به گزارش می متالز، سیاست تقسیم همواره یکی از پرچالشترین مباحث در مجامع شرکتهای فعال در بازار سرمایه است. در این میان برای بیشتر سرمایهگذاران، تقسیم سود نقدی سهام از جذابیت بالایی برخوردار است، زیرا سود نقدی که بهصورت وجه نقد بین سهامداران آن تقسیم میشود، برخلاف افزایش قیمت سهام، برای سهامداران قابل لمستر است.
این در حالی است که مدیران شرکت و اعضای هیات مدیره بیشتر تمایل دارند سود کمتری میان سهامداران تقسیم شود و درصد بالایی از این رقم در بودجه شرکت باقی بماند. حال این رقم از سود خالص یا در افزایش سرمایه شرکت لحاظ شود یا برای هزینههای غیرمنتظره باشد.
این امر بهویژه در شرایط مبهم اقتصادی و نبود شفافیت در وضعیت آتی، نمود بیشتری دارد؛ بهطوریکه مدیران شرکتها ترجیح میدهند نقدینگی بیشتری برای مقابله با هر نوع شرایطی داشته باشند. حال سوال اساسی این است که تقسیم سود بیشتر در مجامع بهتر است یا افزایش سرمایه؟ این موضوع را میتوان از دو سناریو یعنی تقسیم سود از دیدگاه سهامدار عمده و تقسیم سود از دیدگاه سهامدار خرد بررسی کرد.
همچنین در این راستا کارشناسان معتقدند بنگاههای اقتصادی با رویکردهای مختلفی قابل طبقهبندی هستند که میزان تقسیم سود در این شرکتها با توجه به طبقهبندی گوناگون آنها، متفاوت خواهد بود. در این چیدمان شرکتها را به ۳دسته شرکتهای بدون فرصت توسعه، با فرصت توسعه نیازمند منابع مالی محدود و با فرصت توسعه نیازمند منابع مالی قابل توجه تقسیمبندی میکنند و سیاستهای متفاوتی را برای آنها درنظر میگیرند.
ولی در مجموع فعالان بازار سرمایه تاکید دارند که در وضعیت فعلی اقتصادی کشور ما با توجه به هزینه بالای تامین مالی، سیاست تقسیم سود رابطه موثر و مستقیمی با هزینهای دارد که برای تقسیم سود و خروج نقدینگی از شرکت متحمل میشویم. به هر جهت ارائه یک نسخه واحد برای سیاست تقسیم سود عاقلانه نبوده و بستگی شدیدی به شرایط فعلی اقتصادی کشور و خاص آن شرکت دارد.
نظرات کارشناسی تحلیلگران بازار مالی را در این باره بخوانید:
تاکتیک شناور شرکتها| حسن کاظمزاده
کارنامه مالی بنگاهها در مجامع| ناهید امامی
تضمین جریان نقدینگی| مجتبی شهبازی
تضاد منافع در تصمیمگیری| احسان حاجی
جذابیتهای کوتاهمدت| امین آذریان