به گزارش می متالز، با شروع بحران کووید-۱۹، بهنظر میرسد ایالاتمتحده یک پدیده کاملا جدی را ایجاد کرده است که روانشناسان آن را اختلال تجزیه هویت یا چند شخصیتی مینامند که همزمان دو یا چند شخصیت متمایز (در اینجا ۲ شخصیتی مد نظر است) را در خود گنجاندهاند.
از یک سو، فدرال رزرو ایالاتمتحده مسوولیت نقش رهبری در امور بینالملل را بر عهده گرفته است، همانطور که در طول بحران جهانی مالی ۲۰۰۸ این نقش را ایفا کرد. در ماه مارس، فدرال رزرو به سرعت شبکهای از توافقهای مبادله ارزی دو جانبه را با حدود ۱۴ بانک مرکزی خارجی احیا و تسهیلات بازپرداخت (repo) جدیدی را برای یک مجموعه حتی گسترده تر از مقامات پولی معرفی کرد و به این ترتیب از عرضه کافی دلار آمریکا برای تامین جهانی اطمینان حاصل کرد. آمریکا بار دیگر به آخرین سرپناه وامدهندگی در جهان تبدیل شده است. از طرف دیگر، رئیسجمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، بهطور غیر مسوولانه این عقیده را رد کرد که برای مقابله با تاثیر کووید-۱۹ بر سلامت عمومی و فعالیتهای اقتصادی، به همکاریهای بینالمللی نیازمند است. او به اصل «اول آمریکا» اتکا دارد، به این معنی که سایر دولتها باید برای هرگونه رهبری، به دنبال گزینه دیگری بگردند. هنگامی که این فرصت را فراهم کرد، دولت ترامپ روشن ساخته است که به تنهایی و صرفا در راستای «منافع ملی» عمل خواهد کرد، همانطور که توسط جهانبینی کوتاهبینانه رئیسجمهور تعریف شده است. این نمایش هویتهای متناقض، به سختی نشانه آمادگی آمریکایی است و همچنین ارزش دلار آمریکا، ارز غالب جهان را رقم نمیزند. هرچه آمریکا طولانیتر ۲ چهره را به پیش برد، احتمال دارد از موقعیت طولانی مدت خود در بالای سیستم پولی و مالی بینالمللی سقوط کند. از این گذشته، سرمایهگذاران بینالمللی و دولتهای خارجی چقدر دیگر به پول یک شریک فزاینده غیرقابل اعتماد خواهند کرد؟ برای اطمینان، در حال حاضر ریسک زیادی برای خروج گسترده از دلار وجود ندارد. آخرین اقدامات فدرال رزرو پاسخی به تقاضای بیشتر برای دلار است (به جای حمایت از فروش بهدلیل ترس اجتماعی). این نشان میدهد که، در هر صورت، بحران کووید-۱۹ تاکید کرده است که نقش حیاتی بهعنوان پناهگاه امن نهایی است. با این وجود، قبل از فوران همهگیری، بهطور فزایندهای آشکار شد که در میان سرمایهگذاران و بانکهای مرکزی بهدلیل رفتار غیرقابلپیشبینی در سراسر جهان، نسبت به استفاده غیرقانونی ترامپ از مجازاتهای مالی برای مجازات کشورهایی مانند ایران و همچنین هر کشوری که با آن تجارت کند، از جمله متحدان ایالاتمتحده، نارضایتی قابل توجهی وجود دارد. ترامپ با استفاده از دلار به عنوان سلاح از نقش اصلی آن دربازارهای بینالمللی، مدتها است که دیگر کشورها را به آتش سوق میدهد.
بهویژه، چین بهطور فزایندهای در تبلیغ رهنمودها بهعنوان جایگزینی برای دلار عمل کرده است، بهویژه با باز کردن تدریجی ۱۳ هزار میلیارد دلار اوراق قرضه داخلی خود (رتبه دوم جهان) برای سرمایه گذاران نهادی خارجی. به همین ترتیب، کشورهای اروپایی ساز و کار جدیدی را ایجاد کردهاند که بهطور خاص برای دور زدن تحریمهای ایالاتمتحده بر صادرات نفت ایران طراحی شده است. با وجود گرسنگی که به آرامی اثرات مخرب خود را به مردم نشان خواهد داد، همهگیری به ناچار زخم را حتی گستردهتر میکند. این به نوبه خود تاثیرات گستردهای برای نقش آمریکا در جهان و در نهایت نظم بینالمللی پس از جنگ به رهبری ایالاتمتحده خواهد داشت. سهم اسکناس پشتسبز آمریکا از قدرت ایالاتمتحده به خوبی درک شده است. بهعنوان صادرکننده ارز غالب جهان، آمریکا مدتها از این قدرت بهرهمند است. اما با این شرایط، نقش دلار در سیستم پولی مالی دنیا روبه اضمحلال خواهد رفت.