به گزارش می متالز، همایون دارابی مدیر واحد مشاوره و تحلیل و صندوق ها کارگزای بانک آینده با انتشار مطلبی با عنوان "بحثی در مورد بازار سهام و حباب سنجی؛ قسمت یگ " اعلام کرد: در خلال چند هفته گذشته مباحثی در مورد بازار سرمایه و رشد قیمت ها طی ماه های اخیر منتشر شده که در چند مطلب آتی به آن می پردازم.
موضوع تاریخی زیان اسحاق نیوتن - باهوشترین انسان تاریخ و فیزیک دان بزرگ- در بازار سهام نشان داده برای درک ساختارهای شکل دهنده بازار اتکا صرف به ریاضیات و اعداد پاسخگو نیست. بازارها پدیده ای منحصر به فرد انسان است و ریشه آن در چالش مفهوم ارزش و مطلوبیت و همچنین احساس های پیچده ترس و طمع است. لذا هیچ فرمول یا رابطه ای که بتوان از آن به نقطه مطلوب قیمت و تشخیص حباب دست یافت وجود ندارد.
بنابراین بکار بردن حباب یک مفهوم کیفی است و امکان اندازه گیری کمی آن قطعا نیست. لذا باید در مورد بکار گیری آن در مورد هر شرکت احتیاط کرد. در مورد کل بازار که قطعا نمی توان چنین بحث کیفی را نظیر دیگر توصیفات کیفی نظیر بازار خوب و بازار بد را بکار برد.
از سوی دیگر این بحث در برگیرنده این واقعیت است که برای موفقیت در بازار الزاما داشتن توصیفات ریاضی از بازار کافی نیست. هر چند به صورت کلی نیوتن بودن بهتر از نداشتن سواد است اما الزاما برای موفقیت در بازار هیچ محدودیتی بلحاظ سواد و قابلیت های فردی وجود نداشته و هر کسی می تواند در بازار موفق بوده یا شکست بخورد و یا در محدوده ای از زمان موفق یا شکست خورده باشد.
از این رو تاکید بر مباحث کیفی صرف همانند تاکید بر مباحث کمی صرف می تواند در برگیرنده عدم موفقیت گسترده باشد.همین پیچیدگی هاست که از بازارها چهره ای دائم در حال تغییر می سازد.
عموما افراد برای سهولت در تصمیم دو مساله ارزش گذاری و قیمت گذاری را یکسان فرض کرده و خواهان برابری دو عدد هستند ولی این مساله صحیح نیست.
یک مثال واضح تفاوت ارزش گذاری و قیمت گذاری مساله "یک لیوان آب" است که با ارزش گذاری، یک رقم حاصل می شود ولی قیمت آن قطعا در بازار کنار رودخانه و یا بازار وسط کویر فرق دارد . هر چند در هر دو مکان ارزش ذاتی آن می تواند از نظر ناظر سوم که در یک هواپیما نشسته و دو بازار را همزمان می بیند یکسان باشد.
این چالش جدی در سال های اخیر گریبانگیر بسیاری از بازارها بوده است. یک نمونه واضح آن بازار املاک و مستغلات است که بعضا قیمت یک آپارتمان یا ملک تجاری در تهران با لوس آنجلس مقایسه می شود. در این حالت هم برای یک ناظر سوم هر دو آپارتمان یک ارزش را دارد. لذا قیمت متفاوت آن دو توجیه پذیر نیست یا مقایسه دو قیمت با هم به نتیجه های اشتباهی نظیر گران بودن اولی به نسبت دومی یا بلعکس منجر می شود.
لذا در مواجه با هر بحث در مورد بهاسنجی پاسخ اولیه به چند سوال الزامی است: بحث بر سر ارزش است یا قیمت؟ بحث کننده ناظر است یا فعال بازار؟
آیا مدل ارزشگذاری یا ساختار کشف قیمت بازار مقرون به صحت است یا خیر؟