
به گزارش میمتالز، افزایش هزینههای عملیاتی: تولید فولاد به شدت به برق وابسته است، بهویژه در کورههای قوس الکتریکی. با افزایش قیمت برق، هزینههای تأمین انرژی برای این کورهها، فرایند نورد و سایر تجهیزات کلیدی افزایش یافته و مستقیماً باعث بالا رفتن هزینه تولید فولاد میشود.
کاهش حاشیه سود: هزینههای بالای انرژی میتواند حاشیه سود شرکتها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، به خصوص در بازارهای جهانی که انتقال این هزینهها به مشتریان دشوار است. در برخی موارد، هزینههای انرژی تا ۴۰٪ از کل هزینههای تولید فولادسازان را تشکیل میدهد.
از دست دادن سهم بازار: تولیدکنندگان اروپایی با هزینههای بالای برق، برای رقابت با تولیدکنندگانی از مناطقی مانند آمریکا و چین که انرژی ارزانتری دارند، با مشکل مواجه هستند. این نابرابری قیمتی میتواند به از دست رفتن قراردادها و کاهش سهم بازار منجر شود.
تهدید تلاشها برای کربنزدایی: صنعت فولاد در حال تلاش برای گذار به روشهای تولید سبزتر مانند استفاده از کورههای قوس الکتریکی است. با این حال، این تغییر احتمالاً مصرف برق را دو برابر میکند و آسیبپذیری صنعت را در برابر قیمتهای بالای انرژی افزایش داده و اهداف پایداری آن را به خطر میاندازد.
مداخله دولت: در واکنش به این بحران، دولتهای اروپایی برنامهها و مشوقهای مالی مختلفی را برای کمک به صنعت فولاد اجرا کردهاند. این کمکها شامل یارانهها، وامهای کمبهره و معافیتهای مالیاتی برای شرکتهایی است که در فناوریهای سبز سرمایهگذاری میکنند.
کاهش تولید و جابهجایی: اگر قیمت برق همچنان بالا بماند، شرکتهای فولاد ممکن است مجبور به کاهش تولید، تعطیلی موقت کارخانهها یا حتی جابهجایی به مناطقی با هزینههای انرژی مناسبتر شوند که این امر میتواند منجر به از دست رفتن شغلها و تأثیرات منفی گستردهتری بر اقتصاد محلی شود.
سرمایهگذاری در بهرهوری: برای کاهش تأثیر این وضعیت، شرکتها روی بهبود بهرهوری انرژی تمرکز کردهاند. با این حال، این راهحلهای بلندمدت برای مقابله با افزایشهای فوری و شدید قیمت کافی نیستند.
بازار بیثبات برق فقط یک چالش موقت برای صنعت فولاد نیست، بلکه یک مسئله اساسی است که بقا و رقابتپذیری بلندمدت آن را در مقیاس جهانی تهدید میکند.
منبع: ایفنا