به گزارش می متالز، این شرایط اگرچه میتواند جلوهای از تأثیر متغیر ژئوپلیتیک بر بازار نفت باشد، اما از جلوههای سنتی این متغیر متمایز است. تمایز عمده نیز پیگیری و پیشبرد اهداف عمدتاً سیاسی در فرآیند دخالت و مدیریت سیاسی بازار نفت است که میتواند در نوع خود جدید نیز باشد. بر این اساس، نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی نه ناشی از سازوکارها و قواعد عادی و طبیعی اقتصادی و تجاری بلکه تحت تأثیر اراده سیاسی دولتمردان است.
در شرایط کنونی، این متغیر نه تنها عوامل و قواعد اقتصادی را از فرآیند قیمتگذاری بازار به حاشیه برده است، بلکه عوامل سنتی ژئوپلیتیکی را نیز خنثی کرده و حتی تحت کنترل درآورده است؛ چنانکه پس از ماهها فعالیت مؤثر متغیرهای ژئوپلیتیکی در بازار نفت مانند (تحولات ونزوئلا و شمال آفریقا)، مدتی است تب این تحولات خوابیده و در عین حال بروز برخی تحولات مانند حملات اخیر به نفتکشها در خلیجفارس و دریای عمان و حتی مسئله تقویت احتمال بروز جنگ میان ایران و آمریکا در منطقه، نهتنها به افزایش قیمتها دامن نزده است، بلکه بهنوعی به عاملی برای کاهش قیمت نفت در بازار جهانی نیز منجر شده است؛ به این معنا که برخی دولتمردان مانند ترامپ از تحولات اخیر در منطقه به عنوان ابزاری برای اثبات قدرت کنترلی خود بر بازار نفت استفاده میکنند. شاید به همین دلیل است که اخیراً رئیسجمهوری آمریکا در یک موضعگیری غافلگیرانه اعلام کرد که «دیگر خلیجفارس و دریای عمان برای آمریکا مانند گذشته مهم نیست».
بسیاری از تحلیلگران این سخن ترامپ را به تمایلنداشتن او به جنگ با ایران تفسیر کردند، اما این سخن او، تفسیر دیگر و چهبسا مهمتری هم داشت و آن بیاهمیتی نفت خلیجفارس و موقعیت جغرافیایی آن در معادلات نفتی آمریکا و اقتصاد جهان است که عملاً این مسئله با سیاستهای نفتی آمریکا در دوره ترامپ و تبدیلشدن این کشور به یکی از صادرکنندگان عمده نفت عملی شده است. ترامپ با تکیه بر سیاست افزایش تولید نفت شیل، ایجاد چالش اقتصادی و تجاری با قدرتهای اقتصادی بهویژه با چین و کمک به کاهش رشد اقتصادی و درنتیجه کاهش قیمت نفت، اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران و ونزوئلا و اعمال فشار بر قدرتهای نفتی مانند عربستان سعودی برای همراهی با سیاستهای نفتی و منطقهای آمریکا، در سالهای اخیر اقدام به مدیریت سیاسی بازار نفت کرده است. این سیاستها و اقدامات که ازنظر ترامپ در راستای منافع آمریکا ارزیابی میشود، بازار نفت را که در دو دهه اخیر مبتنیبر قواعد تجاری، سیر قاعدهمندی را تجربه میکرد، دچار چالش جدی کرده و به عبارتی آن را به گذشته برگردانده است. این شرایط اگرچه در کوتاهمدت میتواند به تحقق اهداف سیاسی ترامپ کمک کند، در بلندمدت برای اقتصاد جهانی، اقتصاد ایالات متحده و حتی کشورهای نفتی زیانبار خواهد بود.
با این ملاحظات، بیشتر کشورهای نفتی و حتی عربستان سعودی با سیاستهای آمریکا در این بازی، همراهی کامل و لازم را ندارند. بهطور طبیعی سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به عنوان بازیگر سنتی و مهم بازار نفت، میتواند نقش مهم و تعیینکنندهای در مواجهه با مسئله مدیریت سیاسی نفت بازی کند. اصولاً این شرایط فرصت بزرگی برای اوپک است تا با تقویت همکاری میان کشورهای عضو از یکسو و کشورهای نفتی غیراوپک و ایجاد اجماع نفتی، سیاستهای دولت آمریکا در بازار نفت را خنثی و زمینه ایجاد تعادل در بازار را فراهم کند. بر این مبنا، نشست آینده وزیران نفت و انرژی اوپک و سیاست کشورهای عضو مانند ایران میتواند مهم ارزیابی شود.»