به گزارش می متالز، رشد بازار سرمایه به مذاق خیلی ها خوش نیامده و این روزها شاهد اظهار نظرهای تند و تیزی در مورد رشد این بازار هستیم. کار به آنجا رسیده که برخی اقتصادیون، بورس را به قمارخانه تشبیه می کنند و برخی دیگر فریاد برآورده اند که بورس حباب دارد و طرفداران رشد بازار سرمایه، در این بازار ذینفع هستند! عده ای هم ریشه تورم و خلق نقدینگی را بازار سرمایه معرفی می کنند و معتقدند بازار سرمایه، سیگنال رشد به بازار مسکن و ارز و طلا و خودرو داده است!
به منظور بررسی بیشتر این انتقادات، گفتگوی مفصلی با بهمن فلاح مدرس دانشگاه، تحلیلگر بازار سرمایه و رئیس اداره راهبرد امنیت شبکه و فناوری اطلاعات شرکت مخابرات ایران داشته ایم.
فلاح: اقتصاددانان کشور ما گویا در ۲۰ سال اخیر خواب بوده اند و به تازگی از خواب بیدار شده اند و بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادی کشور در این ۲ دهه و شرایط تحریم و وضعیت بازارهای مختلف سرمایه گذاری و کالایی و... فقط رشد بازار سرمایه را دیده اند و معترض آن هستند.
"بورس" نه کازینو است و نه قمارخانه؛ بازار سرمایه موتور مولد اقتصاد و محلی امن برای جذب سرمایه های خرد و کلان هر کشوری است.
بهتر بود بعضی اقتصاددانان کشور ما به جای سیاه نمایی در مورد رشد بازار سرمایه، در مورد سیاست های پولی و مالی دولت ها و مسایل اقتصادی کلان کشور در ۲دهه گذشته اظهار نظر کنند و یا اینکه مانند این ۲ دهه، باز هم سکوت اختیار کنند. بازار سرمایه امروز نتیجه سیاستهای پولی و مالی کشور در ۲ دهه قبل است.
این بازار، نه کازینو است و نه قمارخانه؛ بازار سرمایه موتور مولد اقتصاد و محلی امن برای جذب سرمایه های خرد و کلان هر کشوری است. بعد از قریب به ۷۰ سال، بازار سرمایه کشور ما به بلوغ خود نزدیک شده و هضم این مساله به مذاق اشخاصی که در تئوری های آکادمیک دانشگاهی مانده اند، خوش نیامده است. دوستانی که حجم و ارزش معاملات بازار سرمایه را خوش نمی تابند، بهتر است به یک تحقیق میدانی در بازار املاک، بازارهای کالایی و بازار طلا و سکه بپردازند تا مفهوم واقعی رشد را درک کنند.
بورس تهران نه تنها حباب نداشته و با ارزش ذاتی خود فاصله دارد، چه بسا در حال حاضر نیازمند توسعه و ورود شرکت های بزرگ دولتی هم باشد.
رشد کدهای بورسی و حضور نزدیک به ۵ میلیون نفر در عرضه های اولیه اخیر و ارزش معاملات روزانه بازار سرمایه، اتفاق خوشایندی بوده که نویدبخش رشد چند برابری ارزش معاملات را در ماه های آینده است. دلواپسان رشد بازار سرمایه بهتر است جهت عمق بخشیدن به این بازار، راهکارهای مناسبی ارائه کنند.
بورس تهران نه تنها حباب نداشته و با ارزش ذاتی خود فاصله دارد، چه بسا در حال حاضر نیازمند توسعه و ورود شرکت های بزرگ دولتی هم باشد. ظرفیت استقبال و پوشش کسری های بودجه دولت و شرکت های خصوصی با مشارکت حداکثری مردم در بازار سرمایه مهیا شده و امیدواریم به جای منفی نگری، بورس ستیزی و طرح تئوری های کوچه بازاری (مثل تشبیه بورس به قمارخانه)، دوستان نقد اقتصادی داشته باشند و کمک کنند تا از فرصت فراهم آمده، به نحو مطلوب استفاده شود.
فلاح: رشد بازار سرمایه هرگز، محرک رشد و سیگنال حرکت بازارهای موازی نبوده است. شرایط اقتصادی کشور به گونه ای است که عوامل تاثیرگذار بر روند بازار سرمایه، به سیاست های پولی و مالی کشور و نرخ تسعیر ارز در شرکت های صادرکننده و واردکننده دارد.
فلاح: نرخ ارز تابع سیاست های پولی و شرایط سیاسی کشور است و بازار سرمایه نقشی در افزایش نرخ ارز نداشته است. باید پذیرفت که محدودیت های نقل و انتقال ارز و سیاست های بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز، مهمترین پارامتر تاثیرگذار بر بازار ارز می باشد.
بازار مسکن هم از کمبود عرضه رنج می برد و انباشت تقاضای مسکن در سال های گذشته، موجب شیب صعودی قیمت ها در بازار مسکن شده است.
افزایش قیمت خودرو هم تحت تاثیر رشد بازار سرمایه، رخ نداده و اتفاقا معتقدم اگر بازار سرمایه ما رشد نمی کرد و موفق به جذب بخش قابل توجهی از نقدینگی سرگردان نمی شد، بازار خودرو و سایر بازارهای موازی، امروز با تلاطم بیشتری همراه بودند. بنابراین بازار سرمایه را نه فقط نباید دلیل تورم سایر بازارها دانست؛ بلکه باید در نظر داشت که بازار سرمایه، سپری در برابر تورم بوده و بخشی از قدرت مخرب نقدینگی سرگردان را خنثی کرده است.
اگر بازار سرمایه ما، بستر جذب سرمایه های سرگردان نبود، قطعا امروز قیمت خودرو و... به خاطر تقاضای سرمایه گذاری مردم، بسیار بالاتر از امروز بود.
فلاح: در همه جای دنیا یکی از نشانه های توسعه یافتگی اقتصادی هر کشور، توسعه بازار سرمایه آن کشور است. در کشورهای توسعه یافته که بورس های پررونقی هم دارند، اتفاقا نسبت P بر E بازارشان بالاتر از بازار سرمایه ما است.
نسبت P بر E بازار سرمایه ما نسبت به بورس های جهانی، کمتر است و اینطور نیست که در بورسهای جهانی، نسبت P بر E کمتر باشد.
البته نمی توان بورس ما را با بورس های جهانی مقایسه کرد؛ چرا که در جوامع توسعه یافته، تورم سنگین وجود ندارد و ضمنا ریسک های سیستماتیکی که در کشور ما هست، ندارند. ولی در مجموع اقتصاد ما اقتصادی تورمی است و معمولا انباشت تورم، هر چند سال یکبار آثار خود را نمایان می کند.
با توجه به ساختار اقتصادی کشور ما، بورس ما اصلا پرریسک نیست و رشد این بازار در مقایسه با پارامترهای اقتصادی و سیاست های پولی و مالی کشور و نیز روند بازارهای موازی در سال های گذشته، کاملا منطقی است. نسبت P بر E بازار سرمایه ما نسبت به بورس های جهانی، کمتر است و اینطور نیست که در بورسهای جهانی، نسبت P بر E کمتر باشد. معامله گران بر اساس انتظارات آتی اقدام به سرمایه گذاری در سهم ها می کنند؛ کما اینکه در دوره ای نسبت P/E سهمی مثل آمازون حدود ۴۰۰۰ بوده است! دوره P/E پنج در بورس ما به اتمام رسیده است و نباید این نسبت را در دوره ای که نقدینگی کل کشور حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بوده به حال حاضر ربط داد. در کل، پارادایم بازارسرمایه در بین فعالان این بازار، از ای پی اس محور به سرمایه محور تغییر کرده است.
انتظار می رود امسال حجم نقدینگی ۲۵۰ هزار میلیارد تومان افزایش یابد و نباید از تاثیر غول نقدینگی غافل شد. تقریبا تمام صنایع تولیدی ما، مستقیم یا غیر مستقیم از نرخ ارز تاثیر می پذیرند و تحلیلگرانی که بدون در نظر گرفتن رشد پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی و شرایط سیاسی و اقتصادی کشور، به رشد بازار سرمایه خرده می گیرند، اصلا شناختی از بازار سرمایه ندارند و برخی اظهار نظرهای منتقدان بیشتر شبیه اظهار نظر اصحاب کهف بعد از بیداری از خواب طولانی مدت است! اگر بازار سرمایه رشد نمی کرد، الان دوستان کازینو و قمارخانه واقعی را در بازار ارز و خودرو و مسکن مشاهده می کردند.
فلاح: به هر حال نمی توان کسی را از اظهار نظر منع کرد؛ ولی تعدد نظرات موافق و مخالف پیرامون بازارسرمایه نشان از توسعه و افزایش ضریب نفوذ این بازار دارد و این اتفاق مثبتی است که بورس ما به مرحله ای از رشد رسیده که حتی هنرمندان و چهره های سیاسی و مذهبی و افراد کوچه و بازار و... که تا دیروز کوچکترین اطلاعی از سرمایه گذاری در بورس نداشتند، امروز در مورد آن صحبت می کنند.
نگاهی به سابقه بازارهای موازی در ۲ دهه قبل بپردازیم و به جای فرافکنی، از اقبال عمومی به بازار سرمایه، بعنوان فرصتی برای توسعه فرهنگ سرمایه گذاری باید استفاده شود.
نکته حایز اهمیت این است که سرمایه گذاران می بایست دقت کنند که چه شخصی در چه موردی اظهار نظر می کند و ملاک شان برای سرمایه گذاری، نظر کارشناسانی باشد که دانش و تجربه کافی در مورد بازار سرمایه و اقتصاد کشور دارند. مدیران کارگزاری ها و تامین سرمایه ها و سایر نهادهای سرمایه گذاری و هلدینگ ها و متخصصین بازار سرمایه، حتما شناخت بیشتری از بازار سرمایه نسبت به سایر چهره ها دارند. ضمن اینکه باید بررسی کرد آیا اساسا دلواپسان رشد بازار سرمایه، دانش کافی در مورد این بازار و اقتصاد کشور دارند یا فقط اظهار نظر می کنند تا جلب توجه کنند. هر کسی را بهر کاری ساخته اند و امیدواریم به درجه ای از آگاهی برسیم که هر شخصی به دور از جو هیجانی، در حوزه تخصصی خود اظهار نظر کند.
رشد بازار سرمایه در ۲ دهه اخیر با در نظر گرفتن پتانسیل های شرکت های فعال در این بازار و شرایط اقتصادی کشور و رشد بازارهای موازی، کاملا منطقی است و بهتر است قبل از تخریب بورس، نگاهی به سابقه بازارهای موازی در ۲ دهه قبل بپردازیم و به جای فرافکنی، از اقبال عمومی به بازار سرمایه، بعنوان فرصتی برای توسعه فرهنگ سرمایه گذاری در کشور مان و زمینه سازی برای کمک به تامین مالی صنایع و بنگاه های اقتصادی از طریق بازار سرمایه، استفاده کنیم.