به گزارش می متالز، حامد سلطانینژاد، مدیرعامل این رکن اصلی بورس، معتقد است وقتی بازاری درست میکنید که نیاز به شفافیت و دقت دارد، مخالفتها با آن زیاد میشود.
وعده داده بودیم برای سال ۹۷ صندوقهای جدید کالایی و ابزارهای نوینی برای کالاهای کشاورزی مانند زعفران راهاندازی شود که بخش عمدهای از این وعدهها محقق شد. درحالحاضر صندوقهای کالایی بیش از چهار صندوق شده و پتانسیل کافی برای افزایش بیشتر آن وجود دارد. در حوزه بازار مشتقه نیز فیوچرز زعفران راهاندازی شد. هرچند توقع نداشتیم فیوچرز رشد کند و تا این حد مطرح شود، ولی عملا این اتفاق افتاده و فیوچرز زعفران یکی از ابزارهای موفق بورس کالا شد و علاوه بر فعالان بازار کشاورزی، فعالان بازار سرمایه نیز وارد این عرصه شده و در فیوچرز زعفران سرمایهگذاری کردند؛ تا جایی که بیش از یکمیلیون و ۲۰۰ تن موقعیت زعفران در بورس کالا داریم که چیزی حدود چهار برابر تولید فیزیکی زعفران در کشور است. دلیل این حجم این است که در فیوچرز بخش درخور توجهی از معاملات قابل تحویل نیست.
علاوه بر این، در برنامه قرار بود بازار مشتقه در حوزه پسته و ذرت راهاندازی شود، ولی به دلیل شرایط حاکم بر فضای اقتصادی، سیاست قیمتگذاری محصولات بر بازار مسلط شد و دولت به این بازارها ورود کرد و به دلیل اینکه این محصولات یارانهای هستند، ورود به دادوستد این کالاها پیچیده میشود که در نهایت به برنامههای خود نرسیدیم.
در واقع، دلیل اصلی این رخداد این است که برخی از کارشناسان معتقدند مکانیسم بازار برای شرایط بحرانی مناسب نیست؛ این در حالی است که اگر بازاری مستمر داشته باشیم و بهجای اینکه دنبال قیمتگذاری باشیم به سمت کشف قیمت حرکت کنیم، بازار بهتدریج خود را تطبیق داده و شرایط را میپذیرد و تکانهها را در حوزه قیمتی شاهد نخواهیم بود. در حوزه تأمین مالی نیز رشد داشتیم، ولی به دلیل شرایط کلان اقتصادی و تغییر سیاستگذاریها، به پیشبینیهای خود نرسیدیم.
سال ۹۷ را باید سال رکوردهای بورس کالا نامید؛ در این سال شاهد رکود جدیدی در حجم و ارزش معاملات محصولات پتروشیمی بودیم؛ بهطوریکه بیش از چهار میلیون و ۶۰۰ هزار تن مواد پتروشیمی به ارزش حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان معامله شد. در حوزه محصولات صنعتی و معدنی نیز ارزش معاملات به ۳۲ هزار میلیارد تومان رسید که ارزش معاملات این حوزه نیز شکسته شد. در تالار محصولات کشاورزی نیز ارزش معاملات به هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان رسید که در این بخش در نیمه دوم سال ۹۷ شاهد کاهش حجم معاملات به دلیل قرار گرفتن محصولات کشاورزی در نظام یارانهای بودیم. ارزش معاملات فراوردههای نفتی نیز با ثبت ارقامی جدید به ۲۲ هزار میلیارد تومان رسید. جمع بازار فیزیکی بورس کالا نیز در سال گذشته ۸۸ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان ثبت شد که از نظر ارزش، رکورد محسوب میشود. در بازار مشتقه بورس کالای ایران، ارزش معاملات به ۸۲ هزار میلیارد تومان رسید؛ این رقم در سال ۹۶ حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان بود. همچنین یکی از بازارهای نوظهور بورس کالا، معاملات اوراق موازی استاندارد است که به تأمین مالی شرکتها کمک میکند و رقم معاملات این بخش نیز در سال ۹۷ حدود دو هزار میلیارد تومان بود.
علاوه بر این، در حوزه گواهی سپرده کالایی نیز هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان ارزش معاملات را شاهد بودیم و در بخش صندوقهای سرمایهگذاری کالایی نیز ارزش سههزار و ۸۰۰ میلیارد تومان به ثبت رسید؛ به این ترتیب جمع کل ارزش بازار مالی هفتهزار و ۷۰۰ میلیارد تومان بود که رکوردی جدید به شمار میرود. با توجه به آمار ثبتشده در کل بازارهای بورس کالا در سال ۹۷، در مجموع ارزش معاملات به ۱۷۸هزار میلیارد تومان رسید تا سهم ۳۹ درصدی ارزش کل معاملات بازار سرمایه به بورس کالا اختصاص یابد.
بورس کالا محلی برای کشف قیمت است، نه محلی برای قیمتگذاری. از مسائل مهمی که باید برای اقتصاد خود برنامهریزی کرده و تکلیف آن را مشخص کنیم، این است که آیا ما دنبال رقابت هستیم یا تخصیص؟ اگر قرار است به سمت سیستم تخصیص صرف کالا حرکت کنیم و منابع را با قیمتی خاص بین مردم تقسیم کنیم که بحثی نیست؛ چراکه تاریخ و تجربیات جهانی نشان داده این روشی موفقیتآمیز نبوده و در آن کالا به صورت عادلانه به دست مردم نرسیده است؛ بنابراین سیستم رقابتی راهحل بهتری به نظر میرسد و نظر اکثر اقتصاددانان همین رویه است و در مقابل طرفداران پایینبودن قیمت، با سرکوب و روشهایی از این دست، به طرفداران رقابتیکردن بازار میگویند هر ارزانی به نفع ذینفعان بازار نیست.
در این دوره سعی شده رقابت و تخصیص را با هم گره بزنند، اما این دو را نمیتوان باهم جمع کرد. به همین دلیل در دورهای محدوده قیمتی برای بورس کالا تعیین شد که بعد از مدتی مجدد به همان سیستم رقابتی بازگشتیم و امروزه تحت شرایط سیال اقتصادی نوسان میکند و دستکاری قیمت را شاهد نیستیم.
دولت و همه دستاندرکاران فعالان اقتصادی یک کلیدواژه دارند و آن شفافیت است و سیاستگذاریهای آنها روی شفافیت متمرکز است؛ اما هرازچندگاهی شاهد مخالفتها و مقاومتهایی در این عرصه هستیم که به چند دلیل رخ میدهد؛ نخست به دلیل نبود شناخت از بورس کالاست؛ ولی عدهای هم هستند که در معاملات شفاف در بورس کالا متضرر میشوند. این افراد منافعی دارند که این منافع، مانع از عرضه محصولات در بورس کالا میشود؛ چراکه آنها در معاملات دوطرفه بهتر میتوانند اهداف خود را دنبال کنند؛ اما در بورس کالا این مسائل پشت پرده احتمالی به حداقل و صفر میرسد؛ بنابراین افرادی که وارد بورس میشوند، باید از قواعدی پیروی کنند که تضمین امنیت معاملات این افراد است.
وقتی قاعده خاصی در کشور تعریف نشود، ناهنجاریها زیاد میشود. در واقع زمانی که زمین بازی کارآمدی درست نشده باشد، نمیتوان به دیگران خرده گرفت که چرا ناهنجاری وجود دارد. برای ایجاد فضای اقتصادی مناسب باید قوانین اقتصادی کارآمدی داشت؛ اما قانون تجارت ایران برای چند دهه گذشته است و هرچند که در حال بهروزرسانی است؛ اما هنوز به شرایط مطلوبی نرسیده است؛ کمااینکه قانون زمینه و سازوکار فراهم نمیکند؛ بلکه بایدها و نبایدها را تعیین میَکند؛ بنابراین باید زمین بازی و سازوکار آن تعریف شود. بورس هم زمین بازی است که قواعد و قوانین در آن به اجرا درمیآیند؛ بنابراین بخشی از این مخالفتها نشان از ناآگاهی دارد و بخشی دیگر ناشی از طمعورزی است که منجر به ضربهزدن به منافع دیگران میشود.
در بسیاری از کشورها برای انجام معاملات کلان و دادوستد در سایزهای بزرگ، سامانهای وجود دارد که این دادوستد در آن ثبت میشود. منظور از این ثبتها، صرفا برای اخذ مالیات نیست؛ چون مالیات خود سامانهای جداگانه دارد که براساس عملکرد اشخاص حقوقی و حقیقی رفتار میکند و به گذشته نظر دارد؛ بنابراین کنترل و نظارت دو مقوله جدا از هم هستند. برای کنترل نیازمند زیرساختهای مناسبی هستیم.
قوانین ما که در مقایسه با گذشته تغییر نکرده، چرا قبلا این عقیده را نداشتند.
وقتی آمارها منتشر میشود، ممکن است که ناهنجاریهای زیادی مشخص شود که در خارج از بورس رخ میدهد.
ما در بیشتر مواقع در دهههای اخیر تحریم بودیم. اگر مخالفان، نظرشان این است که اطلاعات آنها افشا میشود، اینگونه نیست؛ چراکه اطلاعات آنها را فقط مراجع نظارتی دارند؛ بنابراین این حرفها بهانهای بیش نیست و خودشان میدانند که این اطلاعات هیچ وقت فاش نشده است.
این افراد مایل نیستند که قواعدی وجود داشته باشد تا از آن تبعیت کنند. برخی از ناهنجاریها در بازار قیر این است که قیر منشأ و مصارف مختلفی دارد؛ مثلا وکیوم باتوم است، در صورت تخلف در کالای عرضهشده، بورس کالا ورود کرده و مانع از این دادوستدها میشود.
در خارج از بورس، خیلی از اتفاقات در حوزه قیر بعد از اینکه رخ داد، کشف میشود که دیگر فایدهای برای بازار ندارد؛ اما وقتی در بورس معامله انجام میشود، در لحظه تخلفات کشف شده و از دادوستد جلوگیری میشود و بیشتر ناهنجاریها از بین میرود.
قیر همواره یکی از حوزههای پرچالش بوده و به علت پراکندگی چه به لحاظ جغرافیایی و مصارف افراد زیادی درگیر آن هستند.
قیر یکی از محصولاتی است که سادهتر از دیگر محصولات تولید میشود. این سادگی خود سبب شده تا ذینفعان آن متفاوت و زیاد باشند؛ بنابراین این گستردگی سبب بالارفتن سطح دسترسی به مسئولان شده و قدرت آنها را بالا میبرد؛ کمااینکه درباره قیر تهاتری با وجود اینکه ما و دیگر مراجع ذیصلاح موافق آن نیستند، در حال دادوستد است؛ بنابراین سطح این افراد متفاوت بوده و قدرت آنها نیز بالاست.
درباره همه کالاها خیر؛ چراکه کالاها باید چندین ویژگی خاص داشته باشند. نخست استانداردپذیری است و در مرحله بعدی باید تعداد ذینفعان آن به اندازهای باشند که بتوان بازار رقابتی را برای آن ایجاد کرد. همچنین کالایی نباید باشد که برند داشته و انحصاری باشد.
بورس کالا زمینهای مبتنی بر رقابت است و غیرازاین چیز دیگری نیست. بهعنوان نمونه وقتی کالایی در بورس کالا عرضه میشود، این توقع ایجاد میشود که همه کارهای پشتیبانی آن نیز انجام شود؛ درحالیکه بورس کالا یک زمینه است؛ مثلا درباره گندم بسیاری میگفتند که باید کرایه انبار و کامیون و دیگر مسائل را بورس کالا انجام دهد؛ بنابراین بورس یک زمینه آیتی و رقابتی است، برای عرضه رقابتی کالا و کشف قیمت و چیز دیگری نیست. براساساین، این قابلیت برای عرضه تمام کالاهای اساسی در بورس کالا نیست.
بله، بسیاری از بورسها وارد این حوزه شدند؛ اما باز با روشهایی که بورسی است؛ مثلا تیکتهایی را طراحی کردند که در بازار سرمایه عرضه میشود و این تیکت برای فعالان و ذینفعان بهراحتی قابل دسترسی است؛ بنابراین میشود بازار حملونقل را به رقابت بگذاریم.
سیستم اقتصادی انگلستان تغییراتی اساسی انجام داده است. قبلا بورس بر سرویسهای مالی نظارت میکرد، الان تغییر رویه داده و به راهبری میپردازد و نظارت را نیز به دیگران سپرده است؛ بنابراین این سیستم نظام انبار و حملونقل را تعیین میکند و خطمشی تعیین میکند؛ اما این به معنی آن نیست که بورس لندن انبارداری میکند یا کامیون اجاره میکند؛ بلکه ممکن است انبار را پذیرش کند. بنابراین ما تفاوتهای زیادی داریم. از جهات دیگر نظام کشاورزی ما نظام خردهمالکی است. در کشورهای دیگر ممکن است اینگونه نباشد؛ بنابراین برخی از راهکارها برای ما پاسخگو نیست. مثل قبض انبار کالایی است که تبدیل به اوراق بهادار شده و به آن انبار کاغذی میدهد و این کاغذ خودش قابل معامله است.
برخی از کشورها این کار را کردند؛ مثلا قزاقستان واردات مواد غذایی را کلا در بورس کالا انجام میدهد و هر کالای وارداتی حتما باید در بورس کالا معامله شود و ترکیه و چین هم گامهایی در این زمینه برداشتهاند.
بهسرعت در حال تغییر است؛ تا سالهای پیش بزرگترین بازار مشتقه شیکاگو بود، اما امروز چین از آنها جلو زده و به لحاظ آماری گسترش وسیعی داشته است. به لحاظ شکلی نیز تغییراتی اساسی را ایجاد کرده است؛ مثلا روی میلگرد فیوچرز گذاشته، این در حالی است که در دنیا مرسوم نبوده است.
بله یکی از پررشدترین فیوچرزها، فیوچرز میلگرد بوده است و به لحاظ تعدادی، از بالاترین معاملهشدههاست.
چون خیلی از بدیهیات هنوز برای فعالان اقتصادی ما مشخص نیست؛ هنوز ما بر سر کشف قیمت در بورس کالا به نتیجه نرسیده ایم و بر سر مسائل عادی هنوز مخالفانی داریم.
وقتی بازاری طراحی میکنید که بازاری بزرگ است و بر دیگر بازارها تأثیرگذار میشود، باید مشخص باشد به کدام سمت میرود. بر همین اساس، برخی بر این نظر بودند که بازار سکه آتی بر بازار سکه و طلای بیرون از بورس تأثیرگذار است؛ حال آنکه ساعات شروع بازار بعد از کشف قیمت در بیرون از بورس بود.
تشکیل بازارها کانالیزهکردن منابع مالی و فعالان آن حوزه به صلاح جامعه است. مثالی را دراینباره عرض میکنم؛ اگر قرار به شکستن سدی باشد، با ایجاد کانال میتوان این بحران را تقلیل داد و آبها را هدایت کرد تا میزان خسارت آن کاهش پیدا کند. سیل نقدینگی نیز نیاز به کانالهایی داشت تا میزان خسارت آن را کم کند. اگر قبل از بحرانهای اقتصادی و سرگردانشدن نقدینگی کانالها، بازارها یا فضایی ایجاد میشد تا این سیل از طریق کانالی هدایت شود، شاید این همه اثر تخریبی نداشت. در واقع بازار همان کانالی است که اثرات تخریبی را کاهش میدهد.
وجود بازارهای رسمی لازمه این شرایط است؛ متأسفانه برخی تصور میکنند با وجود بازار رسمی، قیمتها افزایشی میشوند؛ این در حالی است که این تصور غلط است؛ چراکه ما در این بازار دنبال انحصار نبودیم و چنانچه بازاری با انحصار داشتیم، قطعا بر قیمتها تأثیر میگذاشت، اما این بازار انحصاری نبود تا تأثیر بگذارد.
خیر؛ ممکن است روشهای دیگر و تخصصیتری از گذشته راهاندازی شود.
با بانک مرکزی صحبتهایی شده است تا رویهای واحد ایجاد شود؛ چون مهمترین مسئله برای بازار مشتقه، نقدینگی و داشتن نقدینگی ریالی است و کالا در اولویت بعدی قرار دارد؛ بنابراین بانک مرکزی به دلیل داشتن پول میتواند بازار متشکل قوی راهاندازی کند. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که باید سطح بازار آتی را بالاتر ببریم و تا آن زمان بازگشایی نمیشود.
شاید بازار متشکله پاسخگوی همه نیازهای کشور باشد و نیازی به بورس ارز نباشد؛ بنابراین فعلا صحبتی از راهاندازی بورس ارز نیست.
چون عضو ناظر WFE هستیم، تعامل نزدیکی داریم و در مجامع بینالمللی ارتباط داریم. سال گذشته با هند وارد مباحثی شدیم که ادامه دارد. همکاری با بورسها مانند ارتباط دولتهاست؛ یعنی باید بعد از ایجاد ارتباط، پلتفرمهایی ایجاد شود تا معاملات بهطور رسمی صورت گیرد؛ یعنی معاملات رسمی در حوزههای بینالمللی از سوی نهادها و ساختارهای حقوقی پشتیبانی شود.
بله صحبتهایی شده و پیشنهاداتی ارائه شده است. بورس کالا نیز برنامههای خود را به مراجع ارسال کرده و نظرات خود را شفاف بیان کرده است و منتظر تصمیمگیری در این زمینه هستیم.
تفکری قدیمی درباره بورسها وجود دارد که بورسها باید غیرانتفاعی باشند؛ مانند سازمان کارگزاران بورس که شبیه سازمان است، ولی بعد از تغییراتی که در دهههای گذشته رخ داده، بورسها به شرکت تبدیل شدهاند. دلیل آن این بود که میخواستند عملیات بورس نیز در بستری رقابتی باشد و اگر با سیستم قدیم باشد، دیگر این سیستم توسعهای نخواهد بود و تنها در حوزه کاری محدود فعالیت میکند و اتفاقا با این روش بورسها توسعه یافتند و رشد داشتند.
نکته جالبتر اینکه در سال ۱۳۶۹ تیمی از بورس آن زمان به کشورهای زیادی سفر کردند تا از وضعیت بورس کالایی آن کشورها اطلاعات کسب کنند و در ایران این بورس را داشته باشند. نتیجه آن تلاشها منتج به تشکیل بورس کالایی که داریم شد.
برای سال ۹۸ برنامه داریم در حوزه فیوچرز داراییپایه، بورس کالا را متنوعتر و تخصصیتر کنیم؛ مثلا صندوقهای کالایی را بهعنوان پایه کالاها قرار دادیم که در همین راستاست.
زمانی شما روی کالا فیوچرز میکنید، اما زمانی دیگر کالایی را گواهی سپرده میکنید و صندوقها این گواهیها را میخرند و بورسها روی یونیتهای صندوقها فیوچرز منتشر میکنند و سطح فیوچرز را بالاتر میبرید و این بازارهای کالایی سیگنالهای مثبت و خوبی میدهد و میتواند پشتیبان بازارهای کالایی باشد.
بله؛ ارزیابیهای ما کاملا مثبت است و زیرساختهای آن فراهم شده و مشکلی برای راهاندازی آن وجود ندارد.
شفافیت و روشنشدن زوایای کار.