به گزارش می متالز، این درحالی است که وجود معادن سنگآهن در کشور یکی از مزیتهای فولادسازی در ایران بهشمار میرود و در صورت تامین نشدن، قدرت رقابتپذیری را از واحدهای فولادی میگیرد.
شرکت ذوب آهن اصفهان از سال گذشته با مشکل تامین سنگآهن روبهرو بوده و هماکنون واحدهای بزرگ دیگری را درگیر این مشکل کرده است. این مطلب را مدیرعامل ذوبآهن اصفهان در بازدید از موسسه مطبوعاتی صمت و روزنامه روزگار معدن عنوان کرد.
منصور یزدیزاده در عرصه فولاد مدیری شناختهشده است که مسیری ۲۵ساله از پایینترین ردههای فنی و مهندسی تا مدیرعاملی ذوب آهن اصفهان را پیموده و در این مسیر تجارب بسیاری را در این عرصه بهدست آورده است تا عنوان «مرد فولاد سال» برای امسال نصیب خود کند.
در ادامه مشروح این گفتوگو که درباره وضعیت شرکت ذوبآهن اصفهان و تامین مواداولیه این واحد فولادی است را میخوانید.
شرکت ذوب آهن، یک مجموعه بزرگ صنعتی، اقتصادی و تاریخی و قدیمیترین واحد فولادی کشور است که به دلیل اهمیت اقتصادی و اجتماعی شرایط ویژهای دارد. البته شرکتهای فولادی بزرگی مانند فولاد مبارکه، فولاد خوزستان و خراسان و... پس از انقلاب تاسیس شدهاند و در کنار آنها نیز واحدهای کوچک فولادی بسیاری ایجاد شدهاند که هر یک از آنها مشکلاتی متفاوت دارند. اما شرکت ذوبآهن مشکلات متفاوتی با سایر واحدهای فولادی کشور دارد. این واحد با مسائلی به لحاظ اجتماعی، صنعتی، اقتصادی و حتی سیاسی روبهرو است و درنتیجه در هر مقطعی با مشکلات خاصی دست به گریبان است. البته از گذشته شاهد تلاش مدیران این مجموعه در این شرکت بودهایم. با این حال دیدگاههایی وجود دارد به قصد اینکه نشان دهد ذوبآهن یک شرکت فرسوده است که مازاد نیرو دارد. اما واقعیت این است که اینگونه نیست و ذوبآهن یک شرکت فرسوده بهشمار نمیرود و از لحاظ نیروی انسانی نیز یک شرکت غنی بهشمار میرود. ما باید بتوانیم برخی باورهای غلط را از این شرکت دور کنیم. درست است که این شرکت میزبان ۱۴هزار نیرو است، اما من عنوان نکردهام که با نیروی مازاد روبهرو هستیم. در بعد نیروی انسانی به نیروها این تفکر القا شده بود که این شرکت فرسوده شده که انگیزه چندانی برای کار کردن نداشتند.
دیگر چالشهای این کارخانه این است که بانکها تسهیلات چندانی به این شرکت ندادهاند. از لحاظ تامین مواد اولیه نیز مشکلاتی دارد. در کل شرایط سختی در سالهای گذشته بر این شرکت حاکم بوده است اما تلاشها در راستای حل این مشکلات و چالشهاست و به نتایج مثبتی هم در این زمینهها رسیدهایم.
من از جنس شرکت ذوبآهن هستم و ۲۵ سال پیشینه در این شرکت دارم، از این رو از مشکلات آن به خوبی آگاه هستم. در گذر زمان اصلاحات خوبی روی ذوبآهن انجام شد، به گونهای که این شرکت بهطور کامل نوسازی شد و بخش کهنه و فرسوده ندارد و از لحاظ اتوماسیون و کارآیی روزآمد است. از نظر سرمایه نیز ذوبآهن اصفهان افزایش سرمایه داشت و از ۳هزار و ۳۰۰میلیارد تومان به ۶هزار و ۱۵۰میلیارد تومان افزایش سرمایه داد، یعنی شاهد رشد ۸۵درصدی سرمایه بود، نرخ سهام شرکت نیز زیر ۱۰۰تومان بود اما هماکنون به بالای ۲۰۰تومان رسیده است.
ازجمله اقداماتی که در این مدت انجام شد، ترمیم برند شرکت که آسیب دیده بود و اعتمادسازی در بازار بود. ما در این مدت به سمت تولید محصولات با ارزشافزوده بالاتر مانند ریل و تولید آرک، ورقهای سازههای فولادی و تیرآهنهای بال پهن رفتیم. همچنین ۱۷هزار میلیارد تومان بدهی شرکت را تسویه حساب کردیم. البته این اقدامات همه در سایه اعتماد به نیروی انسانی انجام شد. به جرأت میتوان گفت امروز ذوبآهن در مسیر درستی قرار گرفته است، البته هنوز راه سختی پیشرو دارد.
فناوری به کار گرفته شده در ذوبآهن، در جهان متداول است و ۸۰درصد فولادسازهای جهان آن را بهکار میگیرند. درحقیقت، این فناوری رایج جهان برای فولادسازی است. حتی روسها که گاز هم دارند، به همین روش فولاد تولید میکنند و فناوری میدرکس را به کار نمیبرند. البته در کشور ما این استدلال وجود دارد که اگر گاز را برای فولادسازی استفاده نکنیم، کشورهای دیگر آن را میبرند که ممکن است ایده بجایی باشد.
در کشور ۳مزیت برای فولادسازی وجود دارد؛ نیروی انسانی، انرژی ارزان و معادن سنگآهن که شرکت ذوبآهن برای تولید فولاد از هیچ یک از این مزیتها برخوردار نیست.
ذوب آهن اصفهان در سال ۹۶ صادرات خوبی انجام داد. در سال ۹۷ نیز صادرات به نسبت خوبی داشت، اما افزایش چشمگیری نداشت؛ چراکه در سال ۹۷ اتفاقهای بسیاری روی دارد؛ تحریم شدیم، بحث بحران آب را داشتیم و موضوع اعتصاب رانندگان پیش آمد. البته در سال گذشته رکود تولید را به ثبت رساندهایم. صادرات امسال ما نیز نسبت به سال گذشته ثابت بوده اما به لحاظ ارزشی افزایشی بوده است.
در ۱۰سال گذشته در کشور در زمینه تولید فولاد بهشدت ظرفیتسازی شده و ظرفیت تولید فولاد ذوبآهن نیز افزایش یافته است. ایران تا ۱۰ سال پیش یک واردکننده فولاد بود اما هماکنون به صادرکننده بزرگ فولاد تبدیل شده است. از اینرو نیاز به سنگآهن در کشور زیاد شده است. اشتباهی روی داد و تمام معادن بزرگ خود را درگیر صنایع پاییندست و اقدام به فولادسازی کردند. سیاستهایی که در این راستا اتخاذ شده نادرست بوده؛ چراکه واحدهای فولادی مانند مبارکه و سایر فولادسازان به پشتوانه این معادن ایجاد شدهاند. اگر این معادن نیز بخواهند فولادسازی کنند، سنگآهنی برای فولادسازان باقی نخواهند ماند. بنابراین معدنیها نباید به حوزه فولاد وارد میشدند.
اینگونه نیست، اگر بیشتر معادن سنگآهن کشور را ببینید شاهد تابلوی شرکت ملی ذوب آهن خواهید بود. در همه جای جهان اینگونه است که شرکتهای فولادی برای توسعه معادن میتوانند سهامدار معادن شوند. اما معدنیها بهتر است روی توسعه معادن و اکتشافهای جدید سرمایهگذاری کنند نه اینکه درآمد سرشار خود را صرف فولادسازی کنند. این عمدهترین مشکل ما در زمینه تامین مواداولیه است. بنابراین با افزایش تولید و همچنین ورود معدنیها به فولادسازی شاهد کمبود سنگآهن در کشور هستیم. تا سال گذشته شرکت ذوب آهن با کمبود سنگآهن روبهرو بود.
مراجعههایی انجام شده و موضوع در حال بررسی است. اما درکل مشکل سنگآهن یک مشکل حاد و اساسی برای واحدهای فولادسازی است که ممکن است با کمک واحدهای کوچک معدنی قابل رفع نباشد.
فولادسازی در ایران با ۳ مزیت همراه بوده که یکی از آنها سنگآهن فراوان و ارزان است. اگر قرار باشد این مزیتها از بین برود، قدرت رقابتپذیری واحد فولادی از بین خواهد رفت. این درحالی است که با همین قیمتها سود سنگآهنیها ۲ تا ۲.۵برابر فولادسازان است.
اگر نرخ انرژی با هدفمندی یارانهها منطقی شود، سنگآهن نیز نرخ آزاد و جهانی داشته باشد و محصولات هم فروش آزادانه داشته باشد، رقابتی خواهد بود. نه اینکه واحدهای فولادی سنگآهن را با نرخ جهانی خریداری کنند اما در بورس محصول تولید شده خود را به صورت کنترل شده به فروش برسانند. البته باید یادآور شد که اگر قیمتها جهانی شود کیفیتها نیز باید به سمت جهانی شدن برود.
قرار شد با سنگآهنیها نشستی داشته باشیم و روی یک چارچوب تفاهم کنیم تا از نیاز ما آگاه شوند و تکلیف خود را برای صادرات بدانند.
سالهای گذشته بین زغالسنگیها و ذوبآهن تنشهایی وجود داشت. سال گذشته به این تنشها پایان دادیم و در دومرحله قیمتها را ترمیم کردیم. یک مرحله افزایش نرخ زغالسنگ را داشتیم و در مرحله دیگر مبنای نرخ زغالسنگ را تابعی از شمش خوزستان قرار دادیم. زغالسنگیها از این موضوع ابراز رضایت کردند. البته موضوع این است که ما زغالسنگیها را بخشی از ذوبآهن میدانیم. حدود ۱۰هزار نفر در معادن زغالسنگ کار میکنند که اگر ذوبآهن نگاه حامیگرایانهای به آنها نداشته باشد، با مشکل روبهرو میشوند.
ذوبآهن از گاز استفاده نکرده و انرژی خود را بهوسیله زغالسنگ تامین و حدود ۳۰ تا ۴۰درصد آن را نیز وارد میکند. در این شرایط انتظار داریم دیگر دغدغه تامین سنگآهن را نداشته باشیم.
برای کوره شماره یک برنامهریزی انجام دادهایم که در نیمه دوم سال راهاندازی شود اما مشکل این است که برای راهاندازی آن سنگآهن موردنیاز را نداریم. بحث دوم مربوط به بلوکهای کربنی و بوته است که در حال ساخت است.