به گزارش می متالز، مسئولیت اجتماعی شرکتی اساسا به نحوه انجام کسبوکار و حصول درآمد توسط شرکتها و سازمانها مربوط است، نه به میزان پولی که آنها صرف برخی امور خیریه میکنند. این رویکرد با ترسیم نقش یک شرکت در هر یک از حوزههای رهبری سازمانی، بازار و صنعت، محیط کار، محیط زیست و جامعه در تلاش است که به شرکتها در حصول به درآمدهایی پایدار از طریق تجارت منصفانه، مسئولانه و پایدار یاری برساند.
امروزه هیچکس تأثیر بسزای شرکتهای بزرگ را بر جامعه و محیط زیست انکار نمیکند. با نگاهی به رتبهبندی اقتصادهای برتر دنیا میتوان دریافت که تقریبا نیمی از آنها را شرکتهای بزرگ و چندملیتی تشکیل میدهند؛ این بدان معناست که تأثیر این شرکتها بر اقتصاد جهانی حتی از اکثر کشورهای درحال توسعه نیز بیشتر است. زندگی روزمره ما تحت تأثیر تصمیمات و عملیات کاری این قبیل شرکتهاست. اگر این شرکتها مسائل محیط زیستی، اجتماعی و اخلاقی را در تصمیمگیریهای کاری خود در نظر نگیرند، رفاه اجتماعی و اقتصادی ما در آینده در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر، همانگونه که شرکتها برای صاحبان و سهامدارانشان ثروت ایجاد میکنند باید برای سایر ذینفعان خود نیز ثمربخش باشند، بهگونهای که میان سود اقتصادی و رفاه اجتماعی تعادل برقرار شود.
مناطق آزاد موفق باید فراتر از صرفا تجارت، رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی GDP عملکرد و ارزش سرمایهگذاری را تسهیل کنند. آنها باید پایداری را در نظر گرفته و با افزایش مستقیم سود و گسترش آن به سطح جامعه، کشور را در جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار کمک کنند، بنابراین باید در چشمانداز خود با در نظر گرفتن انتظارات اجتماعی با دنیای در حال تحول، ارزش اقتصادی برای دولتها و فعالان اقتصادی فراهم کنند. عدم توجه به ارزش و پایداری اجتماعی، کسبوکارها را تضعیف میکند و این مسأله منجر به کاهش توانایی مناطق آزاد برای رشد و تولید ناخالص داخلی و ایجاد ارزش تجاری میشود. یکپارچهسازی مسئولیت اجتماعی و پایداری باعث گسترش گزاره ارزش مناطق آزاد به نفع صاحبان، متصدیان، فعالان منطقه، دولتها و در کل جامعه میشود. پیادهسازی و اجرای مسئولیت اجتماعی در مناطق آزاد در راستای یکپارچهسازی عملکردهای اقتصادی، اجتماعی با تهیه چارچوب و استراتژیهایی برای دستیابی به موفقیت است. متقاضیان این حوزه آمادگیهای لازم برای برنامهریزی و مدیریت عملیاتی در مناطق آزاد را به منظور افزایش روابط داخلی بین اقتصاد، جامعه و پایداری و آمادگی تغییر در پارادایمهای درحال ظهور را پیدا میکنند.