به گزارش می متالز، امینی مشاور اجرایی معاونت آموزش، پژوهش و فناوری و معاون دانشگاه صنایع و معادن در سمینار بررسی نقش دانشگاه در تحقق اهداف انقلاب صنعتی چهارم در شیراز و در حضور جمعی از فعالان اقتصادی و اصحاب رسانه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری، «بر اساس آمار بین المللی، ما ۱۰۰ دانشمند برتر دنیا داریم که این ۱۰۰ تا از اساتید دانشگاه های ما جز ۱ درصد دانشمندان برتر دنیا هستند. این اساتید که توانسته اند جز ۱ درصد دانشمندان برتر دنیا از نظر تراز علمی قرار بگیرند آیا نمیتوانند مشکلات صنعت و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ما را حل کنند؟ » گفت: باید با تغییر نگرش نخبگان و گسترش و تعمیق ارتباط جامعه دانشگاهی با صنعتگران و تولید کنندگان، خروجی حاصل شود که برای طرفین قابل ارزش گذاری و ارزیابی باشد.
وی با اشاره به موضوع انقلاب صنعتی چهارم بعنوان یکی از مهم ترین چالش های پیش روی کشورو لزوم پیوستن به آن و آمادگی برای غرق نشدن در سونامی مربوط به این انقلاب گفت: در اقتصاد آینده همه چیزی به اینترنت و دیجیتال متصل شده و فضای دیجیتال مارکتینگ حاکم خواهد شد و پیش بینی میشود که در ۱۰ سال آینده بسیاری از مشاغل که امروزه در دنیا بعنوان شغل شناخته شده اند دیگر وجود نخواهند داشت، پس در اینده کارخانجات هوشمند، ساختمان های هوشمند وکالت و پزشکی هوشمند هستند که حرف برای گفتن دارند. در آینده نه چندان دورموبایل شما پزشک عمومی شما و وکیل شما است و لذا هر شغلی که در آینده با اینترنت سرکار نداشته باشد باید به روی توسعه و پیشرفت خود خط بکشد.
امینی با بیان اینکه متأسفانه ما در انقلاب های صنعتی پیشین نتوانستیم از فرصتهای پیش آمده به واسطه این انقلاب در رشد و توسعه خود و همچنین اثرگذاری در اقتصاد جهانی بهره لازم را ببریم و به یک مصرف کننده نهایی دانش و تکنولوژی تبدیل شدیم گفت : چنانچه کماکان در غفلت استفاده از فرصت ها و ظرفیت های پیش آمده به واسطه این انقلاب بمانیم درحالیکه بسیاری از اقتصادهای پیشرفته و یا در حال توسعه در مسیر انقلاب صنعتی چهارم گام های جدی و عملی اثرگذار برداشته اند، عملا از چرخه رقابت جهانی دور خواهیم شد.
وی در خصوص دانشگاه های مورد نیاز برای گذار به انقلاب صنعتی چهارم گفت: دانشگاه های نسل چهارم، امروزه دانشگاه های مسئولیت پذیر هستند. در کشورهای توسعه یافته ۸۰ درصد آموزش های عالی، آموزش هایی است که منجر به اشتغال میشود. آموزش هایی است که نیاز کف جامعه است و بازار هدف آن دانشجویانی است که جویای کار هستند وفقط ۲۰ درصد آن آموزشها تئوریک است، ولی ما متاسفانه عکس آن هستیم و بیش از ۹۰ درصد آموزش هایمان تئوری و کمتر از ۱۰ درصد آن اموزشهای مهارتی و مسئله محور است و تا به امروز ما به جای تربیت کارآفرین در جامعه سراغ تربیت کارمند رفته ایم و اکثر فارغ التحصیل ما دنبال شغل کارمندی هستند و اگر کارآفرینی هم بوده آنقدر گرفتاردست اندازهای دستگاه های اجرایی شده اند که کارآفرینی از ذهن آنها پریده است.