تاریخ: ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۱:۲۹
بازدید: ۲۰۱
کد خبر: ۶۱۰۴۸
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
گزارش ساعت پنج و نیم عصر؛

دور زدن قانون در بانک بورسی/ اینجا سرزمین عجایب است

می متالز - گزارش پنج و نیم امروز نیم نگاهی دارد به دور زدن قانون در یک بانک بورسی و حمایتگری که به جای حمایت، چماق سر مظلومان شده و...
دور زدن قانون در بانک بورسی/ اینجا سرزمین عجایب است

به گزارش می متالز، بازار سرمایه این روزها آنقدر جذاب شده که زن و مرد و پیر و جوان در صف کارگزاری ها زنبیل گذاشته اند تا شاید از شهد شیرین این بازار بنوشند. اما در این میان بعضی ها هم از این نمد برای خود کلاهی بافته و سعی دارند رشد بازار سرمایه را حاصل تلاش خود نشان دهند. اما واقعیت این است که پول هوشمند است و راه خودش را می رود و بهتر است آقایان از رشد بازار سرمایه به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده نکنند.

بعضی ها برای دور زدن قانون همیشه یا راهی خواهند یافت و یا راهی خواهند ساخت. بانک معروف بلوار میرداماد هم بعد از قانون محدود کردن مالکیت در بانک ها تا سقف ۳۳ درصد به تکاپو افتاده تا هر جور که هست تشکیلات عظیم را برای خود حفظ کند. به همین خاطر هم بخش قابل توجهی از سهام یکی از زیرمجموعه ها را به نام یک شخص حقیقی که اتفاقا برای اهالی بازار هم نام آشناست، زده تا بعدا این شرکت سهم بانک را بخرد و در نهایت سکان هدایت این بانک خدایی نکرده از دست هیات مدیره فعلی خارج نشود.

 

پسر بد نفتی ها

مدیرعامل یکی از شرکت های زیرمجموعه صندوق بازنشستگی کارکنان نفت در اقدامی حیرت انگیز، زیان انباشته خود را ۳۵۶ درصد افزایش داد! همیشه که نباید خوب ها را الگو کرد؛ بد نیست ایشان افتخار داده و تجربه ارزشمند خود را در اختیار اهالی بازار قرار دهند، این طور ارتقای زیان کار هر کسی نیست.

 

توافق برای گران فروشی 

سال گذشته، قیمت گوجه فرنگی آنقدر افزایش یافت که رب گوجه کم از طلا نداشت. کشاورزان هم به هوای سود بیشتر هر چه زمین داشتند به کشت گوجه فرنگی اختصاص دادند. اما آنقدر گوجه برداشت شده که حالا خریدار ندارد؛ اما تولیدکنندگان رب گفته اند خیال کاهش قیمت رب به سرتان نزند که توافق کرده ایم ارزان نفروشیم!

 

اینجا سرزمین عجایب است

گویا تعدادی از کارگران شرکتی که چند ماه حقوق طلبکار بودند برای رفع مشکل خود سعی کرده اند سد راه چند ساکن محله بهارستان شوند، بلکه فرجی شود و حقوق معوق زنده شود؛ ولی بلافاصله دستبند به دست راهی پشت میله ها شده اند و برای آزادی شان وثیقه های چند ده میلیون تومانی خواسته اند. آخه بزرگواران، این بی نواها از فشار فقر و گرسنگی دست به دامان نمایندگان خانه ملت شدند، جای گره گشایی، قفل دیگری زدید؟؟؟

البته این اتفاق در کشوری که یک پارک ۱۵ هکتاری قرق می شود تا همسر یکی از آقایان چند ساعتی با دوستان خود در آن قدم بزنند، چندان عجیب نیست!

عناوین برگزیده