به گزارش می متالز، وزیر اقتصاد عنوان کرده است: «نقش دولت در تنظیم بازارها و خرید تضمینی به بورس کالا واگذار میشود.» این ادبیات شفاف نشاندهنده طرز فکری است که هماکنون در ارکان دولت و لایههای تصمیمسازی و اجرایی آن وجود داشته و در پیدا و پنهان از آن یاد میشود. بهعنوان مثال مسعود کرباسیان عنوان کرد: نقش دولت در تنظیم بازار کالاها و همچنین سیاست خرید تضمینی که اکنون هزینه بالایی را به دولت تحمیل میکند باید به سمت بورس کالا حرکت کند که با تحقق آن، شاهد پررنگ شدن نقش بورس کالا در اقتصاد و ارتباط نزدیکتر میان تولیدکننده و مصرفکننده خواهیم بود.«مسعود کرباسیان» در گفتوگو با «ایرنا» به نقش بورس کالا در اقتصاد ملی اشاره کرد و گفت: دولت نگاه ویژهای به بورس کالا در تنظیم بازار کالاهای اساسی دارد بهطوری که این بورس طی سالهای گذشته نقش مهمی در اقتصاد ملی به شیوه تنظیم بازارها، شفافسازی و کشف عادلانه قیمتها ایفا کرده است.کرباسیان با بیان اینکه تا قبل از راهاندازی بورس کالا در ایران، عمده کالاها به شیوه سنتی و با اعمال نفوذ کامل دولت قیمتگذاری و معامله میشد، افزود: در چند سال گذشته تلاش شده است تا روند دادوستد کالاها به بورس کالا واگذار شود و کشف قیمتها نیز به دور از نظام دستوری و براساس مکانیزم عرضه و تقاضا صورت گیرد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید بر اینکه با تقویت بورس کالا در اقتصاد از تقلب و فساد جلوگیری میشود، اظهار کرد: با توسعه معاملات سلف و پیش فروش محصولات در بورس کالا، فروشنده و مصرفکننده برای فروش محصولاتشان، تامین منابع و مواد در آینده به اطمینان خاطر میرسند.کرباسیان ادامه داد: باید بتوان با تشکیل و توسعه صندوقهای سرمایهگذاری در حوزه کالاها، تولید محصولات را تضمین کرد که در این راستا نیاز است تا بیمهها به بورس کالای ایران متصل شوند؛ در مجموع با توجه به کارکرد و ابزارهای مالی که بورس کالا ارائه میدهد، این بورس به یک تکیهگاه موثر برای صنایع مبدل شده است.وزیر امور اقتصادی و دارایی در پایان گفت: نقش دولت در تنظیم بازار کالاها و همچنین سیاست خرید تضمینی که هم اکنون هزینه بالایی را به دولت تحمیل میکند باید به سمت بورس کالا حرکت کند که با تحقق این مهم، شاهد پررنگ شدن نقش بورس کالا در اقتصاد و ارتباط نزدیکتر بین تولیدکننده و مصرفکننده خواهیم بود.
ذهنیت غالب اقتصادی در کشور بر پایه اقتصاد آزاد قرار گرفته اگرچه همین ذهنیت در سالهای گذشته بارها و بارها با اما و اگرهای بسیاری رو به رو شده اما هماکنون این رویکرد نظری به صوت واقعی در ذهنیت تصمیمسازان اقتصادی جای خود را باز کرده است. اگر بازارهای کالایی و تولید واقعی در این حوزه مهم را پایه اقتصاد هر کشوری قرار داده و بازارهای مختلف محصولات کشاورزی، صنعتی، معدنی و همچنین نفت خام، گاز طبیعی و پتروشیمی را به رسمیت بشناسیم تقریبا تمامی آنها در بورسهای کالایی جایگیری میشوند.این شرایط بیشترین بروز و ظهور خود را برای واحدهای صنعتی مختلف و مواد اولیه و همچنین مواد غذایی در بورس کالای ایران قابل رهگیری و رصد خواهد بود یعنی بورس کالا در نهایت بستر اصلی برای پیادهسازی تفکرات اقتصاد آزاد مطرح خواهد شد. حال در شرایطی که پذیرش این بازار مالی بهعنوان یگانه قطب مدیریت بازار به ادبیات اقتصادی کشور وارد شده میتوان روزهای روشنی را در پیش روی زمینههای نظری و فکری اقتصاد آزاد در کشور به شمار آورد.
این وضعیت در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بورس کالا را بتوان یک تجربه موفق در مکانیزم بازار نیز محسوب کرد یعنی اولین فاز از اهمیت زمینههای فکری اقتصاد بازار آزاد موفق عمل کرده است. این در حالی است که تمامی معاملات در بورس کالا در قالب قوانین درونسازمانی بورسها در حال انجام است و تمامی این ساز و کارها از مکانیزمهای سختگیرانه کمیته فقهی بازار سرمایه عبور میکند.ایجاد بستری همچون بورس کالا همچنین این زمینه را فراهم میکند که ابزارهای مالی مختلف نیز در کنار معاملات در بورس اجرایی شود، یعنی ذات وجود بورس کالا لازمه اجرایی شدن ابزارهای مالی نوین اسلامی نیز محسوب خواهد شد و این به معنی آن است که رویکردهای اجرایی در اقتصاد اسلامی نیز در بورس کالا در حال بازتولید، اجرایی شدن و شفافیت تاثیرگذاری آنها بوده و هست. تجمیع تمامی این توانمندیها در ساختار بورس کالا خود یک موفقیت چشمگیر محسوب میشود، بهویژه در شرایطی که موفقیتهای این بازار نشان میدهد که این چارچوبها در کل قابل استناد و قابل تقدیر خواهد بود.
درخصوص شفافیت آماری بورسها مخصوصا بورس کالای ایران بارها اظهارنظرهای مختلفی صورت گرفته و شاید پرداختن بیشتر به این واقعیت جذابیت چندانی برای مخاطبان نداشته باشد ولی باید به این نکته نیز اشاره داشت که همین اطلاعات موجود در بورس کالا از حجم معاملات و رشد قیمتها که به سهولت در دسترس بوده و هست؛ در دورهای آرزوی تصمیمسازان اقتصادی در کشور محسوب میشد زیرا با فرض جذب زنجیره تولید در حوزههای مختلف، به سادگی میتوان آینده بسیاری از بازارها را رصد کرد. بهعنوان مثال در شرایطی که التهاب در بازار جوجه یک روزه یا نهادههای دامی در بورس کالا پدید میآید به سادگی میتوان التهاب در بازار مرغ و تخم مرغ برای هفتهها و ماههای آینده را تخمین زد یا زمانی که بهای برخی مواد اولیه خاص برای صنایع مختلف پلیمری، شیمیایی و فلزی پدید میآید به معنای آن است که وضعیت تولید در زنجیرههای پاییندستی همان کالا در آیندهای نه چندان دور دستخوش تغییر خواهد بود. از سوی دیگر کاهش حجم معامله در یک بازار معین (مواد اولیه) نیز نشان میدهد که بخشی از صنعت دستخوش تغییر خواهد شد. تمامی این موارد به سادگی در بورس کالای ایران قابل رهگیری است، بنابراین بهترین نهاد برای مدیریت بازار نیز همین بورس کالا خواهد بود. از سوی دیگر ایجاد زمینههای لازم و کافی برای ایجاد بازارهای مالی نوین نیز ابزارهای مدیریتی را برای مدیریت بازار فراهم خواهد ساخت.
صندوقهای کالایی، بازارهای مشتقه یا شیوههای گوناگون تامین مالی و مخصوصا ایجاد صندوقهای کالایی همگی این توانمندی لازم را فراهم خواهد ساخت. بهعنوان مثال میتوان واقعیتهای بازارهای سایر کشورها را تنها با بورس کالای ایران مقایسه کرد و آن هم در شرایطی که بسیاری از موسسات تحقیقاتی و رسانههای برتر تخصصی همیشه به رصد بازارهای مختلف پرداخته و با جمعآوری قیمتها در تلاش هستند تا اطلاعات بهتری را به مخاطبان خود عرضه کنند ولی همین آمارها به سادگی در بورس کالای ایران در دسترس همگان قرار دارد آن هم در شرایطی که شاید هیچ هزینهای برای جمعآوری و مخابره این حجم از اطلاعات صرف نمیشود. این واقعیتها را باید مرهون برخی تصمیمات قانونی و حتی الزامات به شمار آورد که اگرچه در نگاه اول محدودیتهایی را ایجاد میکند ولی دقیقتر آن است که قانونگذار در بخشهای مختلف، تجارت بسیاری از کالاها را الزاما به یک بازار آزاد شفاف وارد کرده که قطعا منافع آن بیش از هزینهها و سختگیریهای مترتب بر آن است. شفافیت واقعیتها برای تصمیمسازان اقتصادی، دریافت مالیات، مدرن شدن فرآیندهای معاملاتی و الزام به شفافیت سازوکارهای معاملاتی همگی گوشهای از اهمیت معاملات در بورس کالاست.
بورس کالا همچنین حلقه واسطه مهمی بین بازار سهام و بازارهای کالایی است، بهخصوص در شرایطی که شرکتهای برجسته مهمی در بورس اوراق بهادار، تمام یا اکثریت تولیدات خود را در بورس کالا به فروش میرسانند، بنابراین آمارهای معاملاتی آنها و همچنین فراز و فرود وضعیت تولید و حجم استفاده از معافیتهای مالیاتی یا همپوشانی صورتهای مالی با آمارهای معاملاتی به سادگی در دسترس خواهد بود.بورس کالای ایران این بستر را فراهم آورده که شاهد بازاری مدرن در اقتصاد سنتی کشورمان باشیم و با شفافیتهای معاملاتی واقعیتهای تولید و عرضه بسیاری از مواد اولیه و محصولات کشاورزی در دسترس باشد. این زمینه موجب خواهد شد تا مدیریت صادرات مواد اولیه با فرض نیاز داخل برای بسیاری از کالاها مخصوصا پلیمرها یا محصولات شیمیایی بیش از پیش شفاف شود و همین نکته به معنی اجرایی شدن بندهای قانونی مهمی خواهد بود که در آینده میتوان با صراحت بیشتری در این باره سخن گفت.
مدیریت بازار در تجارت مدرن جهانی از بستر ابزارهای نوین مالی عبور میکند که تقریبا تمامی آنها در مصوبات فنی و حتی فقهی سازمان بورس وجود دارد. توجه به تنوع سازوکارهای معاملاتی و شیوههای جدید تامین مالی برای یک خریدار برجسته مواد اولیه میتواند بسیاری از ابهامات را برطرف سازد که این مطلب نشان میدهد اغلب مصرفکنندگان اصلی در ابتدا باید شناختی دقیق از پتانسیلهای معاملات در بورس کالا داشته باشند و بر شیوههای مختلف معاملاتی اشراف کامل پیدا کنند زیرا منافع آنها را بیش از پیش تامین خواهد ساخت تا جایی که پتانسیل پوشش ریسک بهای مواد اولیه و حجم معاملات را در ذات خود نهفته دارد. این در حالی است که تمامی فعالان بازار و مخصوصا تولیدکنندگان در واحدهای کوچک و متوسط توان استفاده از این شرایط متنوع را نداشته و ندارند، بنابراین برای حمایت از تولید در بازار داخلی باید به شیوههای مختلفی متوسل شد.
صندوقهای کالایی که میتواند ذات عرضه امن محصولات مختلف در کشور را شاید برای همیشه تضمین کند مهمترین ابزار بورس کالا برای مدیریت بازار خواهد بود مخصوصا در شرایطی که نوسان عرضه کالاهای متنوع بعضا موجب میشود تا سقف مجاز نوسان قیمتها در بازار فیزیکی تغییر کند. این در حالی است که بسیاری از کالاها همچون آلومینیوم، پلی پروپیلنها یا حتی دی اتیل هگزانول با توجه به جایگاه فنی آنها پتانسیلهای ایجاد شغل و رشد ارزش افزوده بسیاری را در ذات خود نهفته دارند که نادیده گرفتن آنها حتی خطایی استراتژیک محسوب میشود. شاید این گروههای کالایی کمترین هزینه و بیشترین سودآوری را برای ایجاد صندوقهای کالایی در بر داشته باشند ولی در کنار آن محصولات استراتژیک در بخش کشاورزی اهمیتی دو چندان دارند و حتی در بندهایی از قانون نیز به این مهم اشاره شده است.در گذشته شاید تمامی زمینهها، رویکردها، ملزومات و ساز و کارهای اجرایی احداث صندوقهای سپرده کالایی را مطرح کرده بودیم ولی تاکنون به جز طلا، هیچ کالایی صندوق کالاییدار نشده است. این نکته را باید یک ضعف در مدیریت بازار به شمار آورد؛ اگرچه «دنیای اقتصاد» از سال گذشته تاکنون این مطلب را مورد توجه و تاکید قرار داده ولی آن گونه که باید و شاید اجرایی نشده است. مهمترین ویژگی صندوقهای کالایی را میتوان مزیتهای اقتصادی برای بنگاههای مختلف تولیدکننده و مصرفکننده یک کالای خاص برشمرد.
با فرض وجود این قبیل صندوقها دیگر تولیدکننده نگران عرضههای داخلی و صادراتی خود نخواهد بود و همیشه بازار داخلی را برای تولیدات خود امن نگه میدارد. وجود یک ظرفیت معین از ماده اولیه نیز توجیه عرضه کافی به بازار را در بر داشته و عرضههای صادراتی هر شرکت خاصی را حتی با فرض الزامات قانونی دستخوش تغییر نمیکند. درخصوص مصرفکننده نیز شرایط مشخص است، زیرا شرکتهای مصرفکننده همیشه به تامین امن مواد اولیه و حتی جذاب خود مطمئن خواهند بود و تنها تلاش خود را برای تولید و بازاریابی امن کالای تولیدی در بازارهای داخلی و صادراتی معطوف میدارند.شاید صندوقهای کالایی برای برخی بهعنوان یک انبار با حجم بزرگی از کالاهای مختلف قابل تجسم باشد، ولی یک صندوق کالایی را میتوان تنها با یک موجودی محقق دانست یعنی کالا میتواند در کارخانه تولیدی یا در یک انبار معین تجسم شود و تنها مالکیت آن در صورت نیاز در حال تغییر باشد اگرچه میتواند شرایط خردهفروشی را هم در بر داشته باشد. البته در گذشته بارها به این مطلب پرداختهایم و تا زمان اجرایی شدن آن شاید این صحبتها ادامه یابد. تامین مالی اولیه این صندوق هم از بستر بورس کالا در دسترس خواهد بود.