به گزارش می متالز، سیاست «افزایش تنش مدیریت شده» یا «جنگ نامتقارن» یا «جنگ سایه» را در قبال امریکا و متحدان منطقهای امریکا دنبال میکند؛ با این پیش فرض که اوضاع از کنترل خارج نخواهد شد و با توجه به انتخابات امریکا، ترامپ آماده ورود به جنگی تمامعیار با ایران نیست.
با توجه به حملات مشکوک در تنگه هرمز و حملات حوثیها علیه آرامکو و نیز حملات طی دو ماه گذشته علیه مراکز تجمع سربازان امریکایی در عراق مشکل بزرگ امریکا در منطقه اکنون مشکل بازدارندگی در برابر این حملات پراکنده و کوچک است.
مساله دولت امریکا اکنون این است که چگونه میتواند مانع ادامه این حملات و این تنشهای سطح پایین شود و «فشار حداکثری» را ادامه دهد؛ حملاتی که صرف نظر از خسارات آنها میتوانند موجب بیاعتباری امریکا در منطقه و تضعیف موقعیت ترامپ در انتخابات پیش رو نیز بشوند. یکی از تدابیر ترامپ این بوده که به رغم ادعای شکست داعش نیروهای خود را در عراق و تا حدودی در سوریه برای بازدارندگی علیه ایران نگه دارد.
حملات و اقدامات ایذایی اسراییل در سوریه و طی یک سال اخیر در عراق علیه واحدهای حشدالاشعبی را نیز شاید بتوان جزئی از برنامه بازدارندگی امریکا به حساب آورد. اکنون سوال این است که سیاست «افزایش تنش کنترل شده» تا انتخابات امریکا چه سرنوشتی خواهد یافت و آیا امریکا همچنان سیاست «فشار حداکثری» و ادامه تحریمها را پی خواهد گرفت و این برخوردهای کوچک به برخوردی بزرگ منجر نخواهد شد.
آیا نمونه حمله به پایگاههای حشدالشعبی یک حادثه منزوی و منفرد خواهد ماند یا معرف الگوی جدیدی است در جهت تطبیق سیاستهای راهبردی امریکا با شرایط روی زمین و نوعی «تنش مدیریت شده» در قبال «تنش مدیریت شده». و آیا میتوان مطمئن بود که حادثه یا اشتباه محاسبهای در این میان رخ نخواهد داد.
سوال مهم دیگر در مورد نقش دولت و مردم عراق در این قضیه و عواقب این تحولات برای آینده عراق است. وزیر دفاع امریکا ظاهرا تنها نیم ساعت قبل از حمله به نخستوزیر عراق اطلاع داده اما خواستار مجوز دولت عراق برای حمله نشده و به رغم مخالفت نخستوزیر عراق حمله انجام شده است. امریکا مدعی است که اگرچه حضور نظامیاش به دعوت دولت عراق است اما حق دفاع از خود را دارد.
مساله این است که دولت عراق در موقعیتی نیست که بتواند جلوی حملات امریکا و حشدالاشعبی به یکدیگر را بگیرد. اما تردید نیست که مقامات عراقی و احتمالا تمام مردم عراق مخالف تبدیل عراق به عرصهای برای جنگ هستند. این نیز فاکتور مهم دیگری است که همه قدرتهای منطقهای و جهانی باید به آن توجه داشته باشند.