوله در پیشگیری از حوادث است. این موضوع آن قدر مهم است که در استاندارد ISO ۴۵۰۰۱:۲۰۱۸ تاکید میشود که آموزش باید حتما بدون هزینه و در طول ساعات کاری انجام شود.
مقوله آموزش، در راستای فرهنگسازی از اهمیت ویژهای برخوردار است. دورههای آموزشی میتواند به اشکال مختلف مانند آموزشهای آکادمیک، آموزشهای کارگاهی و آموزشهای رو در رو حین کار توسط سرپرستان، انجام پذیرد. آیا آموزش کافی و اثربخش در معدن صورت گرفته است؟
بر اساس استاندارد ISO ۴۵۰۰۱:۲۰۱۸ سلسله مراتب زیر برای حذف خطرات و کاهش ریسکهای ایمنی و بهداشت شغلی باید انجام شود.
الف- حذف خطر: در صورت امکان خطرات احتمالی به طور کامل حذف شود که این امر در معادن به سختی امکان دارد.
ب- جایگزینی با فرآیندها، عملیات، مواد یا تجهیزاتی که کمتر زیانآور هستند: اجرای این نوع از کنترل، نیاز به استفاده از تجهیزات با تکنولوژی بالا دارد که متاسفانه تهیه و نصب این تجهیزات در معادن ایران با توجه به تحریمهای صورت گرفته به سختی میسر میشود.
ج- استفاده از کنترلهای مهندسی و سازماندهی مجدد کار: برای مثال استفاده از تکنیکهای POKAYOKA یا خطاناپذیرسازی مانند استفاده از میکروسوئیچها، آلارمها، سنسورها، چشمهای الکترونیکی و ... که در معادن تا حدودی قابل استفاده است.
د- استفاده از کنترلهای اداری مانند آموزش و Permit: زمانی که از حالتهای الف و ب و ج نتوان استفاده کرد، آموزش به ویژه در معادن، میتواند راهکاری بسیار سودمند و اثربخش برای کاهش ریسکهای ایمنی در معدن محسوب شود.
پ- استفاده از تجهیزات محافظت شخصی PPE: این روش به عنوان آخرین راهکار محسوب میشود که در کنار تامین تجهیزات حفاظت فردی، نیاز به فرهنگسازی نیز دارد. استفاده از تجهیزات حفاظت فردی، در کاهش ریسکهای معمولی کارساز خواهد بود؛ اما در حادثهای مانند انفجار، اثربخشی کمی دارد. به نظر میرسد در حادثه معدن طبس، با توجه به ماهیت کار و تحریمهای صورت گرفته، شاید باید بیشتر از روشهای کنترل مهندسی و آموزش استفاده میشد تا اثربخشی لازم را داشته باشد.
آزمایش دورهای و تمرین قابلیت واکنش طرحریزیشده که معمولا به صورت مانور دورهای انجام میشود، در معادن از اهمیت بالایی برخوردار است. همه کارگران باید از وظایف و مسوولیتهای خود در حین بروز شرایط اضطراری مانند زلزله، انفجار، آتشسوزی و ... آگاه باشند.
این موضوع آن قدر مهم است که حتی اطلاعات آن باید به پیمانکاران، بازدیدکنندگان، خدماتدهندگان، مقامات دولتی و ... در صورت مقتضی ابلاغ شود. آموزش لازم برای واکنش در شرایط اضطراری باید به کلیه کارکنان داده شود و بعد از اجرای مانور، طرح اضطرار باید مورد بازبینی قرار گیرد. آیا در معدن طبس در دورههای موثر، این اقدامات انجام شده است و آیا همه کارگران از آن آگاهی کافی داشتهاند؟
یکی از موارد مهم، سنجش گازها از جمله گاز متان در معادن است که این اندازهگیریها باید در فواصل زمانی معین، با استفاده از وسیله اندازهگیری کالیبره شده توسط فرد ذیصلاح انجام میشده، باید بررسی شود که آیا این اندازهگیری به خوبی در دورههای زمانی مناسب انجام شده است؟
به منظور جلوگیری از تکرار این گونه حوادث خطرناک، توصیه میشود اقدامات زیر صورت گیرد: