به گزارش میمتالز، حال سوالاتی که مطرح میشود این است که درآمد حقوق دولتی معادن چگونه هزینه میشود؟ آیا اصلا در محل درست هزینه میشود یا خیر؟ آیا معدنداران از تعیین حقوق دولتی رضایت دارند یا خیر؟
برای رسیدن به این سوالات با دو تن از کارشناسان معدن به گفتگو میپردازیم که در ادامه میخوانید.
«رامین ملاقدیمی» کارشناس صنایع معدنی، به قوانین موجود برای حقوق دولتی معادن اشاره کرد و ضمن گلایه از بیتوجهی به این مقررات گفت: در قانون معادن حقوق دولتی بخش معدن و سازوکارهای مربوط به این بخش به طور صریح و مشخص بیان شده است.
یا باید طبق قوانین موجود عمل کنیم یا به طور رسمی مقررات را نادیده گرفته و از اول با دستورالعمل و بخشنامه و تصمیمات خلقالساعه کار کنیم. اما همچنان در یک برزخ قانونی برای حقوق دولتی معادن قرار داریم.
بر اساس قانون معادن، بر مبنای درصدی از ارزش ماده معدنی خام موجود در معدن تعیینکننده حقوق دولتی پرداختی معادن است. اعمال و بخشنامههایی که از سوی دولت وضع میشوند، با قانون معادن مغایرت داشته و دستورالعملها حاکی از نادیده گرفته شدن قانون معادن است.
این فعال معدنی ادامه داد: باید بر این نکته تاکید کرد که بر اساس ماهیت حقوق دولتی، این مبالغ نباید به عنوان درآمد دولت از معادن به شمار رود. بر اساس قانون معادن، تمامی این مبالغ باید صرف تامین زیرساختها در مناطق معدنی، تحقیق و توسعه و افعالی از این قبیل شود. متاسفانه امروز شاهد هستیم حقوق دولتی به جای توسعه بخش معدن، صرف سایر بخشها شده و دولت نگاهی درآمدی به آن دارد. باید توجه کرد تا زمانی که نگاه دولت به حقوق دولتی معادن، درآمدی باشد، شاهد بروز اتفاقات متعددی برای بخش معدن و در ادامه صنایع معدنی خواهیم بود.
ملاقدیمی نگاه نادرست دولت به فعالیتهای بخش معدن را آسیبآفرین نامید و توضیح داد: دولت در برنامه توسعه هفتم افزایش چندین برابری حقوق دولتی معادن را عنوان کرده است. با نهایی و اجرایی شدن این ردیف بند، بحران جدی برای بخش معدن پیش آمده و پیشبینی میکنم آینده روشنی برای معادن روبهرو نخواهد بود.
در پی افزایش چند برابری حقوق دولتی معادن کوچک زیر فشار بسیار زیادی قرار خواهند گرفت چرا که با افزایش حقوق پرداختی، هزینههای معدنکاری در معادن کوچک افزایش مییابد و به این ترتیب فعالیت معدنی در این معادن از صرفه اقتصادی خارج میشود؛ بنابراین بخش زیادی از معادن کوچک تحت تاثیر این اتفاق، غیرفعال و راکد خواهند شد.
از سوی دیگر، طرح احیا و فعالسازی معادن کوچکمقیاس در کشور وجود دارد و سازمانهای دولتی متولی بخش معدن، اقداماتی را برای اجرای این طرح در دستور کار خود قرار دادهاند. این دو رویکرد در تناقض و مغایرت با یکدیگر قرار دارند چرا که دولت تاکید بر افزایش فشار مالی معدنکاری در معادن داشته و از سوی دیگر، طرحهای احیاسازی را در دست دارد. وی ادامه داد: باید خاطرنشان کرد هزینه تمامشده تولید و فعالیت در معادن کوچک بسیار بیشتر از معادن بزرگمقیاس است.
از این رو، هرگونه افزایش هزینه میتواند فعالیت و رونق این معادن را تحتالشعاع قرار دهد. اگر نهادهای دولتی از ابتدا هزینههای صاحبان معادن را افزایش نداده و با وضع مقررات خلقالساعه مانعآفرینی برای فعالیت بخش معدن نداشته باشند، معادن به ویژه معادن کوچک تعطیل و راکد نخواهند شد. در ادامه نیز دلیلی برای تدوین طرحهای احیا و فعالسازی معادن راکد وجود نخواهد داشت. تمامی این مسائل به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل بوده و نمیتوان اثر هر اقدام و تصمیمی را به صورت جزئی و محدودهای در نظر گرفت.
این معدندار در ادامه اظهار کرد: در ادامه تصمیمات نهادهای دولتی را عامل مهمی در بیثباتی فعالیتهای بخش معدن معرفی کرد. وی معتقد است دولت با اتخاذ راهکارهای نامناسب، موجب زیاندهی معادن و فعالان معدنی شده است.
ملاقدیمی در این باره توضیح داد: غیر از بحث افزایش چندبرابری حقوق دولتی، مسائل دیگری نیز سبب از بین رفتن ثبات معدنکاری شده است. یکی از این مسائل نظر نهادهای دولتی در زمینه سهم مردم در معادن است. وزارت صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد ۳۰ درصد از سهام معادنی که قرار است از طریق مزایده به معدنکاران واگذار شوند، باید در دست مردم محلی باشد.
این موضوع شبهههای زیادی را همراه خود دارد. چرا که مشخص نیست دقیقا این افراد محلی چند نفر هستند یا مرزی که تعیینکننده محدودههای معدنی است، چطور تعیین میشود یا حتی آیا افراد محلی توان پرداخت سهم خود برای مشارکت در فعالیت معدن را دارند یا خیر.
وی ادامه داد: اگر هدف مشارکت مردم در فعالیتهای معدنی است، راهکارهای بهتری برای این کار وجود دارد که ضمن که موثرتر بودن، منجر به اغتشاش و نابسامانی وضعیت معادن نخواهد شد. به عنوان مثال، میتوان گفت درصدی از سهام معادن در بورس واگذار شده و از این طریق تمامی مردم در فعالیتهای معدنی سهیم باشند. در این شرایط هر فرد به میزان توان مالی یا رغبت خود، در معادن سهامدار خواهد بود.
ملاقدیمی به پیامدهای مثبت مشارکت مردم در معادن اشاره کرد و نخستین فایده آن را تامین شدن منابع مالی برای فعالیتهای معدنی دانست. او ادامه داد: همان طور که پیشتر اشاره شد، اگر معادن به متقاضیان در مزایدهها به این شرط واگذار شود که درصدی از سهام معدن در بورس عرضه شود، بسیاری از مشکلات بخش معدن حل خواهد شد چرا که معادن واگذار شده تحت انحصار مالکیت افرادی خاص و معدود نبوده و تمامی مردم میتوانند در آن سهیم باشند.
از سوی دیگر، صاحبان این معادن اغلب با مشکل تامین منابع مالی برای فعالیتهای خود روبهرو هستند. با عرضه درصدی از سهام معادن در بازار سرمایه، ضمن تامین شدن هزینههای معدنکاری، توسعه معادن نیز با سهولت بیشتری صورت خواهد گرفت. اما در غیر این صورت و با اجرایی شدن طرحی که دولت در زمینه اختصاص ۳۰ درصد از سهام معادن به افراد محلی مطرح کرد، شاهد بروز مشکلات متعددی خواهیم شد.
وی ادامه داد: در گام نخست معلوم نیست که تمامی افراد محلی توانایی پرداخت سهم خود برای مشارکت در معادن را دارند یا خیر. همچنین این طرح سبب بروز تفکرات غلط در میان مردم محلی مناطق معدنی خواهد شد چرا که ممکن است افراد فکر کنند به دلیل وجود این طرح، آنها به طور قطع و یقین صاحب معدن بوده و در ادامه مشکلات و تعارضات زیادی با معدنکار داشته باشند.
این چالشها تمرکز فعالیت معدنی بوده و از این رو، باید در اتخاذ تصمیمات و اجرایی کردن چنین طرحهایی، نهادهای دولتی حساسیت بیشتری به خرج دهند. تدوین قوانین تخصصی و کارشناسی شده میتواند ضمن رفع مشکلات و معضلات اقتصادی، منجر به رونق و توسعه معادن شود. همچنین اجرایی کردن دستورالعملهای خلقالساعه که جوانب و پیامدهای آن بررسی نشده، منجر به بروز فشارها و موانع بیشتر در بخش معدن شود.
«رحمان عیوضی» یکی دیگر از معدندار استان قزوین، گفت که پرداخت حقوق دولتی از سوی معدنکاران را امری مناسب و طبق قانون دانسته، اما از افزایش بدون برنامه و نامناسب این مبالغ پرداختی گلایه کرد. او در این باره گفت: معادن جزوی از انفال عمومی بوده و طبق قانون معادن، دولت متصدی مسوول مستقیم بخش معدن است.
نهادهای دولتی در قالب پروانههای بهرهبرداری زمانبندی شده، به معدنکار متقاضی اجازه فعالیت در معادن را صادر میکند. به بیانی دیگر، معدنکار مانند مستاجری است که در ملک دولت نشسته است. بنابراین قاعده، معدنکار سالانه مبلغی را با عنوان اجاره به نام حقوق دولتی به دولت بابت فعالیت در معادن میپردازد؛ بنابراین در صحت ماهیت وجودی حقوق دولتی، شک یا تعارضی وجود ندارد.
اما نبود سازوکار مناسب در تعیین قیمت حقوق دولتی و عادله نبودن آن از گلایههای اصلی معدنکاران است. این فعال معدنی ادامه داد: درخواست مهم صاحبان معادن و فعالان معدنی، تعیین شدن معیاری مناسب با فعالیتهای هر معدن و درنظر گرفتن اقتصاد معدن به طور کلی است. به عبارتی، وجود سیاستگذاریهای معقول و منطقی در تعیین میزان حقوق دولتی خلأ مهم امروز مدیریت دولت در بخش معدن است.
متاسفانه در سالهای اخیر دولت بدون در نظر گرفتن شرایط معادن (از نظر میزان فعالیت و اقتصاد هر معدن) حقوق دولتی را چندین برابر افزایش داده و در سال پیش رو نیز نهادهای دولتی این رویکرد را ادامه خواهند داد. نهادهای دولتی همواره به حقوق دولتی معادن به عنوان درآمد از بخش معدن نگاه کرده و این موضوع سبب شده تا سالانه درآمد انتظاری خود از معادن را به طور مداوم افزایش دهند.
عیوضی در ادامه صحبتهای خود تحقق نیافتن درآمدهای انتظاری دولت از منبع حقوق دولتی معادن را از پیامدهای افزایش چند برابری این حقوق پرداختی از سوی معدنکاران عنوان کرد و توضیح داد: با افزایش بیملاحظه حقوق دولتی معادن فشارهای مالی بر صاحبان معادن به اندازهای افزایش مییابد که توان پرداخت آن دیگر وجود نخواهد داشت؛ بنابراین با افزایش حقوق پرداختی، معدنکاران فعالیت معادن را تعطیل کرده و در نهایت مبالغی به دولت پرداخت نمیشود. در این صورت درآمد نهادهای دولتی نیز از معادن کاهش چشمگیر مییابد.
باید توجه داشت سرمایهگذار و فعال اقتصاد که وارد بخش معدن شده، در صورت نبود صرفه اقتصادی برای فعالیت، سرمایه خود را از معادن خارج کرده و به دنبال کار اقتصادی دیگری میرود.
فعالان اقتصاد که در بخش معدن فعالیت میکنند، در صورت خروج از معادن میتوانند به راحتی در حوزههای دیگر تولیدی یا تجاری مشغول فعالیت شوند چرا که سختترین فعالیت تولیدی، معدنکاری است و کسی که کار در این بخش را تجربه کرده، سایر عرصههای اقتصادی برای او راحتتر و امکانپذیرتر خواهند بود.
وی ادامه داد: بخش معدن، حوزهای پرمخاطره است. زمانی که عدم تعادل در سیاستهای دولتی با ریسک در فعالیتهای اکتشافی، نوسانات بازارهای جهانی مربوط به تجارت بخش معدن، مشکلات ناشی از وجود تحریمهای بینالمللی و دیگر چالشهای این عرصه همراه شود، فعالان معدنی و اقتصادی تحت تاثیر این فشارها سرمایههای خود را از معادن خارج میکنند. به این ترتیب در مدت زمانی کوتاه، بخش عظیمی از معادن دچار رکود و تعطیلی خواهند شد.
منبع: روزگار معدن