تاریخ: ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ساعت ۰۹:۵۴
بازدید: ۲۶
کد خبر: ۳۷۳۸۱۲
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
آیا پاپ فرانسیس منتقد سرمایه‌داری و طرفدار کمونیسم بود؟ ‏‏

نگاه سوم به جریان اقتصاد

نگاه سوم به جریان اقتصاد
‌می‌متالز - پس از درگذشت پاپ فرانسیس یکی از سوالاتی که مطرح می‌شود این است که نگاه اقتصادی او به کدام جریان فکری نزدیک بوده است؟ گزارش حاضر در نشریه فارن پالیسی به بررسی جریان فکری او می‌پردازد. پاپ فرانسیس درباره مسائل بزرگ سیاسی و اجتماعی روز بیشتر از بسیاری از اسلاف خود سخن گفته است و تمرکز او تنها بر تغییرات اقلیمی -که به طور برجسته‌ای در سال ۲۰۱۵ به آن پرداخت- نبود، بلکه اقتصاد را نیز در بر می‌گرفت. از زمانی که فرانسیس ردای پاپ را بر تن کرد، کنفرانس‌های اقتصادی برگزار کرده و اسناد الهیاتی درباره موضوعات اقتصادی منتشر کرد.

به گزارش می‌متالز، پس تفکر اقتصادی پاپ فرانسیس در کدام راستا بود؟ آیا منصفانه است که آن را نقدی رادیکال بر سرمایه‌داری بدانیم؟ و تا چه حد تحت‌تاثیر شاخه الهیات رهایی‌بخش کاتولیک در آمریکای لاتین بوده است؟ آدام توز، ستون نویس اقتصادی نشریه فارن پالیسی، با کامرون عبادی در پادکستی مشترک درباره این مسائل به گفت‌و‌گو نشست. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخشی ویرایش شده و مختصر از این گفت‌وگوست که در ماه آوریل سال گذشته میلادی انجام شد.

کامرون عبادی: پاپ فرانسیس از زمان انتخاب شدن به‌عنوان پاپ، از سوی منتقدان زیادی به خاطر دیدگاه هایش درباره اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی حتی او را به داشتن عقاید کمونیستی متهم کرده‌اند. در این انتقادها، تلویحا گفته می‌شود که موضع او با رویکرد سنتی کلیسای کاتولیک نسبت به اقتصاد متفاوت است. پس کنجکاوم بدانم که دیدگاه سنتی نظریه اجتماعی کاتولیک درباره توسعه اقتصادی به طور کلی چیست و تفکر شخصی پاپ فرانسیس در این باره چه تفاوتی دارد؟

آدام توز: فکر می‌کنم باید واضح صحبت کنیم، چون کلیسای کاتولیک نهادی بسیار کهن و معتبر است. وقتی درباره سنت تعلیم اجتماعی کاتولیک صحبت می‌کنیم، در واقع از چیزی صحبت می‌کنیم که تنها ۱۳۰ سال قدمت دارد که از منظر کلیسا، کاملا نو محسوب می‌شود. در واقع این مساله با نامه پاپ در سال ۱۸۹۱ شروع می‌شود که در آن کلیسای کاتولیک دیدگاه «مدرن» خود را نسبت به مساله اجتماعی تعریف می‌کند.

این امر در بحبوحه تحولات مدرنیته در اواخر قرن ۱۹ رخ داد؛ در پس زمینه انقلاب صنعتی، شهرنشینی و البته ظهور احزاب سوسیالیست در اروپا و بخش‌هایی از آمریکای لاتین. کلیسا در این زمینه، نوعی برخورد میانه رو با مدرنیته را آغاز می‌کند. اهمیت بازار‌ها و شرکت‌های خصوصی را در پیشرفت توسعه انکار نمی‌کند، اما بر ضرورت مهار و تعدیل آنها برای پاسخ به نیاز‌های اجتماعی و حفظ تعادل اساسی که کلیسا به دنبال آن است تاکید دارد تا مصرف گرایی و رشد اقتصادی سرمایه‌داری به هدف نهایی زندگی مومنان تبدیل نشود. به این ترتیب، اقتصاد سیاسی نسبتا باز و میانه رو دموکراسی مسیحی در سراسر جهان پدید آمد. مثلا در کشوری مانند آلمان یا بخش‌هایی از اروپا، اتحادیه‌های کارگری کاتولیکی بزرگ وجود دارند که از منافع کارگران براساس آموزه اجتماعی کاتولیک دفاع می‌کنند و خواسته‌های سرمایه‌داری را تعدیل می‌کنند.

این، وضع موجود است. عده‌ای از کاتولیک‌های محافظه کار راستگرا از پاپ فرانسیس وحشت زده بوده‌اند؛ کسی که یک رادیکال اجتماعی اهل آمریکای لاتین است و دیدگاه‌هایی نسبتا معمول و رایج در میان رادیکال‌های آن منطقه درباره اقتصاد دارد؛ اینکه اقتصاد منجر به تفرقه، نابرابری و طرد اجتماعی می‌شود و او با آن مخالف است. کلیسا را در کنار ستمدیدگان و فقرا می‌بیند. بی پروا این دیدگاه را بیان می‌کند و از آن دفاع می‌کند؛ چیزی که احتمالا پیش از آن در واتیکان ندیده‌ایم. به‌عنوان یک برداشت اولیه، باید به سند نصایح پاپی از سال ۲۰۱۳ اشاره کنیم؛ جایی که او نظام اقتصادی کنونی را «اقتصاد طرد و نابرابری» می‌نامد و می‌گوید «چنین اقتصادی می‌کشد» و روشن است که در درون سلسله مراتب کلیسا، نبرد‌های بزرگی بر سر این رادیکالیسم در جریان بوده است.

کامرون عبادی: می‌خواهم درباره رابطه پاپ با جنبش‌های اقتصادی-سیاسی در سطح جهان بپرسم. همان‌طور که گفتم، برخی او را به کمونیسم متهم کرده‌اند که همان‌طور که اشاره کردی، خیالی است. اما رابطه واقعی او با کمونیسم چیست و در مقابل، با لیبرتاریانیسم (اختیارگرایی) چه رابطه‌ای دارد؟ همان‌طور که گفتی، او اهل آرژانتین است و این کشور اکنون رئیس جمهوری به نام خاویر میلی دارد که حامی افراطی سرمایه‌داری نولیبرال بدون قید و بند است. پس رابطه پاپ با چنین جریان لیبرتاریانی چگونه است؟

آدام توز: او کاملا از آن فاصله دارد. بررسی روند رشد سیاسی او جالب است. پاپ فرانسیس کشیشی رادیکال است که در دهه ۱۹۶۰ در آرژانتین تربیت شده، پس ممکن است فرض کنیم که از جریان الهیات رهایی بخش است؛ جریانی که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در آمریکای لاتین گسترش یافت. اما نکته جالب اینجاست که او از آن جریان نمی‌آید. کلید فهم محیط زیست گرایی او هم همین است: او پیرو «الهیات مردم» است؛ جریانی که در دهه ۱۹۶۰ در آرژانتین شکل گرفت. در حالی که الهیات مردم که در دهه ۱۹۶۰ در آرژانتین شکل گرفت، بیشتر به نوعی پوپولیسم شباهت دارد؛ به این معنا که از تاکید بر دینداری مردمی، پارسایی عامه و معنویت رایج در میان مردم، در مواجهه با فقر و ستم، به عنوان راهنمای اساسی برای الهیات و تجربه دینی آغاز می‌کند.

بنابراین، هدف آن، این نیست که از طریق الهیات چپگرای روشنفکرانه، مردم را آزاد کند تا بتوانند انقلاب اجتماعی به پا کنند؛ بلکه نقطه آغاز آن، اعمال واقعی دینداری مردم فقیر است و در جهانی آکنده از مصرف گرایی، سرمایه‌داری و قدرت، درک دین حقیقی را بر پایه رابطه میان فقرا و ستمدیدگان با خدا بنا می‌نهد. این سنگ بنای الهیات اوست. به همین دلیل است که می‌بینید پاپ درگیر اعمالی بسیار نمایشی و -به گمان من- عمیقا صادقانه از فروتنی می‌شود که هدف آن همسویی با مردم به عنوان سرچشمه الهیات و باور دینی اوست. منظورم این است که موقعیت او در عرصه سیاست پیچیده است، چون او متهم شده است که در دوران دیکتاتوری آرژانتین در محافظت از کشیش‌های چپ گرا در درون گروه مذهبی خود کوتاهی کرده است یا اگر بخواهید بگویید دچار «گناه غفلت» شده است. با این حال، تردیدی نیست که آن دوران تاثیر عمیقی بر او گذاشته است. او دوستان و همکاران بسیاری داشت که عالم الهیات آزادی بخش یا مارکسیست بودند و توسط رژیم وحشتناک آرژانتین ناپدید شدند.

آثار آن دوران هنوز بر او باقی است. بنابراین، هیچ امکان آشتی بین درک او از سیاست آرژانتین و نوعی همدستی ضمنی با دوره‌های دیکتاتوری که امروز در جناح راست آرژانتین دیده می‌شود وجود ندارد و در عمل، پیش از آنکه پاپ شود، با دولت‌های وقت پرونیستی در آرژانتین رابطه‌ای نسبتا هماهنگ داشت. پس به گمانم می‌توان منصفانه گفت که او مردی از جناح چپ است. لازم است که درک کنیم این گرایش چپ او ریشه در چه چیزی دارد و آن در واقع نوعی کارگرگرایی است. این یک دینداری برخاسته از مردم است که او را ریشه دار می‌کند، نه دینداری‌ای که هدفش رهایی مردم باشد و فکر می‌کنم همین موضوع، رابطه او با سلسله مراتب کلیسا را نیز شکل داده و تحت‌تاثیر قرار داده است.

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده