به گزارش می متالز، این مقاله به شرح ذیل در ادامه آمده است:
گونههای مختلف تصمیم و فرآیند تصمیم گیری و نحوه پشتیبانی سیستم های اطلاعاتی از مدیران و اتخاذ تصمیمات مدیریتی را ارزیابی وچگونه هوش تجاری و تجزیه و تحلیل تجاری تصمیم گیری را پشتیبانی می کنند؟
چگونه در انتخاب و تصمیم گیریهای مختلف در سازمان از هوش تجاری استفاده کنیم.
نقش سیستمهای اطلاعاتی در کمک به موثرتر شدن تصمیمات گروهی چیست؟
در گذشته تصمیم گیری در شرکتها تنها توسط مدیر شرکت ها انجام می گرفت، اما امروزه کارمندان سطوح پایین تر هم مسئول برخی تصمیمات هستند زیرا سیستم های اطلاعاتی، اطلاعات را در دسترس سطوح پایین تر شرکت قرار دهند.
ارزش تجاری بهبود تصمیم گیری شرکتها تعدادی از تصمیمات کلیدی خود را شناسایی کرده و کیفیت آنها را بهبود می بخشند.
برخی از این تصمیمات مرسوم و مکرر هستند و ارزش بهبود هر یک از تصمیمات اندک است، اما بهبود صدها هزار تصمیم کوچک در مجموع منجر به یک درآمد ملی سالانه انبوه برای سازمان می گردد.
تصمیمات ساختار نیافته: (ناساختمند در برگیرنده مدیران ارشد)
تصمیم گیرنده باید از داوری، ارزیابی و بینش خود برای حل مسئله استفاده نماید. این تصمیمات بدیع، مهم و نامعمول هستند و هیچ رویه ی شناخته شده و مشخصی برای اتخاذ آنها وجود ندارد.
تصمیمات ساختار یافته: (ساختمنددر بر گیرنده وظالیف مدیران عملیاتی)
تکراری و مرسوم هستند و رویه مشخصی برای اتخاذ آنها وجود دارد.کاربرد: تعیین صلاحیت اضافه کار و پر کردن انبارو تعیین پیشنهادات ویژه به مشتریان
تصمیمات نیمه ساختار یافته: (نیم ساختمند در بر گیرنده وظالیف مدیران میانی)
تنها بخشی از مسئله جواب مشخصی دارد و بیشتر باید از بینش و ارزیابی خود استفاده کرد. بیشتر تصمیم ها در این دسته قرار دارند.
مدیران ارشد: ساختارنیافته مانند: تصمیم گیری برای ورود و خروج از بازار- تصمیم گیری در مورد اهداف بلند مدت
مدیران میانی: نیمه ساختاریافته مانند: طراحی یک طرح بازاریابی- ایجاد یک بودجه دپارتمانی
مدیران اجرایی: ساختاریافته مانند: تعیین صلاحیت طرح اضافه کاری- ارائه اعتبار به مشتریان
مدیران ارشد: ساختارنیافته مانند: تصمیم گیری برای ورود و خروج از بازار- تصمیم گیری در مورد اهداف بلند مدت
مدیران میانی: نیمه ساختاریافته مانند: طراحی یک طرح بازاریابی- ایجاد یک بودجه دپارتمانی
مدیران اجرایی: ساختاریافته مانند: تعیین صلاحیت طرح اضافه کاری- ارائه اعتبار به مشتریان
سیستم های اطلاعاتی منجر به اتخاذ تصمیمات بهتر توسط مدیران و کارمندان می شوند و بازگشت سرمایه سازمان را افزایش داده و نهایتا منجر به سوددهی بالاتر سازمان می شوند.
اما سیستم های اطلاعاتی نمی توانند تمام گونه های مختلف تصمیمات گرفته شده در سازمان را بهبود بخشند
مدل کلاسیک مدیریت توصیف میکند که مدیر چه کارهایی باید انجام دهد از زمان شکل گیری در دهه ی 1920تا سال های اخیر هرگز بطور جدی مورد تردید قرار نگرفته بود.
هنری فایول و سایر نویسندگان در این مدل پنج وظیفه ی کلاسیک مدیریت را در قالب برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، تصمیم گیری و کنترل تو صیف می کردند.
مدل کلاسیک مدیریت تنها وظایف رسمی مدیریت را بیان میکرد و دقیقا مشخص نمی کرد که مدیران در هنگام انجام وظایفشان چه کارهایی باید انجام دهند و در مورد فعالیت های روزمره ی مدیران چیزی نمی گفت.
در این مدل رفتار واقعی مدیران دارای نظام مندی و دور اندیشی و سازماندهی کمتر است و در مقابل واکنشی تر و غیر رسمی تر از توصیفات مدل کلاسیک هستند.
نقش های میان فردی: در تعامل شرکت با دنیای بیرون به عنوان رئیس و سخنگوی شرکت عمل می کند. انجام وظایف نمادین مانند اعطای جوایز و پاداش به کارکنان به عنوان رهبر شرکت به ترغیب مشاوران و پشتیبانی زیر دستان می پردازند و واسط بین سطوح مختلف سازمان هستند.
نقش های اطلاعاتی: به عنوان مرکز عصبی سازمان دقیق ترین و به هنگام ترین اطلاعات را دریافت کرده و آن را بین کسانی که به آن نیاز دارند توزیع می کند.
نقش های تصمیمی: به اختلافات ایجاد شده رسیدگی می کنند منابع را به کارکنانی که به آنها نیاز دارند تخصیص می دهند و در مورد تعرضات مذاکره کرده و بین گروه ها ی متعارض میانجیگری می کنند.
همانطور که مشاهده شد سیستم های اطلاعاتی برای تمامی نقش های مدیریتی سودمند نیستند. همچنین لزوما سرمایه گذاری های انجام شده بر روی فناوری اطلاعات همیشه نتایج مثبت و مطلوبی به همراه ندارند
کیفیت اطلاعات: اتخاذ تصمیمات با کیفیت نیازمند اطلاعات با کیفیت است.
فیلترهای مدیریتی: برخی از مدیران حتی با وجود اطلاعات صحیح و به موقع نیز تصمیمات نادرستی اتخاذ می کنند.
فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمان عامل بازدارنده ای در مقابل تغییرات است.
معمولا تصمیماتی که در سازمان ها گرفته می شود بیشتر به صورتی است که مبین ایجاد تعادل بین گروه های ذی نفع شرکت باشد تا بهترین تصمیم گرفته شود آنها تا زمانی تهدید از خارج بر انها وارد نشده ضعف ها را نمی بیند و آنها را به شرایط اقتصادی رقبای خارجی و افزایش قیمت ها ربط می دهند تا اشتباهات مدیران و کارکنان خود را .
امروزه بسیاری از تصمیمات در شرکتها و سازمان ها توسط انسانها (مدیران) گرفته نمی شود. برای مثال استفاده از موتور جستجوگر گوگل (وقتی در گوگل مطلبی را جستجو می کنید، گوگل در حدود نصف ثانیه تصمیم گیری می کند که کدام اطلاعات نمایش داده شود.)
بورس اوراق بهادار نیویورک در سال 2010-2011 بیش از 450 میلیون دلارهزینه کرد تا یک پلتفرم تجاری بسازد که در کمتر از50 میلی ثانیه دستورات آتی را نمایش دهد.
کلاس تصمیم گیری های با ساختار بالا و خودکار به سرعت در حال رشد کردن هستند. امکان این نوع تصمیم گیری های با سرعت بالا و خودکار به دلیل:
در چنین شرایطی مدیران به دلیل عملکرد کند از چرخه تصمیم گیری خارج می شوند.
ناتوانی در کنترل تصمیم گیری خودکار عامل اصلی پایین افتادن سهام در 6 می 2010 در بورس اوراق بهادار آمریکا بود.
سهام داوو جونز در کمتر از یک دقیقه 600 واحد کاهش پیدا کرد.
بازار بورس با موج عظیمی از فروش سفارشات با سرعت بالا و خودکار روبه رو شد.
سهام چند شرکت از جمله پروکتر و گمبل بسیار ناچیز شد.
هم چنین در اول آگوست سال 2012 سرمایه شرکت نایت در عرض کمتر از یک ساعت وارد میلیون ها داد و ستد معیوب شد که 440 میلیون دلار ضرر روی دست این شرکت گذاشت.
چطور هوش تجاری و تجزیه و تحلیل کسب و کار فرآیند تصمیم گیری را پشتیبانی میکند؟
هوش و تجزیه و تحلیل تجاری چیست؟
هوش تجاریBI: عبارتی است که فروشندگان نرم افزار و سخت افزار و مشاوران فناوری اطلاعات از آن استفاده می کنند تا زیر ساخت انبارداری، ادغام کردن و یکپارچه سازی همچنین گزارش گیری و تحلیل داده هایی که از محیط های کسب و کار گرفته می شود را تشریح نمایند.
این زیر ساخت اطلاعات را جمع آوری و ذخیره می کند و آن ها را در اختیار مدیر قرار می دهد.
عبارتی است که فروشندگان آن را تعریف می کنند و بیشتر بر روی ابزارها و تکنیک هایی متمرکز است که برای تحلیل و درک داده ها استفاده می شوند.
هوش تجاری و تجزیه و تحلیل کسب و کار محصولاتی هستند که توسط فروشندگان تکنولوژی و شرکتهای مشاوره تعریف شده اند که شامل مجموعه ای از نرم افزار ها و سخت افزارها هستند که عمدتاً توسط فروشندگان سیستم های بزرگ به 500 شرکت بزرگ فروخته شده اند.
تامین کنندگان این محصول:
کسب و کار باید با اطلاعات ساختاریافته و ساختار نیافته از منابع مختلف و نیز اطلاعات وسیع سر و کار داشته باشد. داده ها باید یکپارچه و سازماندهی شوند تا بتوانند تحلیل شده و توسط تصمیم گیرندگان انسانی بکاربرده شوند.
پایه زیرین هوش تجاری، سیستم پایگاه داده قدرتمندی است که تمام داده های مربوطه را جذب کرده و کسب و کار را عملیاتی میکند.
مجموعه نرم افزارهایی هستند که برای تحلیل داده ها و گزارش تولید استفاده می شوند و به پرسش های مدیران پاسخ می دهد و مسیر پیشرفت کسب و کار را با شاخص های کلیدی عملکرد نشان می دهد.
مدیران با استفاده از متدهای مدیریتی که اهداف استراتژیک کسب و کار را تعریف میکنند و پیشرفت آن را اندازه میگیرند، از تحلیل داده ها استفاده میکنند. این متدها بر روی شاخص های کلیدی تمرکز دارند و نیز تحلیل های استراتژیک صنعت که بر روی تغییرات در محیط عمومی کسب و کار با توجه ویژه روی رقبا تمرکز دارند.
نتایج هوش و تحلیل تجاری را به مدیران و کارمندان به روشهای مختلف، بسته به اینکه برای انجام کارشان چه چیزی لازم است بدانند، تحویل داده می شوند.
افراد دیگر به میزهایشان گره نخورده اند. نمایش بصری اطلاعات از طریق نرم افزارهای تحلیل تجاری که دارای ابزار تجسم داده ها هستند و قادر به ارائه گزارش روی موبایل و صفحات وب و همچنین نرم افزار BA قابلیت پست کردن اطلاعات به روی فیسبوک، توییتر و رسانه های اجتماعی داخلی را اضافه کرد که بدین وسیله تصمیم گیری در فضای گروهی بدون نیاز به حضور فیزیکی امکان پذیر باشد.
چه کسانی از هوش و تحلیل تجاری استفاده می کنند ؟
بیش از 80 درصد از مشتریان هوش تجاری کاربران معمولی هستند که تا حد زیادی برگزارشات تولید تکیه می کنند.
مدیران ارشد تمایل دارند که با استفاده از هوش تجاری از طریق رابط های بصری مثل داشبورد و کارت های امتیاز فعالیت های شرکت را پایش کنند.
احتمال بیشتر آن است که مدیران میانی و تحلیل گران در داده ها و نرم افزار غرق شوند و درخواست خود را وارد کنند و داده ها را در بعد های مختلف بررسی کنند.
کارمندان و مشتریان و تامین کنندگان بیشتر به گزارشات از قبل تهیه شده نگاه می کنند.
قابلیت مهم تحلیل هوش تجاری، توانایی مدل سازی رفتارها و حوادث آینده است.(پیش بینی رفتار مشتری برای خرید یک محصول)
شرکت FEDEX از آنالیزهای پیشگویانه برای توسعه مدلهایی استفاده کرده است که پیش بینی میکند چگونه مشتریان به تغییرات قیمت و خدمات جدید پاسخ می دهند و میزان خطر جذب مشتریان توسط رقبا را نشان می دهد. نرخ سیستم تحلیلی پیشگویی این شرکت از 65 تا 90درصد است.
شرکت های زیادی تحلیل گران پیشگو را استخدام می کنند تا به کمپین های بازاریابی مستقیم پاسخ دهند. با شناختن مشتری هایی که تمایلی به پاسخ دهی ندارند، شرکت ها می توانند بازاریابی را کاهش داده و هزینه های فروش با کنار گذاشتن این گروه از مشتریان پایین می آید و می توانند روی مشتریان بالقوه بیشتر تمرکز کنند.
تحلیل گران پیشگو در آستانه استفاده از داده های بزرگ از بخش های خصوصی و دولتی که شامل رسانه های اجتماعی ، پرداختهای مشتریان و خروجی ها از ماشین ها هستند. در حال حاضر بعضی از فروشندگان آنلاین شروع کرده اند تا داده های زیادی از مشتریان در شبکه های آنلاین و در فروشگاه ها را ببینند و اطلاعات جمع آوری کنند.
در بخش دولتی، تحلیل داده بزرگ حرکت به سمت " شهرهای هوشمند" را حاصل شده است که باعث استفاده وسیع از تکنولوژی دیجیتال برای تصمیم گیری بهتر در مورد اداره شهرها و خدمت رسانی به شهروندان شده است.