
به گزارش میمتالز، بورس کالا میتواند بستری برای عرضه و تقاضای کالاهای بازیافتی مانند پلاستیک بازیافتی، فلزات بازیافتی مانند آلومینیوم، مس و یا کاغذ بازیافتی فراهم کند. این کار با استانداردسازی کیفیت کالاها و ایجاد گواهی سپرده کالایی امکانپذیر است.
اقتصاد چرخشی مدلی اقتصادی است که بهجای الگوی سنتی «تولید، مصرف، دور ریز»، بر «بازیافت، استفاده مجدد و بازطراحی محصولات» تمرکز دارد. هدف این رویکرد، کاهش ضایعات و حفظ ارزش مواد در چرخه اقتصادی است. در ایران، با توجه به چالشهای زیستمحیطی مانند کمبود منابع آب، انباشت زباله و وابستگی به مواد اولیه وارداتی، اقتصاد چرخشی میتواند راهکاری برای توسعه اقتصادی پایدار باشد.
سالانه حدود ۷.۶ میلیون تن زباله پلاستیکی در ایران تولید میشود که تنها ۱۰ درصد آن بازیافت میشود. از سوی دیگر، حجم بالایی از فلزات و کاغذ نیز بدون ورود به چرخه بازیافت، از بین میروند. این در حالی است که صنایع بازیافتی در صورت حمایت و سازماندهی مناسب میتوانند منبع بزرگی از اشتغال، صرفهجویی ارزی، و کاهش آلایندگی زیستمحیطی باشند. صنایعی مانند بازیافت پلاستیک، فلزات و کاغذ میتوانند از این مدل در کشور ما بهرهمند شوند.
ورود مواد بازیافتی به بورس کالا میتواند به کشف قیمت عادلانه برای مواد ثانویه، افزایش شفافیت و کارآیی بازار، بهبود دسترسی صنایع به مواد اولیه با کیفیت، کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی مصرف منابع اولیه، کاهش انتشار کربن در زنجیره تامین تا ۲۰ درصد و اشتغالزایی گسترده در صنایع بازیافت منجر شود. همچنین فراهم شدن بستری در بورس کالا برای انجام این معاملات به جذب سرمایهگذاران و بازیگران جدید به بازار مواد بازیافتی منجر خواهد شد و زمینه پیشرفت پروژههای بازیافت در مقیاس بزرگ را فراهم میکند؛ چرا که با افزایش بازدهی، انگیزه سرمایهگذاری بیشتر و جذب منابع به تامین مالی پروژههای عظیم منجر میشود.
از سویی دیگر میتوان از طریق ابزارهای مشتقه، ریسکهای مالی مرتبط با مواد بازیافتی را کاهش داد. این ابزار بهویژه برای صنایعی مانند پلاستیک که قیمتهای جهانی آنها تحت تاثیر نوسانات نفت است، مفید خواهد بود.
بورسهای کالایی با ایفای نقش «تسهیلگر بازار» میتوانند به موتور محرکه اقتصاد چرخشی تبدیل شوند؛ اما واضح است که این امر به سادگی تحقق نخواهد یافت و نیازمند زیرساختها و پیشزمینههایی است که در حوزههای زیرساختی، قانونی، اقتصادی، فرهنگی و فناوری قرار میگیرند.
برخی الزامات کلیدی عبارتاند از: ایجاد بازار فرعی در بورس کالا برای مواد بازیافتی، تدوین استانداردهای ملی برای کیفیت ضایعات، توسعه زنجیره جمعآوری، تفکیک و لجستیک مواد بازیافتی، تنظیم مقررات حمایتی و مشوقهای مالی برای بازیافتکنندگان و آموزش عمومی و فرهنگسازی درباره اقتصاد چرخشی. ایجاد چنین سازوکاری حتی با فرض تحقق پیشزمینهها و فراهم شدن زیرساختها بدون چالش نخواهد بود.
نوسانات بازار و مدیریت ریسک یکی از مهمترین این چالشهاست؛ چرا که بازار کالاهای بازیافتی ذاتا بیثباتتر از بازار مواد خام اولیه است. عواملی مانند وابستگی به نرخ تولید زباله، تغییرات در کیفیت و خلوص مواد جمعآوریشده و تاثیرپذیری از نوسانات قیمت مواد اولیه از مواردی هستند که این نوسانات را تحریک میکنند.
اگر چه نمونههای موفق زیادی از پیادهسازی چنین طرحی در سراسر دنیا وجود دارد، نمیتوان مبادله مواد بازیافتی در بورس رسمی کشورها را به راحتی پیدا کرد. کشورهای دیگر به جای وارد کردن چنین مبادلهای به بورس کالا، به تاسیس پلتفرمهای اختصاصی با کارکردی مشابه بورس کالا برای انجام معاملات مربوط به مواد بازیافتی پرداختهاند.
آلمان یکی از پیشگامان «سیاستهای امتداد مسوولیت تولیدکننده» است. از سال ۱۹۹۱، «سیستم دوگانه» آلمان به مدیریت پسماندهای بستهبندی کمک کرده است. تولیدکنندگان و واردکنندگان موظف به بازیافت پسماندهای بستهبندی هستند و میتوانند با پرداخت هزینه به سیستم، این مسوولیت را به این شرکت واگذار کنند. اگرچه سیستم دوگانه آلمان مستقل از بورس کالا فعالیت میکند، اما بهعنوان یک پلتفرم سازمانیافته برای مدیریت و تجارت مواد بازیافتی عمل میکند و شفافیت و کارآیی را در فرآیند بازیافت افزایش داده است.
این سیستم به کاهش چشمگیر پسماند و افزایش نرخ بازیافت در آلمان منجر شده است. آلمان توانسته است نرخ بازیافت پسماندهای بستهبندی را به بیش از ۶۰درصد برساند و حجم زبالههای دفنشده را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد.
در هنگکنگ هم یک نمونه موفق از این سیستم در حال فعالیت است. در هنگکنگ، شرکت وی سایکل با تمرکز بر بازیافت پلاستیک و حمایت از افراد کمدرآمد، بستری برای جمعآوری و تجارت ضایعات پلاستیکی ایجاد کرده است.
این شرکت با همکاری کارآفرینان محلی، ضایعات را جمعآوری و بهعنوان مواد اولیه به صنایع بازمیگرداند. اگرچه این مورد نیز مستقیما به بورس کالا مرتبط نیست، اما نشاندهنده پتانسیل پلتفرمهای سازمانیافتهای برای تجارت ضایعات است که میتواند در بورس کالا پیادهسازی شود.
بورسهای کالایی اگرچه معمولا بستر مستقیمی فضای انجام این معاملات نیستند، ابزارهایی در اختیار دارند که با ایجاد بسترهای نوین معاملاتی میتوانند به بازیگران کلیدی در گذار به اقتصاد چرخشی تبدیل شوند. این نهادها با ایجاد بازارهای ساختاریافته برای مواد بازیافتی، زمینهساز تحولی اساسی در مدیریت منابع و زنجیره ارزش مواد ثانویه هستند.
پیادهسازی این طرح در ایران نیازمند یک رویکرد چندجانبه است که شامل تقویت زیرساختهای بورس کالا، تدوین قوانین حمایتی، فرهنگسازی و سرمایهگذاری در فناوری و لجستیک میشود.
با توجه به تجربه موفق کشورهایی مانند آلمان، ایران میتواند با الگوبرداری و بومیسازی این مدلها، گامهای موثری در جهت پیشبرد اقتصاد چرخشی بردارد. برای شروع، تمرکز بر توسعه بازار فرعی بورس کالا و همکاری با صنایع بزرگ تولیدکننده ضایعات میتواند نقطه آغاز مناسبی باشد.
منبع: دنیای اقتصاد