به گزارش می متالز، بازار آزاد پلیمرها را میتوان به وضوح یک آشفتهبازار بهشمار آورد؛ جایی که فروشنده هر قیمتی که تمایل داشته باشد را به خریدار پیشنهاد کرده و خریدارآنهم غالبا راهی جز تمکین از خواسته فروشنده ندارند. این وضعیت در روزهای پایانی سال اگرچه قابل پیشبینی بود ولی باور آن حتی برای اهالی باسابقه بازار هم دشوار بوده است تا جایی که شاهد رشد نسبتا افسارگسیخته قیمتها در بازار آزاد در روز گذشته بودیم، شاید عرضههای یکی، دو روز اخیر بتواند بخشی از آتش التهاب در این بازار را خنثی کند. در گزارشهای قبلی به چنین احتمالی اشاره کردیم ولی توجه چندانی به این هشدارها نشد و در نهایت رشد شدید قیمتها را شاهد هستیم تا شاید واقعیتهای بازار از این مسیر با شفافیت بالاتری ترسیم شود.
البته ذات استناد به قیمتهای بازار آزاد آنهم در شرایطی که سالها تلاش شده تا خریداران واقعی را بهصورتهای گوناگون به سمت بورسکالا جذب کنیم، چندان جذاب نخواهد بود ولی واقعیت آن است که مدتها در حاشیه معاملات رسمی در بورسکالا، یک بازار جانبی ایجاد شده و کالاهایی که از بورس خریداری شده و مازاد بر مصرف است، در آن مورد دادوستد قرار میگیرد. این جریان عمومی اگرچه مدتها نادیده گرفته شد ولی واقعیتی است که در ذات ایجاد هر بازاری نهفته است. محدودیتهای اعمالی بر سر راه خریدار واقعی در کنار جذابیت خرید از بورسکالا و فروش در بازار آزاد، مطلبی است که ذات ایجاد و حتی تقویت این بازار را در بر داشته است و در نهایت شاهد وجود بازاری به موازات بورسکالا هستیم. البته در این خصوص باید به رشد عجیب قیمتها در روزهای اخیر توجه کرد که شاید بیشترین ارزش خبری را به خود اختصاص دهد. این رشد قیمتها به قدری شدید است که شاید سریعترین رشد نرخ در سال جاری بهشمار رود تا جایی که فعالان این بازار هم چنین افزایش نرخ شدیدی را در یکسال و نیم اخیر به یاد نمیآورند. رشد قیمت آزاد ارز در کنار روند صعودی قیمتهای پایه و ترس از افزایش بیشتر این نرخ رسمی در کنار رقابت برای خرید در بورسکالا و رشد قیمتها در داخل بورس از جمله مواردی است که به این روند صعودی دامن زده است. ورود تقاضای فصلی در روزهای پایانی سال اگرچه در هفتههای اخیر با ملایمت نسبی خودنمایی کرده بود ولی در روزهای گذشته با شتاب بالایی درحال ایفای نقش است و میتوان اوج آن را در معاملات روز گذشته در بازار آزاد مشاهده کرد. در کنار آن عدم تغذیه کافی بازار و ضعف نسبی عرضهها در هفتههای اخیر در بورسکالا موجب شد تا زمینه برای این التهاب نرخ فراهم آید که مهمترین دلیل بنیادین در بازار برای رشد قیمتها بهشمار میرود. اینکه بازار در روزهای پایانی سال به عرضههای بالاتری نیاز دارد را باید جدی گرفت ولی نهادهای نظارتی و اجرایی آن را چندان جدی نگرفتهاند. روند افزایشی قیمتهای پایه اگرچه با رشد قیمت نیمایی ارز توجیه میشود ولی باز هم انتقادات خود را در پی داشته و در نهایت ترس اهالی بازار از رشد مستمر قیمتها را در بر داشته است. اینکه معاملات در بورسکالا به دلایل فنی با عرضههای کافی حمایت نشده اگرچه یک داده واقعی است ولی پیش از بروز آن شاید نیاز به آمادگی بیشتر برای مقابله با این احتمال میتوانست شرایط بازار را از حالت انفجاری رشد قیمتها به یک تعادل نسبی رهنمون سازد. رخدادی که انتظار آن چندان هم عجیب نیست یعنی نیاز داشتیم که نهادهای متولی احتمال دادههای فنی در فاز تولید و عرضه را درنظر داشته و برای آرامش التهاب احتمالی زودتر از برخی اهالی بازار دست به کار شوند. اینکه بخش عرضه با توانمندی حداکثری خود به میدان نیامده است را باید در نظر گرفت آنهم در شرایطی که پتانسیل رشد تقاضا در روزهای پایانی بهمنماه و اوایل اسفندماه یک رویکرد سنتی است که اغلب سالها شاهد آن بودهایم حتی در سالهایی که بازار با رکودی عمیق روبهرو بود نیز حجم معاملات در روزها و هفتههای پایانی سال با افزایش همراه شده است. کمتوجهی به این رخداد سنتی شاید عجیب بهنظر برسد که البته عجیب هم هست. در این وضعیت عرضههای سلف میتواند راهگشا باشد آنهم در شرایطی که زمان تحویل محمولههای معاملهشده در بورسکالا میتواند بعد از تعطیلات باشد و واحدهای تولیدی زمان کافی برای تولید و تحویل معاملات را در اختیار خواهند داشت.
در چند سال اخیر بارها از لزوم ایجاد صندوقهای کالایی سخن به میان آمد. اگر در شرایط پیچیده فعلی برای هر گرید یا هر گروه کالایی از یک صندوق کالایی برخوردار بودیم دیگر شعله این التهاب قیمتی تا این حد زبانه نمیکشید. هماکنون در کالاهایی التهاب را شاهد هستیم که تولید آنها در طول سال بیش از مصرف داخلی است و در شرایطی که حال و روز صادرات مواد اولیه به کشورهایی همچون چین جذابیت چندانی دارد، این رشد قیمتها قطعا منطقی نیست. البته در شرایطی که تقاضا با هجوم نقدینگی در بازار درحال خودنمایی است و ایفای نقش میکند صحبت کردن از مدیریت بازار بیشتر نصیحتگونه است تا عملیاتی، چون در زمانی که باید به ابزارهای مدیریت در بازار فکر کرده و آن را راهاندازی میکردیم، قطعا کمکاری شده است. سابقه بررسی صندوقهای کالایی در «دنیایاقتصاد» به سالهای گذشته بازمیگردد ولی در هیچ بازار محصولات صنعتی یا پتروشیمیایی شاهد اجرایی شدن این ایده نیستیم. رخدادی که سالهای سال اثرگذاری خود را بر بازارهای کالایی در اقصینقاط جهان بر جای گذاشته است ولی هنوز درحال ارائه راهکار برای مدیریت بازار آنهم با رویکرد استفاده از ابزارهای مالی هستیم. بهنظر میرسد که اینبار خود خریداران باید به فکر اجرایی کردن این ابزارهای مالی باشند تا شاید به این شیوه بتوان اجرایی شدن آن را مشاهده کرد. با توجه به برخی تغییرات زیرپوستی در رویکردهای اجرایی شاید بتوان امیدواریها به استفاده واقعی از ابزارهای مالی را افزایش داد.
در هر حال بازارها مخصوصا بازار محصولات پلیمری در کشور را باید بهعنوان یک موجود متفکر درنظر گرفت که آداب فعالیت سادهای دارد. تنها از عرضه و تقاضا تبعیت میکند و نظر خود را تنها در نوسان قیمتها بروز میدهد. این موجود اتفاقات را بعضا سریعتر از حد انتظار پیشبینی کرده و تکانههای واقعی در فاز عرضه و تقاضا را به سرعت تشخیص میدهد. البته بازار میتواند از مسیر عرضهکنندگان یا خریداران اصلی و برجسته مدیریت شود ولی باز هم واقعیتها را به وضوح در نوسان نرخ نشان خواهد داد. این موارد اگرچه بسیار ساده است ولی هنوز برای بسیاری از افراد در جایگاههای متفاوت مورد پذیرش قرار نگرفته است. نوسان عرضه و نوسان تقاضا هر دو میتواند وضعیت بازار را با نوسان قیمتها دگرگون سازد ولی اگر هر دو این سیگنالها موضعی عکس یکدیگر بگیرند شرایط وخیمتر خواهد بود. رخدادی که هماکنون با آن روبهرو بوده و هستیم.