به گزارش می متالز، البته برخی شرکتهای دانشبنیان توانستهاند گامهایی در این صنعت راهبردی بردارند اما فعالیت این شرکتها باید بیشتر موردتوجه فولادسازان قرار گیرد زیرا از این پس آنچه در زنجیره فولاد میتواند سبب توسعه و بالندگی آن شود، ایجاد دانش است. اما موضوع این است که درحالحاضر اعتماد کافی نسبت به شرکتهای دانشبنیان در صنعت فولاد بهوجود نیامده است. در وهله نخست باید عنوان کرد که تعداد این شرکتها در مقایسه با ابعاد صنعت فولاد قابلتوجه نیست. حتی با وجود تاکید دولت بر حمایت از شرکتهای دانشبنیان، اما در عمل شاهد هستیم که شرکتهای دولتی یا نیمهدولتی تولیدکننده فولاد در کشور نیز اهمیت خاصی برای این شرکتهای دانشبنیان قائل نیستند، این در حالی است که اگر حمایتهای مشخصی از این شرکتها شود، طبیعی است با سرعت بیشتری میتوانند رشد داشته باشند و بالنده شوند. درواقع چنانچه شما محصول دانشبنیانی را به کارخانه فولادی ارائه کنید، تمایز خاصی در چگونگی برخورد برای این شرکتها قائل نیستند اما اگر شرکتهای دانشبنیان میتوانستند با حمایتهای جزئی مانند همکاری متخصصان شرکتهای فولادساز و آزمودن نمونههای تجاریسازی شده و نگاه غیرخریدارانه به شرکتهای دانشبنیان و تسریع در همکاری با آنها در جهت رشد فناوری و کیفی، به بهبود محصولات شرکتهای دانشبنیان کمک کنند، سرعت رشد این شرکتها چندین برابر هماکنون میشد. هرچند حمایتهایی روی کاغذ و در شعار از شرکتهای دانشبنیان انجام میشود اما هنگام عمل، تفاوت خاصی بین یک شرکت دانشبنیان با شرکتهای داخلی و خارجی دیگر وجود ندارد. البته با توجه به ریسکهای صنعت فولاد شاید تا حدی طبیعی باشد که شرکتهای دانشبنیان نقش چندان زیادی در صنعت فولاد ایفا نکنند. موضوع این است که هدایت و توسعه صنعت فولاد از توان شرکتهای دانشبنیان خارج است. این مهم در دست دولتمردانی است که در رأس امور قادر به تغییر وضعیت هستند اما در کل حمایت دولتی از شرکتهای دانشبنیان درخور توجه نیست.