به گزارش می متالز، «ویروس کرونا بهمثابهی یک سلاح ژنتیکی در آزمایشگاههای آمریکا برای ضربهزدن به چین و ایران ساخته شدهاست»[i] لیکن، در فرایند انتقال این دیو از شیشه بیرون آمده و زندگی سازندهی خود را هدف قرار دادهاست.
این مضمون در شمار اولین گمانهزنیها پس از شیوع این بیماری در چین و خبر شیوع آن در قم بود. بعدها، فرضهای دیگری بهمیان آمد و پیدایش آن را درنتیجه یک جهش طبیعی ویروس کرونای نوع پیشین خواند؛ SARS-CoV-2 و فرضیه قبلی را صرفاً زاییدهی توهم توطئه و فاقد هرگونه استناد و مدرک علمی خواند[ii]. بااینوجود، فرضیه جهش طبیعی به این سؤال پاسخ نداد که آیا این جهش براثر مداخله خارج از ناموس طبیعتِ انسان در محیطزیست ایجادشده و یا آنکه یک جهش طبیعی در چرخهی حیات بودهاست؟ ازآنجاکه پاسخ به این پرسشها تاثیر تعیینکنندهای در سیاستهای بعدی که توسط حاکمیّت و شکلگیری اذهان عمومی دارد، نمیتوانیم بهسادگی از کنار آنها بگذریم.
ردّ و تردید در دریافت کمکهای بینالمللی و یا نپذیرفتن پزشکان بدون مرز ریشه در باور به سلاح زیستی بودن انتشار این ویروس دارد. مضمون آن دفاع بیولوژیک است. دفاع در برابر یک حمله صورت میگیرد. اگر چنین تهماندی در اذهان سیاستگذاران نبود، اکنون شاهد ایفای نقش بینالمللی از سوی ایران در مجامع بینالمللی و گسترش همکاریهای جهانی بودیم.
فرضیهی جهش طبیعی نیز تاثیر مستقیمی بر نحوه رویارویی جهانی در برابر این بیماری واگیردار دارد. اگر منشاء پیدایش این ویروس کاملاً طبیعی باشد، بنابراین، راه مبارزه با آن تنها، افزایش مقاومت زیستی انسانها در برابر آن است. ولی اگر این جهش، عکسالعمل طبیعت در برابر مداخلههای ناروای انسان در آن باشد، راه مقابله با آن، افزون بر روشهای زیستشناسی، نیاز به قطع زنجیرهی تولید و انتشار و دستیابی به راهکاری جهانی برای قطع اینگونه مداخلههاست؛ بنابراین، چه برای مقابله و چه برای ایمنیهای بعدی و تصویر جهان پساکرونا نیاز به پاسخ درست به این سؤال داریم. منشاء این ویروس چیست؟ این یادداشت تلاش میکند تا حدی که یک یادداشت کوتاه اجازه میدهد به این پرسش پاسخ دهد.
در آغاز سال نو میلادی 2020 شیوع نوع جدیدی از بیماری حاد تنفسی (پنومونی) ویروسی در مرکز چین مشاهده شد. تعداد افراد مبتلا به آن نیز بهسرعت در حال افزایش بود. پسآمدِ آن، مقامهای بهداشتی کشور چین اعلام داشتند که مشکلی وجود دارد. علایم این بیماری پیش از گرفتار شدن بیماران به وضعیّت حاد تنفسی، شامل تب و سرفه خشک بود. این بیماری سبب مرگ تعدادی از مبتلایان شد. پزشکان این بیماری را COVID-19 نامگذاری و منشاء آن را ویروسی با نام SARS-COV-2 معرفی کردند. سفرهای هوایی، زمینی و حتی دریایی بینالمللی از آن زمان اجازه داد این ویروس در کشورهای دیگر گسترش یابد. با همهگیری این ویروس، گمانهزنیها برای شناسایی منشاء ویروس شدت گرفت.
کسانی که این ویروس را یک سلاحِ اصلاحشده ژنتیکی خواندند کمتر شواهد علمی بهمیان آوردند. مدعایشان بیشتر متکی به فرضهای امنیّتی و دفاعی بود. این باور در چارچوب ذهنی پیشین این افراد از ارزیابی تهدیدهای خارجی قابل تفسیر است. طرفه آنکه بههنگام شیوع طاعون در قرونوسطی، کلیسا یهودیان و جذامیان را مقصر اعلام کرد[iii]. ازاینرو، سوزاندن افراد ناموافق با دین شامل یهودیان، جذامیان و جادوگران به دستور کلیسا اتفاقاتی رایج بود[iv].
در برابر باور پیشگفته، تجزیهوتحلیل دادههای توالی اطلاعات ژنتیکی (وراثتی) ویروس SARS-CoV-2 و سایر ویروسهای همخانواده آن، نشان میدهد که ویروس CoVID-19 درنتیجهی جهش ویروس مذکور و از طریق فرآیندهای طبیعی و نه مداخله مستقیم انسان سرچشمه گرفته است[v]. حال بازمیگردیم به ارزیابی نقش غیرمستقیم انسان در شکلگیری ویروس کرونا-19. پرسش این است که آیا ظهور بیماریهایی چون ایدز (HIV)، ابولا، سارس و مرس (MERS) نتیجه جهش طبیعی ویروسهای پیشین است و یا براثر مداخلهی انسان در طبیعت پیداشدهاند؟ این یادداشت بر آن است که مشخصاً کرونا براثر تجارت حیاتوحش و مصرف حیوانات وحشی موجب انتقال ویروسِ جانوران وحشی به انسان شدهاست. لذا، بشر با ویروسی رویاروگشته که سابقهای از آن در چرخهی دفاعیِ زیستی خود نبودهاست.
مقامات پزشکی چین وقتی سعی در یافتن منشأ ویروس جدید کرونا داشتند یک منبع احتمالی پیدا کرد: بازار مواد غذایی در ووهان چین، از میان 41 بیمار نخست، 27 نفر آنها در این بازار بودند. البته این شواهد قطعی نبود، ولی مقامات چینی بهسرعت بازار را تعطیل کردند. آنها قبلاً مشابه این پدیده را در مکانی دقیقاً مشابه این بازار دیده بودند. سال 2002 بود که ویروسی از خانواده کروناویروسها در بازاری مشابه ظهور یافت. آن زمان نیز مقامات بهداشتی در تلاش بودند تا از علّتِ شیوع آن بیماری که SARS نام گرفت، مطلع شوند. این ویروس نیز در بخش جنوبی سرزمینِ اصلی چین ظهور کرد و سپس در سراسر آن کشور پخش شد و ماهها پسازآن قربانی میگرفت. این ویروس بهتدریج 29 کشور را آلوده و 774 نفر را به کام مرگ فروبرد[vi]. حال 18 سال پسازآن رخداد، این ویروس تا زمان نگارش این یادداشت حداقل در 180 کشور بیش از یکمیلیون نفر را آلوده و بیش 55 هزار نفر را به کام مرگ فرستادهاست. این بازارها چه ارتباطی با یکدیگر دارند و دلیل منشاء گرفتن این بیماری از آنها چیست؟ و چرا این دو رخداد در چین بهوقوع پیوستهاست؟
بسیاری از ویروسها که انسان را بیمار میکنند از حیوانات سرچشمه میگیرند[vii]. برخی از ویروسهایی که باعث آنفولانزا میشوند از پرندگان و خوکها سرچشمه میگیرند، ویروس HIV که عامل بیماری ایدز است از شامپانزهها منشاء گرفته و احتمالاً خفاشها منشاء ویروس کشندهی ابولا بودهاند. در خصوص ویروس SARS-COV-2 یا کرونا ویروس-19 شواهدی وجود دارد که پیش از آلودهکردن انسان از خفاش به یک پانگوولین-نوعی مورچهخوار از خانواده پولک پوستان- منتقل شدهاست[viii].
درحالیکه پرشِ ویروسها در میان گونههای حیوانی وحشی، بسیار دیدهشدهاست[ix]، پرش و انتقال آنها به انسان اتفاق نادری است؛ زیرا لازمهی این اتفاق حضور همزمان همهی این میزبانها در یک نقطه یا مکان است. این جایی است که بازار مرطوب ووهان امکان آن را فراهم آوردهاست. بازار مرطوب ووهان یا Wet Market مکانی است که در آن حیوانات زندهی وحشی همانجا ذبحشده و برای مصرف عرضه میشوند.
پروفسور پیتر لی، استادیار سیاستهای آسیای شرقی در دانشگاه هیوستون و متخصص سیاستگذاری چین در انستیتوی مطالعات انسانی[x] می چنین میگوید[xi]: «برای من و خیلی از دانشمندان این اتفاق اصلاً تعجبآور نبود، در بازار ووهان قفس حیوانات رویهم قرار میگیرد و حیوانات پایینتر در معرض خون و فضولات و مایعات خارجشده از حیوانات بالاتر قرار میگیرند و این دقیقاً چگونگی انتقال ویروس میان یک حیوان به دیگری است و در صورت تماس انسان با آن حیوان یا مصرف گوشت آن میتواند او را آلوده نماید و اگر از انسان آلوده به دیگری منتقل شود نقطه شروع اپیدمی خواهد بود.» بزارهای مرطوب (Wet Markets) در بخشهای مختلف دنیا شامل چین، هنگکنگ، مکزیک، سنگاپور و تایلند وجود دارند. ولی بازارهای چین به این دلیل شهرت یافتهاند که تنوع حیوانی آنها بسیار بالا و بهویژه حیوانهای وحشی را نیز شامل میشوند. طبق گزارشها یک سیاهه از انواع حیوانهای ارایهشده در ووهان را نشان میدهد. این حیوانها از نقاط مختلف دنیا منتقلشدهاند و هرکدام میتواند حاوی ویروسهای مختص خود باشد. شگفت آنکه گوشت آنها بدون رعایت مقررات بهداشتی در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد[xii].
چین در دهه 1970-م دچار قحطی سختی شد که براثر آن بیش از 36 میلیون نفر مُردند. دولت کمونیستی چین در آن زمان کنترل تولید عذا را در کنترل خود داشت. ازآنجاکه امکان تأمین غذا برای جمعیت 900 میلیونی خود را نداشت، اجازهی تغذیه از حیوانهای وحشی را صادر کرد. تا سال 1978 درحالیکه شرکتهای بزرگ بهطور فزاینده روی تولید گوشت خوک متمرکز بودند، با توجه به اجازه بالا برخی مزرعهداران کوچک به شکار و پرورش حیوانهای وحشی و غیرِاهلی وحش روی آوردند.
دکتر پیتر لی در این خصوص چنین میگوید: این گرایش «در ابتدای امر، بیشتر برای تغذیه خانواده و در محدوده حیات خانه، حیوانهایی چون لاکپشت نگهداری میشدند و این نقطه شروع تجارت پرورش حیوانهای وحشی بود». ازآنجاکه این اقدام به تامین غذایی کمک میکرد، دولت چین از آن حمایت کرد. «این برای دولت امری ضروری بود که مردم را تشویق به ایجاد غذا از هر طریقی بکند تا از شرایط فقر و قحطی فاصله بگیرند بدون توجه به اینکه که چه میکنند»؛ اما پسازآن در سال 1988، دولت چین تصمیمی گرفت که شکل تجارت حیوانهای وحشی را تغییر داد و قانون حمایت از حیاتوحش[xiii] را تصویب کرد. در این قانون حیوانات بهعنوان «منابع متعلق به دولت» تعیین شد و از افرادی که در استفاده از حیاتوحش فعال بودند محافظت میکرد.
ماده 3: حیاتوحش جزء منابع متعلق به دولت است. دولت از حقوق و منافع قانونی نهاد ها و اشخاصی که مشغول توسعه یا استفاده از منابع حیاتوحش هستند، حمایت میکند.
ماده 4: دولت باید سیاست تقویت حفاظت از منابع حیاتوحش، اهلیسازی و پرورش گونههای وحشی حیوانات و توسعه و بهرهبرداری عقلانی منابع حیاتوحش را دنبال و تحقیقات علمی در مورد حیاتوحش را ترغیب کند. به واحدها و اشخاصی که در زمینه حفاظت یا اهلیسازی و پرورش حیوانات وحشی دستاوردهای چشمگیری داشته اند، توسط دولت پاداش اعطا میشود.
پیتر لی ادامه میدهد: «این دو ماده ویرانگرترین بخش این قانون است. چراکه اگر حیاتوحش بهعنوان منابع طبیعی در نظر گرفتهشود، به این معنی است که استفاده از آن به نفع انسان فراهم میآید» ماده 17 این قانون همچنین تشویق به پرورش و نگهداری این حیوانها و اهلی سازی آنها میکند.
ماده 17: دولت بایستی تشویق به اهلیسازی و پرورش حیوانات وحشی کند. هرکسی که قصد دارد حیوانات وحشی را تحت حمایت ویژه دولت بومی و پرورش دهد، مجوز دریافت میکند. اقدامات اداری برای چنین مجوزهایی توسط اداره امور حیاتوحش تحت نظر شورای دولت تدوین میشود.
با تصویب این قانون، یک صنعت به وجود آمد و مزارع کوچک محلی به صنایع بزرگ تبدیل شدند. بهعنوانمثال، این مزرعه پرورش خرس فقط با 3 خرس شروع بهکار کرد و در ادامه در آن چیزی بیش از 1000 خرس پرورش پیدا کرد. جمعیت بیشتر به معنی شانس بیشتر در گسترش بیماری است. یک حیوان بیمار بهراحتی میتواند سایر حیوانات را بیمار کند.
مزرعهداران، همچنین انواع مختلفی از حیوانها را در یک مزرعه پرورش میدادند؛ که این خود به معنی تنوع ویروسی در میان گونههای حیوانی در مزارع است. بااینوجود این حیوانها برای سوداگری به بازارهای مرطوب راه پیدا کردند. درحالیکه پرورش حیاتوحش شروع به رونق کرد، همزمان پوششی برای صنعت غیرقانونی سایر حیوانهای وحشی و پُرخطر مانند ببر، کرگدن و پنگولینها به وجود آمد و قاچاق این حیوانات به چین آغاز گردید.
در اوایل دهه 2000 میلادی، اکثر این بازارها را حیوانهای وحشی شکل میداد که اتفاق غیرمنتظره سارس رخ داد. جدیدترین ویروس مرگبار SARS شیوع پیدا کرد. تنها در چین بیش از 1400 مورد مبتلا گزارش شد. این همان چیزی بود که مسئولان بهداشت از آن ترس داشتند. در سال 2003، شیوع SARS به یک بازار مرطوب در جنوب چین ردیابی شد. در شهر فوشان در ایالت گوآنگدانگ. دانشمندان ردپای این ویروس را در مزرعهها میان گونهای از گربه (CIVET) پیدا کردند. پسازآن مقامات چینی بهسرعت این بازارها را تعطیل کردند و پرورش این حیوانها را ممنوع اعلام کردند؛ اما تنها چند ماه پس از همهگیری سارس مقامات چین 54 گونه حیاتوحش ازجمله گربه CIVET را برای پرورش قانونی اعلام کردند. تا سال 2004 صنعت پرورش حیاتوحش چیزی حدود 100 میلیارد یوآن ارزش یافت و نفوذ بسیار زیادی در دولت چین کسب کرد.
«سهم صنعت پرورش حیاتوحش در GDP چین بسیار بسیار کوچک بود ولی قدرت نفوذ و چانهزنی بسیار زیادی در لابیهای قدرت چین داشت» به دلیل همین نفوذ بود که دولت چین مجدادا به این بازارها اجازه فعالیت داد. بهعنوانمثال در سال 2016 دولت اجازه پرورش گونههای درخطر انقراض مانند ببرها و پنگولینها را داد. تا سال 2018 ارزش صنعت پرورش حیاتوحش 148 میلیارد یوآن رشد کرده و تاکتیکهای هوشمندانهای برای فعال نگهداشتن این بازارها کسب کرده بود.
«این صنعت حیوانهای وحشی را بهعنوان محصولات نیروبخش، مکملهای بدنسازی و تقویتکنندهی جنسی و مقوّی سیستم ایمنی برای مبارزه با بیماریها تبلیغ میکرد. برای درستیِ هیچیک از این ادعاها کوچکترین شاهدی وجود ندارد». بااینوجود، این محصولات در میان بخش تأثیرگذار جامعهی چین و همچنین افراد ماجراجو از سراسر جهان محبوبیت پیدا کردند. «اکثر شهروندان چینی حیوانهای وحشی را مصرف نمیکنند. آن بخشی که این حیوانات را مصرف میکنند افراد مرفه و قدرتمند هستند، این علاقهی سوداگرانه تعداد معدودی از مصرفکنندگان حیاتوحش منافع ملّی چین را در خطر جدی قرار داده است» و در ادامه جهان را در معرض خطر قرار دادهاست.
مجدادا با شیوع کرونا ویروس جدید دولت چین بازارهای مرطوب را به حالت تعلیق درآورد و بهطور موقت تجارت حیوانهای وحشی را ممنوع اعلام کرد[xiv]. بسیاری از فعالان در شبکههای اجتماعی و نهادهای بینالمللی در تلاش هستند تا این ممنوعیت را دایمی کنند. پیشبینی میشود تا زمانی که مداخله انسان در نظم طبیعت و دستاندازی به منابع آن و چنین دست سیاستهایی دستخوش تغییر جدی نشود امکان وقوع چنین پدیدههایی در آینده متصور است.
میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تاکنون قابلپذیرشترین فرضیه برای منشاء این ویروس، فراهم شدن امکان انتقال ویروس از حیوانهای وحشی به انسان بهعنوان میزبان، جهش آن در انسان و سرایت آن به جهان انسانی است. تا زمانی که فرضیه قابلاثبات دیگری نیامده، این فرضیه قانعکنندهترین فرضیهای است که فراروی ماست.
نتیجهگیری دیگر، اثبات مجدد یکپارچگی جهانی است. یک عادت غلط و یا یک تصمیم سوداگرانه؛ هرچند در ابتدا بر اساس ضرورت و تلاش برای بقا بودهباشد، در یک نقطه از جهان میتواند جان میلیونها انسان را به مخاطره بیندازد و زندگی میلیاردها انسان را دیگر در رنج و سختی و یا حتی فقر و فلاکت فروبرد. یکبار دیگر، پیوستگی جهانی خودش را بر تمامی نوع بشر نمایان میکند و ضرورت برقراری همکاریهای صلحآمیز و همدلی و همراهی جهانی بر همگان به اثبات میرسد. آنانکه تصور میکنند مرزهای کشورها را میتوان بست و جهانی بسته خلق کرد، اکنون باید دریافته باشند که این کار شدنی نیست و آدمی برای بقا نیاز به زندگی مشترک در سطح جهان دارد و اندازهی ملّی کفایت نمیکند. از این رواست که این یادداشت بر این باور است که فهم منشاء این ویروس، بر سیاستگذاریِ مقابله و ساخت جهانِ پسا کرونا بسیار تاثیر گذار است. این نشان میدهد که سیاستهای دودههی گذشتهی ایران تا چه اندازه اشتباه بودهاست.
متخصصان شیوع بیماریهای واگیردار برای مقابله با گسترش این بیماریها بر قطع چرخهی تولید و توزیع ویروسها تاکید میکنند. این یادداشت منشاء این ویروس را نشان میدهد؛ بنابراین، همهی ملّتها ازجمله ایران باید از چین و جامعهی جهانی بخواهند این تجاوز به حیاتوحش را پایان دهند و عزم جهانی برای مقابله با آن شکل گیرد. این میتواند یکی از مأموریتهای دیپلماسی عمومی ایرانیان باشد.