به گزارش می متالز، آیا واقعا فساد اقتصادی قابل شناسایی زودهنگام و پیشگیری است، آیا به نوعی میتوان واکسنی برای آن اختراع کرد، چرا و چگونه یک پرونده فساد چند ده یا چند صد میلیارد تومانی شکل میگیرد؟ معمولا در پروندههای فساد، نگاهها محوریت فردی دارد و متمرکز روی افراد است. در ظاهر فرد یا افرادی تنها مقصر پرونده هستند و شکلگیری فساد تنها به آنها مربوط میشود. واقعیت این است که در تحلیل و شناخت موضوع فساد، تمرکز بر عامل فردی، سادهترین و البته روشی اشتباه برای رسیدن به توضیح مناسب است. بهطور کلی در هر مورد فساد مالی و اقتصادی کلان، سه لایه باید مورد نقد قرار بگیرند: عامل فردی، ساختار سازمانی و نظام اقتصادی. افراد عاملی میشوند تا نقاط ضعف نظام اقتصادی و ساختارهای سازمانی نمایان شوند. در واقع اگر فقط یکی از این سه لایه بینقص باشد، فسادی شکل نمیگیرد یا حداقل طولانی و کلان نمیشود. بنابراین هرگاه با یک مورد فساد اقتصادی و مالی برخورد میکنیم، مطمئنا هر سه لایه دچار نقص و ضعف هستند. ممکن است که شدت ضعف و نقصان در این سه لایه متفاوت باشد، ولی بدون نقص نیستند. وین نورمن (Wayne Norman) استاد و پژوهشگر «اخلاق کسبوکار» این سه عامل یا لایه را به ترتیب سطوح خرد، میانی و کلان مینامد.
سطح خرد: به بررسی رفتار افرادی که از داخل یا به هر نحوی با کسبوکارها تعامل دارند مربوط میشود. چه مسوولیتهایی دارند و مجاز به انجام چه فعالیتهایی هستند، چه فرهنگ و اخلاقی دارند و چه منشی را در محیط اطرافشان ترویج میکنند، اگر افراد با موضوع دوپهلویی مواجه شوند چه تصمیمی میگیرند و چه عواملی را در تصمیمگیری دخیل میکنند؟ و موضوعاتی این چنین.
سطح میانی: این سطح متوجه شرکتها، سازمانها، نهادهای دولتی و شبهدولتی، انجمنهای صنفی و... است. فعالیتها، قوانین و ساختار حاکم بر آنها چیست، چه حقوق و مسوولیتهایی دارند، ساختار سازمانی و طبقهبندی افراد و زنجیره تصمیمگیری چگونه است، چه اهداف و انگیزههایی برای آن نهاد و افراد مرتبط با آن تعریف شدهاست؟
سطح کلان: ساختار بازار و قوانین کلی حاکم بر آن (چه داخلی و چه بینالمللی) چیست، چه فعالیتهایی قانونی هستند یا به لحاظ عرفی متداول شناخته میشوند، قوانین توسط چه سیستمی و بر چه اصولی شکل میگیرند، چه مسائلی در نظر گرفته میشوند، مانند محیط زیست، حقوق کارگری، نظامهای مالی، رقابت متعارف و بسیاری موارد دیگر.
از نظر «وین نورمن» یک طرح جامع درباره موضوع «اخلاق کسبوکار» باید چهار ویژگی اصلی داشته باشد:
۱- بحث و بررسی همه مشکلات و اصول از هر نظر و سویی باید در هر سه سطح انجام گیرد.
۲- علاوهبر بررسی جامع موضوعها در سه سطح مزبور، باید ارتباط نزدیک هر سه سطح هم به درستی بررسی شود. رفتار یک فرد بدون در نظر گرفتن ویژگیهای نهادی که در آن فعالیت میکند و ساختار کلی بازار مربوط به آن قابل بررسی نیست.
۳- مبحث «اخلاق کسبوکار» بسیار چندبعدی است. نهتنها از جوانب مختلف فلسفی، روانشناسی، اجتماعی، مدیریتی و اقتصادی باید بررسی شود، حتی در حوزههای مختلف مانند بازاریابی، حسابداری، نیروی انسانی و... نیاز به تحلیل و کنکاش دارد.
۴- هر نظریهای در زمینه اخلاق کسبوکار باید به راهکاری عملی و سازنده منجر شود، بهطوریکه مانع رقابت، نوآوری، خلق ارزش و تولید ثروت نشود.
احتمالا فکر میکنید که این موارد در عمل بسیار پیچیده خواهند بود. در تایید شما باید بگویم که من هم صددرصد همین نظر را دارم ولی پیچیدگی موضوع از اهمیت آن کم نمیکند. موضوع «اخلاق کسبوکار» (Business Ethics) در اکثر دانشگاههای برتر دنیا در قالب درس یا کارگاه ارائه میشود. به صورت آکادمیک این مبحث از دهه ۷۰ میلادی وارد برنامههای رسمی دانشگاهها شد و امروزه چند ژورنال تخصصی به این رشته اختصاص دارد. سالانه صدها مقاله در این زمینه چاپ میشود. فقط مجله HBR در سال ۲۰۱۸، شش مقاله با این موضوع چاپ کرده است. اگر در وبسایت آمازون واژه Business Ethics را جستوجو کنید ۹ هزار مورد را پیدا میکند. شاید باور نکنید؛ ولی این موضوع دایرهالمعارفی پنج جلدی و سه هزار صفحهای دارد.
تصور نگارنده این نیست که در یک مقاله کوتاه میتوان واکسنی برای فساد اقتصادی توصیه کرد ولی با یقین میتوان اذعان کرد که هر طرح و بررسی، هر نظریه و هر راهکاری که به هر سه سطح «عامل فردی، ساختار سازمانی و نظام اقتصادی» نپردازد، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. همانطور که در ابتدای مطلب بیان شد مساله فساد مالی و اقتصادی نیازمند بررسی و تحلیل بیشتر است. نقدی نه از جنس خبرسازی، بلکه نقدی از جنس شناخت و دانش. باید به آن به عنوان یک پدیده نگریست و نه یک اتفاق. باید از دانش و تجربه تاریخی و بینالمللی بهره گرفت تا زودتر و بهتر به نتیجه برسیم. مساله فساد اقتصادی مختص یک کشور یا زمان خاصی نیست. حداقل در قالب آکادمیک حدود نیم قرن سابقه دارد.