به گزارش می متالز، عنوان شده است که پراکندگی و مقیاس کوچک تولید در برخی از بخشهای صنعت فولاد کشور ازجمله محصولات طولی باعث شده این واحدها نسبت به نوسانهای بازار حساستر و آسیبپذیر باشند. سایر شرایط ازجمله کمبود نقدینگی و مشکلات بازاریابی و فروش و در برخی موارد، کیفیت محصولات تولید موجب شده این مجموعهها با حداقل ظرفیت تولید کار کرده و بخشی از آنها نیز به سمت توقف و تعطیلی و حتی ورشکستگی حرکت کنند. از اینرو با شبکهسازی برای این واحدها یا تغییر کاربری میتوان آنها را از این مشکلات رها کرد.
تغییر کاربری واحدهای موجود کوچک فولادی نیازمند سرمایهگذاری بالایی است. این مطلب را مجید محمودی مدیرعامل شرکت مهندسی تندیس فولاد امیرکبیر عنوان کرد و گفت: تغییر کاربری در مرحله نخست میتواند به این معنی باشد که برای مثال تولید محصولات طویل در یک واحد را تبدیل به محصولات تخت کنیم که برای این منظور نیازمند تغییر و تعویض ماشینآلات هستیم که این امر نیازمند سرمایهگذاری سنگینی است. محمودی در ادامه توضیح داد: تغییر کاربری کار سادهای نیست، برای مثال اگر بخواهید یک واحد تولید میلگرد را به تیرآهن تغییر بدهید از کوره به بعد باید آن را تغییر دهید که این امر مستلزم سرمایهگذاری بسیاری است. ازسوی دیگر باید بررسی شود که این سرمایهگذاری بهصرفه خواهد بود و سرمایه در چه مدت زمانی بازگشت خواهد کرد. برای مثال اگر خط نورد مقاطع طویل را تبدیل به ورق کنید موضوع مهم این خواهد بود که آیا این ورق میتواند بازار بهتری از محصول قبل داشته باشد یا خیر؟
وی ادامه داد: در اولویت مطرحشده در گزارش انجمن به واحدهای طویل پراکنده اشاره شده است، بهطور عمده این واحدها مربوط به بخش خصوصی میشوند که درحالحاضر این بخش گرفتار مسائل مالی هستند، البته علاوه بر مشکلات مالی دچار مشکلاتی چون نبود تخصص و مدیریت صحیح نیز هستند. محمودی در ادامه خاطرنشان کرد: واحدهای کوچک در بخش خصوصی حتی برای بهینهسازی خطوط و نیروی انسانیشان حاضر به سرمایهگذاری نیستند، چراکه این سرمایهگذاریها را از دید هزینه میپندارند و حاضر به پرداخت هزینهای برای بهبود عملکرد خود نیستند. حال با توجه به رویکرد این واحدها چگونه حاضر میشوند هزینه سنگینی را برای تغییر کاربری خطوط خود انجام دهند. چراکه برای تغییر کاربری باید از کوره و سرخط به بعد را تغییر داد تا برای مثال بتوان خطی را از طویل به تخت تبدیل کرد. وی در ادامه با اشاره به مشکلاتی که این واحدهای کوچک گرفتار آن شدهاند، گفت: مشکل بیشتر این واحدهای کوچک این است که دچار راندمان پایین هستند. یکی از بهترین واحدهایی که در فولاد کار میکند، فولاد مبارکه است که بهترین سرمایهگذاری را در زمینه ماشینآلات، نیرویانسانی و نظام مدیریتی و نظام بهرهبرداری کرده و بابت این سرمایهگذاری نیز سود میبرد یا فولاد خوزستان که یک فولادساز موفق بهشمار میرود. محمودی خاطرنشان کرد: اما سایر واحدهای کوچک فولادسازی چندان موفق عمل نکردهاند و بهطور معمول با ظرفیتهایی حدود ۷۵هزار تا ۲۵۰هزار تن مشغول به کار هستند. بنابراین نخستین مشکل این واحد ظرفیت پایین آنهاست که بهطور معمول زیر ظرفیت نیز کار میکنند، درحالیکه اگر هر کارخانهای زیر ظرفیت اسمی خود کار کند بهطور یقین متضرر میشود. وی در ادامه با اشاره به اشباعبودن بازار داخل در برخی تولیدات مانند طویل عنوان کرد: هرچند بازار برخی محصولات مانند طویل در بازار به اشباع رسیده اما بخشی از این محصولات میتواند به صادرات اختصاص یابد که البته برخی واحدها به بازار صادرات ورود پیدا کرده و موفق هم عمل کردهاند. مانند صادرات اسلب در فولاد خوزستان که این واحد در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. یا فولاد مبارکه که سال گذشته به میزان قابلتوجهی صادرات داشته است. از اینرو زمانی که بازار داخلی کشش لازم را نداشته باشد بهترین راهکار رویآوردن به سمت صادرات است. برای مثال اگر به میزان صادرات طویل ذوبآهن اصفهان دقت کنید، مشاهده میکنید که در سالهای گذشته آمار صادرات قابلتوجهی را به ثبت رسانده است.
این کارشناس فولاد عنوان کرد: به یقین اگر واحدهای کوچک سرمایهگذاری نکنند سوددهی هم نخواهند داشت. اما اگر این واحدها با ظرفیتهایی تا ۷۰۰ هزار تن و کیفیت مناسب به کار خود ادامه دهند، میتوانند هم بازار داخل و هم بازار خارج را پوشش دهند.
محمودی با اشاره به سایر مشکلاتی که تولیدکنندگان بخش خصوصی پراکنده طویل دارند، عنوان کرد: یکی از مسائلی که بخش خصوصی طویل با آن روبهرو است، کیفیت پایین محصولات است. موضوع این است که بخش خصوصی هزینهای بابت نمیکند و به همین دلیل هم نمیتواند حضوری قوی در بازار داخلی داشته باشند. وی در ادامه توضیح داد: خریداران محصولات طویل یا ساختمانسازها یا پروژههای بزرگ هستند که بهطور معمول ساختمانسازها کیفیت برایشان اهمیت چندانی ندارد اما در پروژههای بزرگ کارفرماها کیفیت را مدنظر قرار میدهند و اگر در خریدهایشان متوجه شوند که محصول کارخانهای با مشکل کیفیت پایین روبهرو است، دیگر از آن کارخانه به هیچ عنوان خرید نمیکنند. وی در ادامه یادآور شد: موضوع دیگر این مسئله است که بخش خصوصی نقدینگی لازم برای سرمایهگذاری و بهینهسازی خطوط و توسعه را ندارند. نه نظام تعمیراتی درستی دارند که از ماشینآلات خوب بهرهبرداری کنند و نه با تمام ظرفیت کارخانه کار میکنند، چراکه بسیاری از کارخانهها با یک یا دو شیفت کار میکنند، یا از نبود نیروی انسانی متخصص در رنج هستند. درحالیکه کارخانههای صنعتی به گونهای طراحی شدهاند که ۳ شفیت یعنی بهصورت شبانهروزی کار کنند. از آنجا که این بخش نیروی انسانی را دو سه ماه نگه میدارند بعد دوباره نیروی انسانی جدید استخدام میکنند تا به خیال خود بیمه پرداخت نکنند، در حالیکه با این عملکرد نمیتوانند بهرهوری لازم را داشته باشند. درمجموع همین موضوعهای یادشده در فولادسازیهای خصوصی و پراکنده سبب ضرردهی آنها شده است.
مدیرعامل شرکت مهندسی تندیس فولاد امیرکبیر در پاسخ به این پرسش که شبکهسازی چگونه و به چه منظوری میتواند به این واحدهای پراکنده کمک کند، گفت: شبکهسازی به این معنی است که واحدهای پراکنده یک هلدینگ در مدیریت فروش و بازاریابی خود ایجاد کرده و در این زمینه بهصورت یک شبکه عمل کنند، چراکه این واحدها بهطور معمول در بازاریابی و مشترییابی نیز ضعیف هستند، اما زمانی که در امر فروش این کارخانهها به همدیگر زنجیر شوند، میتوانند عملکرد کارخانه را به سمت موفقیت پیش ببرند. محمودی در ادامه خاطرنشان کرد: باید یک محصول بهموقع بازاریابی شود و به فروش برسد تا دچار خواب سرمایه نشود و این از مسائلی است که بخش خصوصی در آن میلنگد. از اینرو برای رفع این مشکلات میتوان با شبکهسازی صحیح یک مدیریت فروش ایجاد کرد تا بازاریابی درستی شود و واحدها نگران فروش محصول خود نباشند. وی افزود: در زمینه خرید مواد اولیه نیز میتوان یک شبکه ایجاد کرد، برای مثال برای نوردهای طویل، تامین بهموقع بلوم و بیلت و شمش میتواند امر مهمی تلقی شود و شبکهسازی میتواند برای تامین مواد اولیه یا فروش به این واحدها کمک کند. البته موضوعهایی چون تولید باکیفیت با حداقل هزینه به مدیریت کارخانه بازمیگردد. محمودی درباره تغییر کاربری نیز تاکید کرد: تغییر کاربری کار مشکلی است، چراکه زمانی که ما به کارخانهها برای بهینهسازی خطوطشان پیشنهادی میدهیم با دید هزینه به این موضوع نگاه میکنند و در این باره عقبنشینی میکنند اما باید با ایجاد شبکهسازی در تامین مواد اولیه و فروش قوی عمل کنند.
برخی کارشناسان در حوزه فولاد معتقدند میتوان برخی خطوط را در فولادسازی تغییر کاربری داد و به سمت تولیدات با ارزشافزوده بالاتر رفت. در اینباره مسعود محمد مدیر بازرگانی فولادویان اظهار کرد: بهطور معمول گریدهای فولادی را میتوان تغییر داد تا محصول آن از ارزشافزوده بیشتری در بازار بهرهمند شود. محمد در ادامه توضیح داد: کارخانههایی که کورههای القایی دارند مجبورند فولاد ساده کربنی ساختمانی تولید کنند، اما واحدهایی که کورههای قوس الکتریکی دارند راحت میتوانند تغییر کاربری دهند. البته منظور از تغییر کاربری میتواند تغییر محصول در آنالیز و ارتقای کیفیت بیشتر مدنظر باشد نه فقط اینکه خطوطشان را تغییر دهند. وی عنوان کرد: البته برخی کارخانهها نیمی از ظرفیت خود را به سمت فولادهای ویژه پیش بردهاند، چراکه نیاز بازار بیشتر به سمت این محصولات پیش رفته است. ازسوی دیگر سود فولادهای ویژه از فولادهای کربنی بیشتر شده است. از اینرو واحدهایی که تجهیزات مدرن داشته باشند میتوانند با تغییر کاربری به سمت چنین محصولاتی پیش بروند. البته تغییر کاربری باید به سمت نیاز بازار با سوددهی بیشتر پیش برود. بنابراین این کار نیازمند امکانات، تجربه و دانش لازم است تا این واحدها بتوانند با انجام اصلاحاتی خود را با نیاز بازار هماهنگ کنند. مدیر بازرگانی فولاد ویان در پاسخ به این پرسش که بازار درحالحاضر نیازمند چه محصولاتی است، گفت: بازار بیشتر نیازمند فولادهای آلیاژی است، چراکه تولید این محصولات از نظر ارزشی همراه با سود بیشتری است. محمد در ادامه درباره شبکهسازی نیز عنوان کرد: شبکهسازی بیشتر به جنبه اقتصادی واحدها بازمیگردد که برای در دست گرفتن بازار منسجمتر شبکه ایجاد کرده و نرخ را تعیین کنند.