تاریخ: ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ ، ساعت ۲۳:۲۵
بازدید: ۴۰
کد خبر: ۳۷۰۲۸۲
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

مذاکره برای نجات اقتصاد

مذاکره برای نجات اقتصاد
‌می‌متالز - دور نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ‌ سفید و اعمال تحریم‌های سختگیرانه علیه ایران به کاهش قابل‌ توجه فروش نفت ایران منتهی شد.

به گزارش می‌متالز، کاهش درآمد‌های ارزی در این دوره عامل صعود ۹۰۰‌ درصدی قیمت دلار شد. تورم نیز شتاب قابل‌ توجهی به خود گرفت. همه این موضوعات ممکن است با ظهور سیاست فشار حداکثری تکرار شود و به‌جز لطمه جدی به تولید و تجارت کشور، رفاه خانوار‌ها را کاهش دهد. نایب رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران معتقد است؛ برای پیشگیری از وقوع این وضعیت، مذاکره یک ابزار مناسب است. به عقیده پدرام سلطانی تداوم تحریم‌ها می‌تواند موتور اصلی کاهش تاب‌آوری اقتصاد ایران در سال‌های آینده باشد.

با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر دنیا و احتمال تشدید تحریم‌های ترامپ علیه ایران، آیا باید منتظر کاهش فروش نفت ایران در سال‌آتی باشیم؟ فکر می‌کنید از بین سناریو‌های موجود کدامیک اتفاق می‌افتد؟

سابقه تحمیل فشار به خریداران نفت ایران در دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات‌متحده وجود دارد. در آن زمان حجم فروش نفت کشور تا روزانه ۳۰۰‌ هزار بشکه کاهش‌یافت. برهمین اساس نیز در حال‌حاضر احتمال تشدید تحریم‌های ترامپ علیه ایران و اعمال سیاست‌های تحریم‌های حداکثری وجود دارد. از آنجاکه قدرت ترامپ به‌تازگی آغاز شده و مسیر طولانی در پیش است، پیش‌بینی می‌شود کشور‌های خریدار نفت ایران تمایلی به رودررویی با وی آن هم درخصوص موضوعاتی فرعی همچون خرید نفت ایران نداشته باشند. به این ترتیب سناریوی کاهش فروش نفت ایران در کوتاه‌مدت، بسیار محتمل است. درهمین حال باید خاطرنشان کرد؛ با تشدید تحریم و سختگیری برای خریداران نفت ایران، هزینه‌های فروش آن افزایش خواهد یافت، یعنی همان نفت هم با روش‌های پیچیده‌تر یا در بازار سیاه به‌فروش خواهد رفت و درنتیجه عایدی حاصل از آن برای دولت، بازهم کاهش خواهد یافت، بنابراین باید اقرار کرد هزینه دورزدن فشار حداکثری ترامپ، قابل‌ملاحظه و هنگفت خواهد بود.

فکر می‌کنید در صورت وقوع دوباره سیاست فشار حداکثری، کاهش درآمد‌های نفتی چگونه تجارت کشور را تحت‌ تاثیر قرار دهد؟

کاهش درآمد‌های نفتی کشور تحت‌ تاثیر اعمال فشار حداکثری از سوی ترامپ و دشواری فروش نفت ایران، به منفی تر‌شدن تراز تجاری کشور منتهی خواهدشد. کاهش ارز حاصل از صادرات در قالب افزایش نرخ دلار و افت ارزش ریال، نمایان می‌شود. درهمین حال باید منتظر تنگنای به مراتب جدی تری در حوزه واردات باشیم. درهمین حال صادرات برخی کالا‌های کشاورزی و مواد غذایی به کشور‌های همسایه، رشد محدودی را تجربه خواهد کرد. افزایش محدود صادرات محصولات کشاورزی و غذایی به کشور‌های همسایه به سبب جهش نرخ ارز و ارتقا‌ی صرفه اقتصادی صادرات این محصولات حاصل خواهدشد. به بیان دیگر فرصتی برای صادرات محصولات کشاورزی ازجمله هندوانه، خربزه و گوجه‌فرنگی یا صنایع غذایی که مواد اولیه تولید آنها داخلی است حاصل می‌شود. این رشد اندک صادرات در قیاس با کاهش قابل‌توجه درآمد‌های ارزی کشور، ناچیز قلمداد می‌شود، بنابراین باید این طور ادعا کرد؛ سیاست آمریکا در ماه‌های آتی، تنگنای ارزی و تجاری جدی را به کشور تحمیل خواهد کرد.

شما راهکار صحیح را در موقعیت کنونی برای ایران جهت گذر از مشکلات کنونی چه می‌دانید؟

تنها راهکار گذر از مشکلات آتی اقتصادی که عملکرد بخش تولید و تجارت را تحت‌ تاثیر منفی قرار می‌دهد، بروز عقلانیت بیشتر در سیاستگذاری‌های کلان کشور است. ما نیز ناچاریم همچون سایر کشور‌های دنیا به مذاکره بنشینیم و به‌دنبال حصول توافق‌هایی در سطح جامعه جهانی باشیم. البته انتظار می‌رود در دور جدید مذاکرات احتمالی، توافق‌ها به مراتب بیش از قبل، رنگ و بوی اقتصادی به خود بگیرد. ترامپ نیز به همه موضوعات نگاه اقتصادی دارد. وی سیاست را بازار معامله می‌بیند، برهمین اساس نیز به‌دنبال آن است تا با تحت‌فشار قرار‌دادن کشور‌های مختلف، میزان جذب سرمایه به ایالات‌متحده را ارتقا دهد. برهمین اساس نیز تعرفه‌های تجاری را با هدف افزایش میزان صادرات آمریکا در قیاس به واردات انجام‌گرفته به آن، تغییر می‌دهد. ازمجموع موارد یادشده می‌توان این طور برداشت کرد که مذاکره اثربخش با آمریکای دوره ترامپ، مذاکراتی از جنس اقتصاد خواهد بود.

حالا که جنگ تعرفه‌ای بین کشور‌ها شدت گرفته، به‌نظر شما ممکن است برای ما مزیتی داشته‌باشد و به سکوی پرتاب صادرات کشور بدل شود؟

اگر جنگ تعرفه‌ای میان آمریکا و سایر کشور‌ها به چالشی فرسایشی و طولانی مدت بدل شود، می‌توان از آن به‌عنوان نقطه‌قوت یا مزیتی برای اقتصاد ایران، نام برد، اما تجربه تاریخی حکایت از آن دارد که کشور‌های طرف تعرفه، در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ نیز با وی مذاکره و معامله کردند، بنابراین انتظار می‌رود اغلب کشور‌های طرف تعرفه، در یک سال‌پیش‌رو با وی معامله کنند. این کشور‌ها ترجیح می‌دهند وارد حاشیه با آمریکا نشوند. اقتصاد آمریکا بیشتر از ۳۰‌برابر اقتصاد ایران برآورد می‌شود، بنابراین تعامل با ایرانی که ترامپ قصد دارد فشار بیشتری را روی آن متمرکز کند، به نفع هیچ اقتصادی نخواهد بود. به‌علاوه آنکه کشور‌های طرف تعرفه با آمریکا ترجیح می‌دهند روی مشکلات مستقیم خود با ایالات متحده متمرکز شوند و برای رفع آن برنامه ریزی کنند. انتظار می‌رود این کشور‌ها رویکرد عقلانی را در حوزه اقتصاد اتخاذ کنند و جنگ تجاری طولانی مدتی را با آمریکا ادامه ندهند. با توجه به تمام موارد یادشده باید این طور نتیجه گرفت که احتمال بروز گشایش برای اقتصاد ایران کم است، مگر آنکه ایران رویکرد بسیار کنشگرانه‌ای نسبت به این کشور‌ها و به خصوص اروپا اتخاذ کند. البته چنین تغییراتی در دیپلماسی ایران دیده نمی‌شود؛ به خصوص که امروز کشور‌های اروپایی نیز بیش از گذشته نسبت به موضوع هسته‌ای ایران حساس هستند.

با توجه به شوک اخیر دیدار زلنسکی-ترامپ به فضای سیاسی ایران، آیا همچنان امکان وقوع مذاکره بین ایران و آمریکا را محتمل می‌دانید؟

ما باید براساس گزینه‌های پیش‌روی خود تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم. در حال‌حاضر این سوال مطرح است که به‌جز مذاکره، چه انتخاب‌های دیگری پیش‌روی ما قرار دارد و انتخاب آنها چه تاثیری بر شرایط اقتصادی کشور خواهدداشت؟ آنچه امروز پیش‌روی ما است با ۷ سال‌قبل و دوره‌ای که ترامپ از برجام خارج شد، تفاوت بسیاری دارد. ایران اکنون نسبت به ۷ سال‌قبل از منظر درآمد‌های ارزی، زیرساخت‌ها، توان تولید نفت، گاز، برق و صادرات آن، تراز انرژی منفی، سرمایه اجتماعی، میزان نفوذ در کشور‌های منطقه و همه مولفه‌های سیاسی و اقتصادی آسیب پذیرتر است.

در دوره قبل ریاست جمهوری ترامپ، عدم‌مذاکره و تعامل با وی به افزایش نرخ ارز از حدود ۳۶۰۰‌تومان تا بیش از ۳۰‌هزار‌تومان منجر شد، یعنی در دوره قبل ریاست ترامپ در کاخ‌سفید، قیمت دلار حدودا ۹‌برابر شد. این رشد در شرایطی حاصل شد که ما یک دوره ۵‌ساله تفاهم و تعامل با دنیا را سپری کرده‌بودیم. دوره پنج‌ساله موردبحث به افزایش فروش نفت، ارتقای سطح درآمد‌های ارزی کشور، توسعه زیرساخت‌ها، افزایش ذخایر ارزی، ثبات در تجارت خارجی، افزایش سرمایه‌گذاری داخلی و تا حدی خارجی در کشور کمک کرده‌بود، یعنی آن دوره ۵‌ساله پشتوانه‌ای برای ارتقای تاب‌آوری در اقتصاد ایران به وجود آورده بود، اما اقتصاد ما در حال‌حاضر فرسوده شده‌است. ما در این شرایط هنوز بدیلی برای مذاکره نداریم. پرسش مهم این است که عدم‌توافق با طرف‌های خارجی چه منفعتی برای ما به‌دنبال دارد؟ جز آنکه چالش‌های اقتصادی تشدید خواهدشد. نرخ ارز بالا خواهد رفت. نرخ تورم که اکنون به آستانه‌های خطرناکی رسیده، بیش از پیش افزایش خواهد یافت. در دوره قبلی که ترامپ از برجام خارج شد، تورم حاکم بر اقتصاد ما حدود ۱۰ تا ۱۲‌درصد بود و در ادامه به حدود ۳۰‌درصد افزایش‌یافت. اکنون نرخ تورم حاکم بر اقتصاد ما به حدود ۴۰‌درصد افزایش‌یافته‌است. در چنین شرایطی با تشدید تحریم‌ها نرخ تورم فعلی باز هم افزایش خواهد یافت. توجه به این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که در حال‌حاضر نرخ فقر در اقتصاد ما گسترش یافته‌است. بخش بزرگی از مردم زیر خط فقر قرار دارند و فشار اقتصادی تحمیل شده به مردم به مراتب جدی‌تر از دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ است. با توجه به شرایط یادشده به اعتقاد من، اقتصاد و چارچوب جامعه ایران، تاب‌آوری رویارویی با تشدید تحریم‌ها و اعمال فشار حداکثری را ندارد، بنابراین لازم است تاکید کنم عملکرد ترامپ درمقابل رئیس جمهور اوکراین، گزینه قیاس مناسبی برای مواجهه با شرایط ایران نیست، چراکه آمریکا در جریان جنگ اوکراین حدود ۵۰۰‌میلیارد دلار برای حمایت از اوکراین هزینه‌کرده‌است. اوکراین برای ترامپ چاه ویلی است که اتحاد با آن به منزله هزینه دائم برای این کشور خواهد بود، اما درخصوص ایران ماجرا متفاوت است. تعامل با ایران به منزله فرصت‌های اقتصادی است که طرف‌های غربی سال‌ها از آن بی نصیب مانده‌اند. به‌علاوه آنکه به یاد بیاورید در دوره برجام، ایالات‌متحده از تعامل اقتصادی با ایران کنار گذاشته شد. همین موضوع نیز ترامپ را برای خروج از توافق برجام، تحریک کرد، اما در موقعیت کنونی برقراری تعاملات اقتصادی با طرف‌های غربی می‌تواند انگیزه‌ای برای کسب توافق مناسب و معقول با طرف‌های غربی و به خصوص دولت جدید آمریکا باشد.

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده