به گزارش می متالز، کشورهای صادرکننده نفت در حال کاهش درآمد و از دست دادن ثروتهای خود هستند، اما احتمال میرود شرکتهای نفتی بینالمللی فرصت دسترسی به مناطقی را پیدا کنند که پیش از این در دسترس مالکیت بخش خصوصی نبوده است.
به گزارش فایننشالتایمز، افت قیمت نفت در هفته گذشته، تعجببرانگیز نبوده است. پیشبینیها درباره رشد تقاضای نفت، کاهش یافته است و نگرانی مستمری از پیامد منفی جنگ تجاری آمریکا و چین بر تقاضا وجود دارد. بسیاری نگران هستند که در حال نزدیک شدن به رکود جهانی اقتصاد هستیم و مهمتر از همه اینکه انتظارها برای توقف کامل صادرات نفت ایران بهدلیل تحریمهای آمریکا، محقق نشدهاند.
با وجود پیشبینیهای نهچندان خوشبینانه از رشد تقاضا، بازار نفت با مازاد عرضه روبهروست؛ بنابراین قیمت شاخص نفت خام برنت در حدود کمتر از۶۰ دلار باقی مانده است. قیمتها پرنوسان و در معرض افتوخیز ناشی از سفتهبازیها در بازار نفت است، اما آن دسته از افرادی که روی بازگشت قیمت نفت به ۸۰ تا ۱۰۰ دلار حساب میکنند، در حال واگذار کردن بازی هستند.
در این میان قیمت ۶۰ دلاری نفت بیش از همه بر کشورهایی تاثیر میگذارد که بهشدت برای تامین درآمدهای خود به نفت وابسته هستند و افت جدید قیمت نفت، مشکلات آنها را تشدید میکند.تقاضای جمعیت روزافزون کشورهای صادرکننده نفت برای هزینههای دولتی از یکسو و لزوم سرمایهگذاری برای توسعه میدانهای نفتی به دلیل کاهش برداشت از میدانهای قدیمی از سوی دیگر، همچنان پابرجاست.
بسیاری از شرکتهای ملی نفت نتوانستهاند منابع جدیدی بیابند یا هزینههای خود را کاهش دهند. بهنظر میرسد تنها راهحل، جذب سرمایههای جدید بینالمللی است که با توجه به اهمیت نمادین حق تعیین سرنوشت که سبب بنیانگذاری اوپک و ملی کردن شرکتهای نفتی در بیش از ۵۰ سال گذشته شده، گزینهای دشوار است.
برای بسیاری از کشورها، دعوت از شرکتهای بینالمللی برای بازگشت، نمادی از شکست است و در سیاست داخلی، بسیار پرچالش است. برای شرکتها نیز خطر سیاسی وجود دارد. با این همه، برای هر دو طرف منطق ناشی از نیاز مشترک، به احتمال زیاد غلبه میکند.
همانطور که کشورهای تولیدکننده نفت به درآمد و منابع جدید تولید نیاز دارند، شرکتهای نفتی نیز نیازمند دسترسی به منابع نفتی این کشورها برای حفظ سطح تولید خود هستند. بسیاری از مناطقی که اجازه سرمایهگذاری بخش خصوصی را میدهند، از جمله دریای شمال و آلاسکا، با کاهش منابع روبهرو هستند.
برخی از بزرگترین منابع باقیمانده، در کشورهایی همچون ایران، ونزوئلا و عربستان هنوز توسعه نیافتهاند. دیگر مناطق نیز بهدلیل فساد دولتی یا تحریمها، جذابیت ندارند. یافتن مناطق جدید با حجم بالای ذخایر، تقریبا غیرممکن است، با این حال موفقیت اخیر شرکت اکسون موبیل در گویان، یک استثنا بوده است.
شرکتهای بینالمللی هزینهها را کاهش داده و توانستهاند با وجود افت قیمت نفت در پنج سال گذشته، همچنان سوددهی داشته باشند، اما در واقع از لزوم حفظ منابع تولید خود در جهانی که در بیشتر ۲۰ سال آینده به ۱۰۰ میلیون بشکه در روز نفت نیاز دارد، آگاه هستند.
ممکن است رشد تقاضای نفت متوقف شود، اما بدون پیشرفتهای چشمگیر فناوری، سطح مصرف آن همچنان نزدیک به سطح کنونی باقی خواهد ماند. شرکتهای بزرگ نفتی بیگمان توانایی فنی و مهارتهای مدیریتی لازم را دارند، اما دسترسی به میدانهای نفتی ضروری است.فرآیند پیوند دوباره شرکتهای بینالمللی و کشورهای تولیدکننده نفت، آغاز شده است.
شرکتهای نفتی در بسیاری از کشورهایی که زمانی از آنها اخراج شده بودند، اکنون حضور دارند، اما بهطور معمول این حضور در قالب قراردادهای محدود خدماتی است که سوددهی بسیار محدودی دارد. برای تامین سرمایهدر سطح مطلوب، باید قراردادها بهتر شوند.دوران استعمار پایانیافته و شرکتها باید این اندازه از هوشیاری سیاسی را داشته باشند که قراردادهایی طراحی کنند تا بهطور مشترک سودآور باشند.
مشارکت عمیق بین شرکتهای نفتی دولتی و شرکتهای بینالمللی، محتملتر از بازگشت نظامی است که در آن شرکتهای خارجی حق مالکیت کامل بر نفت تولیدی را داشتند. لیبی، نیجریه و در صورت فراهم شدن شرایط سیاسی، ایران و ونزوئلا، بهترین گزینهها برای چنین مشارکتهایی هستند.
دشمنیهای قدیمی بهسرعت کنار گذاشته نمیشوند و ممکن است در برخی کشورها، این تعامل هرگز ممکن نشود، اما برای بیشتر کشورهای دیگر، درگیریها در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی فراموش شدهاند و تحتفشار مداوم ناشی از افت قیمت نفت، عملگرایی چیره خواهد شد.