در این قسمت نیز به ادامه تحلیلی این بازار می پردازم و پس از تکمیل نسبی مطلب همان گونه که در قسمت دوم اشاره شد قصد دارم به واکاوی جامع تری از بازار اصلی یعنی صنعت فولاد بپردازیم.
سعی کرده ام نگاهم در این سلسله یادداشت ها نگاهی فرآیندی باشد. رخدادهای زمان حال را ارزیابی می کنیم اما نه برای برش زمانی فعلی, برای فردا. هدف شناخت مسیر و پیش بینی شرایط پیش رو و جستجوی راهکارهای بهبود یافته است.
ظهور فضای مجازی درعرصه بازار، ورود صنعت مدرن فرآوری قراضه به بازار، توسعه افقی صنعت فولاد، و رشد چشمگیر تولید آهن اسفنجی رخدادهایی هستند که باعث تغییرات جدی در بازار سنتی قراضه ایران شده اند. این رخدادها علی الاطلاق خارج از ذهن واقعیت دارند و دارای آثار و منافعی عمومی (در کل صنعت و کشور) بوده است که اشاره کردیم. اما قطعا دارای آثار منفی بخشی و گروهی در بازار قراضه نیز بوده است.
به نظر می رسد امروز " دانش" نیز بایستی با این بازار همنشینی پیدا کند. ابزاری که می تواند در چنین شرایطی به نجات ما از خروج اجباری برخی از فعالان از بازار و صنعت کمک کند.
دانش اقتصاد اساسا به تمایلات فردی کاری ندارد. یک سری قانونمندی ها و مکانیزم هایی است که کار می کند. قوانین اقتصادی هزینه فرصت بیکاری را پوشش نمی دهد بلکه شناخت این قانونمندی ها سبب خواهد شد تا حتی گروهی که بدلیل این رخدادهای حاضر آسیب دیده اند، بتوانند فرصت های ممکن و نوین را بشناسند و طرح جدیدی را درافکنند تا همچنان در این بازار بمانند.
فرصت های پیش روی این بازار را از بررسی بیرونی ترین لایه های قابل اندازه گیری بازار، می توان آموخت که به آن ریخت شناسی گفته می شود. البته سعی من بر این است که در این بخش به مولفه های غیر کیفی، بپردازم تا بتوان آنها را کمی کرد و اندازه گیری نمود و با منطق ریاضی به تحلیل داده ها پرداخت.
بخشی از این مولفههای موثر در تحلیل بازار قراضه عبارتنداز حجم بازار، ویژگی های بازیگران بازار، حجم عرضه و حجم تقاضا، آثار مصرف قراضه در تولید فولاد، ابزار و تجهیزات و تکنولوژی، آثار اقتصادی مصرف قراضه با شیوه سنتی در مقایسه با قراضه فرآوری شده با ماشین آلات مدرن، ساختار معاملات کنونی در بازار و حجم سرمایه در گردش معاملات بازار قراضه.
حجم عرضه کل قراضه بازار، حداکثر تکافوی ۸ درصد تقاضای کل بازار فولاد را دارد. کارشناسان و اکثر مدیران فولادی از مزیت ها و میزان صرفه جویی ها و کاهش قیمت تمام شده محصولات تولیدی ناشی از مصرف قراضه در قیاس با مصرف سنگ آهن و آهن اسفنجی آگاهند. صرفه جویی ۷۰ تا ۷۵ درصدی در مصرف انرژی و مزایای زیست محیطی و ... همچنین با اثرات صرفه جویی در مصرف شردر در مقایسه با قراضه خام (صرفه جویی حدود ۸ تا ۱۰ درصدی در هزینه های کل تولید شامل انرژی، نسوز، زمان ذوب، حقوق و دستمزد، زیست محیطی....) نیزآشنایند. قطعا کمبود عرضه مشکل اصلی این بازار است.
بازیگران اصلی بازار قراضه، ترکیبی است از افراد و شرکت های عمدتا خصوصی که بعضا دارای کارگاه های جمع آوری نیز هستند. تجهیزات بکار رفته در کلیت بازار (بجز چند واحد معدود که از شردر و شی یر پرس استفاده می کنند) عموما دستی، غیر مکانیزه و ابتدایی است. حتی مصرف کنندگان قراضه نیز عموما فاقد تجهیزات مدرن فرآوری و حتی فاقد ابزارهای کنترل کیفیت هوشمند قراضه هستند.
ساختار معاملات کنونی در بازار قراضه با حجم سالیانه حدود دو هزار میلیارد تومانی بسیار آسیب پذیر و غیر اصولی است. مشکل ناشی از فروش نسیه عامل مخربی در بازار قراضه است که شاکله این بازار را در برخی مقاطع تا مرز فروپاشی پیش برده است.
همه داده های بر شمرده، حکایت از بی ثبات بودن شرایط حاضر و امکان و ضرورت بروز تغییرات اساسی در ساخت و بافت این بازار و شیوه های تامین قراضه می کند. در شماره بعدی به دیگر عوامل خواهیم پرداخت.