تاریخ: ۰۲ بهمن ۱۳۹۸ ، ساعت ۱۸:۵۰
بازدید: ۱۳۸
کد خبر: ۸۱۴۸۳
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
دبیر کل کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران:

دی‌ماهِ پربار و فرصت‌های طلایی که بازار سرمایه از دست داد/ صندوق‌های ATF نشان‌دهنده بی‌میلی دولت در واگذاری شرکت‌ها

می متالز - بازار سرمایه در چند دوره، از جمله دی‌ماه امسال، با هجوم نقدینگی و ورود سرمایه‌های جدید مواجه شد که می‌توانست در همه این موارد با استفاده از فرصت‌های بزرگ و طلایی، اندازه و ارزش پایه بازار را افزایش دهد اما متاسفانه و به دلایل متعدد این فرصت‌های طلایی را از دست داد.
دی‌ماهِ پربار و فرصت‌های طلایی که بازار سرمایه از دست داد/ صندوق‌های ATF نشان‌دهنده بی‌میلی دولت در واگذاری شرکت‌ها

به گزارش می متالز، «بعدها حسرت خواهیم خورد که در روزهای صعودی بازار سرمایه، شرکت جدیدی وارد بازار نشد، افزایش سرمایه‌ها تسهیل نشد، سهام شناور آزاد شرکت‌ها افزایش نیافت و .‌.. روزهای خوب بازار که نقدینگی به بازار سرازیر می‌شود، وقت این اقدامات است.» این جمله‌ها از پست تلگرامی دکتر سعید اسلامی بیدگلی، نقل به مضمون شده است. واقعیتی که بسیاری از فعالان و تحلیلگران بازار سرمایه نیز بر آن تاکید می‌کنند. اما چرا در روزهایی که سقف شاخص کل شکسته شد و سر به آسمان 400 هزار واحدی ساییده بود، نه خبری از عرضه اولیه شرکت‌ها شد و نه سهام شناور شرکت‌ها افزایش یافت؟! از تسهیل در فرایند افزایش سرمایه‌ها هم خبری به گوش نرسید و به گفته اسلامی بیدگلی، «بازار سرمایه همچنان حول سیاست‌های شاخص‌محور می‌چرخید.»

متن زیر گفت‌وگو با سعید اسلامی بیدگلی است که عوامل و دلایل از دست دادن فرصت‌های طلایی بازار سرمایه را در روزهای صعودی جویا شدیم. این گفت‌وگو را می‌خوانید.

 

شما به از دست رفتن فرصت طلایی بازار سرمایه در روزهای صعودی دی‌ماه، اشاره کردید اما دلایل و عوامل آن را بیان نکردید. لطفا دلایل این فرصت‌سوزی را بفرمایید.

بازار سرمایه در چند دوره، از جمله دی‌ماه امسال، با هجوم نقدینگی و ورود سرمایه‌های جدید مواجه شد که می‌توانست در همه این موارد با استفاده از فرصت‌های بزرگ و طلایی، اندازه و ارزش پایه بازار را افزایش دهد اما متاسفانه و به دلایل متعدد این فرصت‌های طلایی را از دست داد. در گام نخست، فرایند ورود شرکت‌های جدید باید تسهیل و قوانین و مقررات در راستای افزایش سهام شناور آزاد، سخت‌گیرانه‌تر و البته رعایت شود. زمانی که بازار در حال رشد است، هم فعالان و سهامداران بازار خوش‌حال و راضی هستند و هم رشد شاخص، مدیران بازار را به وجد می‌آورد. در چنین مواقعی به سختی تصمیم‌هایی گرفته می‌شود که منجر به رشد شاخص-به‌عنوان نماگر ظاهری بازار سرمایه- کُندی و یا توقف آن ‌شود. در همین حال، شرکت‌هایی که رشد بسیاری را در چند ماه اخیر و حتی یکی دو سال گذشته داشته‌اند، یا جزو شرکت‌هایی هستند که سهام شناور آزادشان کم است و یا در ردیف شرکت‌های کوچک قرار دارند که نگرانی‌هایی را بابت اینکه بازار با سقوط و کاهش مواجه شود، دارند. طبعا افزایش سهام شناور آزاد می‌تواند به عمق بازار و بالارفتن رتبه و درجه نقدشوندگی سهم‌ها کمک کند. گرچه، اجرای برخی سیاست‌ها در راستای افزایش ارزش پایه با افزایش تعداد شرکت‌های حاضر در بازار و همچنین افزایش سهام شناور آزاد شرکت‌ها در حالت عادی ممکن است باعث کاهش شاخص شود اما با ورود نقدینگی بزرگ می توانست این اتفاق نیفتد و ارزش پایه بازار افزایش یابد. به هر روی، بازار سرمایه در دی‌ماه امسال نیز این فرصت طلایی را از دست داد و مدیران نتوانستند به‌موقع برای افزایش ارزش و اندازه پایه بازار تصمیم‌گیری و اقدام کنند.

 

از آخرین عرضه اولیه سهام شرکت‌ها در بازار سرمایه چند ماهی می‌گذرد و به‌رغم اعلام مسئولان سازمان بورس مبنی بر عرضه اولیه چند شرکت در فصل زمستان اما هنوز خبری از آن نیست. این درحالی‌است‌که مدیران شرکت‌ها و سازمان بورس، هر یک برای عرضه اعلام آمادگی می‌کنند!

شرکت‌ها گاهی از سخت‌گیری‌های سازمان بورس و اوراق بهادار در ورود شرکت‌ها به بازار سرمایه، گلایه می‌کنند اما سازمان هم دغدغه‌های خاص خودش را از نظر حمایت از سرمایه سرمایه‌گذاران، به‌ویژه سرمایه‌های جدیدی که وارد بازار می شود، دارد. به نظر می‌رسد که هر دو گروه، مشکلاتی دارند و باید برطرف کنند. از یک‌سو، سازمان باید فرایندها را تسهیل کند، البته این به معنای سهل‌گیری برای ورود شرکت‌ها نیست تا شرکت‌های زیان‌ده هم وارد بورس شوند، اما فرایندها باید تسهیل شوند. از سوی دیگر، ورود به بازار سرمایه در مجموعه قوانین و مقررات فعلی اقتصاد کشور قرار دارد که مدیران بازار سرمایه و بورس نقش چندانی در آن ندارند.

 

به نظر جناب‌عالی، موانع دیگری که بر سر راه شرکت‌ها برای عرضه سهام‌شان در بازار سرمایه وجود دارد، چیست؟

معافیت مالیاتی اندک و منافع عدم شفافیت در اقتصاد ایران بسیار زیاد است. همچنین شفافیت در بورس ممکن است منافع بسیاری از صاحبان شرکت‌های بزرگ را که تامین منابع مالی‌شان با انواع زد‌ و بندها و استفاده از رانت‌های شبکه پولی امکان‌پذیر است را در خطر بیندازد. با این تفاسیر، برخی از شرکت‌های بزرگ الزامی برای ورود به بازار سرمایه نمی بینند زیرا، منافع چندانی برای شرکت‌ها، سهامداران و مدیران‌شان درپی ندارد. از این رو، بسیاری از مدیران و سهامداران شرکت‌ها تمایلی برای ورود به بازار سرمایه ندارند و این مساله بزرگی است که سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان کلان اقتصاد کشور باید به آن توجه کنند. اینها مسایلی هستند که خارج از بازار سرمایه باید مدیریت شوند و سپس مدیران بازار سرمایه برای تسهیل ورود شرکت‌ها اقدام کنند.

 

طبق گفته‌های جناب‌عالی، هر دو طرف (مدیران بازار سرمایه و شرکت‌ها) در این موضوع سهم دارند و باید اقداماتی را انجام دهند و به تعاملاتی برسند.

بله همین‌طور است. چالش‌هایی برای ورود شرکت‌های جدید به بازار سرمایه وجود دارد؛ هم تمایل اندک شرکت‌ها در طرف عرضه و هم فرایندهای بازار سرمایه دارای ایراداتی است که باید برطرف شود. اگر بگوییم که فرایندها بدون اشکال است، درست نیست و خروجی آن قابل مشاهده است و می‌‎توان اصلاحاتی در آن انجام داد. به هر حال همه این ایرادات از سوی بازار سرمایه نیست و بخش بزرگی از آن به گردن شرایط اقتصادی و بی‌رغبتی مدیران شرکت‌ها و همچنین مشکلاتی است که در سیاست‌های کلان اقتصاد کشور وجود دارد.

 

وضعیت واگذاری شرکت‌های دولتی را در سال 99 با توجه به اظهار نگرانی برخی فعالان بازار سرمایه نسبت به دخالت دولت، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خب، متاسفانه شیوه‌هایی که تاکنون در واگذاری شرکت‌های دولتی انجام شده، رانت‌های بزرگی ایجاد کرده است. این مساله باعث شد تا دولت کنترل‌های خود را بر این شرکت‌ها رها نکند و همچنان به دخالت‌هایش ادامه دهد. به نظر من حتی شیوه‌هایی مانند صندوق‌های ای‌تی‌اف (ATF) هم نشان می‌دهد که دولت تمایلی به واگذاری شرکت‌هایش ندارد و به انحای مختلف پس از واگذاری در سیاست‌گذاری‌ها، درآمدها و چگونگی هزینه‌کرد آنها دخالت می‌کند.

 

می‌توان گفت که سخت‌گیری مدیران بازار سرمایه برای ورود شرکت‌های جدید (دولتی)، تا حدودی درست و در راستای حذف دخالت دولت در بازار است؟

در همه کشورها، بازار سرمایه ابزار لازم برای توسعه اقتصادی محسوب می‌شود و سیاست‌گذاری‌های دولت‌ها هم در راستای توسعه بازار و حمایت از آن است. بنابراین در کشور ما هم دولت نباید به بازار سرمایه به عنوان محلی برای رفع مشکلات مالی و کمبودهای پولی‌اش نگاه کند. یکی از مباحثی که در بازار سرمایه با آن موجهیم، تامین مالی بخش خصوصی است که باید از بازار سرمایه گسترش یابد اما در سال‌های گذشته به دلیل نیازهای دولت، همواره کم‌رنگ‌تر شده است. دولت باید با انضباط بخشی به سایر قسمت‌ها، کاهش هزینه‌ها، بازگشت به بازارهای بین‌المللی در حوزه کسب‌و‌کار بتواند بودجه‌ سال آینده را اصلاح کند. در چنین صورتی می‌تواند از وجود یک بازار سرمایه قدرتمند و کارا کمک بگیرد.

گفت‌وگو: مولود غلامی

عناوین برگزیده