به گزارش می متالز، این روزها همه صحبت از بورس میکنند. حالا مردم در هر شغل و صنفی میخواهند گوشهای از پس انداز خود را برای عقب نماندن از تورمی که همواره مهمان اقتصاد و معیشت مردم بوده است، در جایی سرمایهگذاری کنند. تا پیش از این شاید تنها طلا و مسکن و این اواخر دلار به عنوان مقصد این سرمایهگذاریهای خرد شناخته شده بود، اما حالا بورس حسابی در بورس است.
در این شرایط سوال میشود که چگونه در بورس سرمایهگذاری کنیم که کمترین ضرر را از نوسانات بخوریم یا بتوانیم یک سرمایهگذاری کمریسکتر و مطمئنتر داشته باشیم؟ سوالی که هر چند در روند صعودی بازار چندان ملموس نبود، اما قطعا در منفیهای بازار بیشتر نمایان میشود. ممکن است تصمیمهای اشتباهی منجربه ضرر و زیان سهامداران بهویژه تازهواردان شود. این تصمیمهای غلط هر چند جزئی از ذات این نوع از سرمایهگذاری است، اما میتواند به پایینترین حد خود برسد یا حتی نباشد. کسانی که سالهای سال در پایین و بالای بازار توانستند از این بازار سود ببرند حتما به نکاتی عمل کردند که شاید سهامداران از آن بیاطلاع باشند.
حال، اما این همه سرمایهگذاری در بازار سرمایه یا بورس، به نظر منطقی میآید؟ چه راهکارهایی میتواند بورس را به بهترین مقصد سرمایهگذاریهای خرد و کلان تبدیل کند؟
حسین خزلیخرازی، کارشناس بازار سرمایه در اینباره میگوید: معمولا سوال میشود که آیا اگر مردم مازاد درآمد یا پساندازی دارند دلار، سکه، طلای مصنوع یا آپارتمان بخرند؟ البته اگر این آپارتمان اجاره داده شود به عرضه و رونق مسکن در کشور کمک خواهد کرد. اما همانطور که میدانید حدود ۳۵ درصد از خانهها در تهران خالی است.
وی در ادامه افزود: حال اگر این فرد در هر کدام از این بازارها سرمایهگذاری کند بهتر است یا با آن در بازار مالی سهام بخرد؛ برای اقتصاد مفیدتر است؟ بیشتر کارشناسان اتفاق نظر دارند که یکی از فواید مالیسازی اقتصاد، میتواند کنترل نقدینگی و کنترل تورم باشد.
خزلی با بیان اینکه مالیسازی اگر بیش از اندازه باشد میتواند یک لبه بحرانساز و خطرناک نیز داشته باشد، اظهار کرد: بنابراین سرمایهگذاری روی اوراق بهادار بهویژه سهام یکی از بهترین روشها برای هدایت نقدینگی پساندازهای جامعه است. به ویژه در کشوری مانند ایران که حدود ۵ دهه است که در اقتصاد تورمهای دو رقمی را تجربه میکنیم. معمولا مردم در سالهای گذشته برای مصون ماندن از تورم، طلا، ملک و این اواخر دلار میخریدند. این مسئله نهتنها هیچ کمکی به رشد اقتصاد نمیکند بلکه باعث حبس مال، حبس سرمایه و حبس ثروت است و مانع جدی برای سرمایهگذاری است.
خزلی خرازی درباره ورود افراد غیرمتخصص به بورس میگوید: اما ورود افراد غیرمتخصص و تازه وارد به بازار بورس پدیدهای است که باید با آموزش و با رعایت نکات خیلی خاص همراه باشد.
وی در ادامه افزود: برای این منظور یک مثال وجود دارد که اگر فردی بخواهد یک خودرو بخرد، حتما با خود یک کارشناس متخصص میبرد و یا از افراد رسمی و کارشناس متخصص تحتنظارت در بازار استفاده میکند؛ بنابراین برای خرید یک خودرو از کارشناسان برای اینکه این وسیله سالم باشد، سرقتی نباشد و مواردی از این دست تحقیق میکنید.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: حال اگر برای شناخت یک خوردوی سالم و دست دوم حدود ۱۵فاکتور نیاز باشد، برای خرید یک سهام حدود ۵۰فاکتور نیاز است و این از حوصله و تخصص مردم خارج است.
خزلی خرازی میگوید: توصیه جدی ما به عموم مردم این است که اگر میخواهند وارد بازار سرمایه شوند، برای رقمهای زیر ۵۰۰میلیون تومان از صندوقهای سرمایهگذاری استفاده کنند. برای رقمهای بالای ۵۰۰ میلیون تومان میتوانند از شرکتهای سبدگردان که رسما از سازمان بورس مجوز دارند، استفاده کنند.
وی میافزاید: این شرکتها به نام خود اشخاص برای قراردادهای ویژه تنظیم میکنند و سرمایههای آنها را مدیریت میکنند.
این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: روش سوم استفاده از مشاوران است. شرکتهایی هستند که صندوقی ندارند یا سبد گردانی نمیکنند، بلکه با توجه به ویژگیهای شما و میزان ریسکپذیریتان به شما مشاوره میدهند و چند سهم را به شما معرفی میکنند. این شرکتها معمولا بولتنهای هفتگی و ماهانه دارند و مشورتهای تخصصی به افراد میدهند.
خزلی خرازی، اما روش چهارم را جذابترین نوع ورود به بازار سرمایه میداند و میگوید: اما یک روش چهارمی هم وجود دارد و آن روش برای جوانها جالب است. بورس یک جای پرهیجان و پرریسک است که عموم جوانهای امروز، چه آنهایی که شغل دارند و چه بیکار هستند مایل هستند که یک حرفه جانبی سرمایهگذاری داشته باشند.
این کارشناس بازار سرمایه میافزاید:، اما باید وقت بگذارند چه به صورت حضوری و چه به صورت مجازی آموزش ببینند. درحالحاضر حجم بسیار زیادی از مطالب آموزشی وجود دارد که میتوانند آن را بیاموزند.
وی با بیان اینکه افراد نخست باید مهارت بنیادی و سرمایهگذاری و بعد از آن مهارت تکنیکال و درنهایت مهارت مدیریت پرتفو را بیاموزند، اظهار کرد: کسانی که از این مسیر وارد میشوند باید حدود ۶ ماه وقت بگذارند و بسته به هوش و استعداد و دانش پایهای که دارند میتوانند روندها و مفاهیم بورسی را یاد بگیرند. افرادی که میخواهند وارد بازار سرمایه شوند بهتر است حوصله کنند، وقت بگذارند و برای آموزش هزینه کنند. همانطور که برای یادگیری زبان انگلیسی باید آموزش ببینید برای بورس هم نیاز به تمرین و آموزش هست.
خزلی خرازی یادآور میشود: بازار بورس برای جوانها بسیار پر ریسک، جذاب و شاداب است که اگر آموزشهای لازم را ببینند نیازی نیست پول خود را به صندوقهای سرمایهگذاری بسپارند یا پولی بابت مشاوره بپردازند. این بازار آنقدر جذاب است که حتی زمانی که تصمیم اشتباه گرفته و زیان میکنید برای جبران آن تلاش میکنید تا ضرر را به سود تبدیل کنید. این بازی جذابی است که میتواند برای اقتصاد کشور مفید باشد.
این کارشناس بازار سرمایه همچنین در پاسخ به این سوال که چرا به صندوقهای سرمایهگذاری اعتماد نمیشود، میگوید: بخشی از این بیاعتمادی به دلیل ساختار رسمیت گریزی فرهنگ ایرانی است. این موضوع حتی در مورد رسانهها هم صادق است مردم گاهی به رسانههای غیررسمی بیشتر اعتماد میکنند حتی اگر اطلاعات غلط به آنها بدهد.
خزلی خرازی در ادامه افزود: بخش دیگر آن مربوط به فرهنگ شفاهی تاریخی مردم بر میگیرد که عموما حوصله خواندن را ندارند و عموما از ساختارهای رسمی گریزان هستند که این مساله باید تغییر کند. در حالی که بسیاری از مردم در شرکتهای هرمی یا موسسات مالی بدون مجوز سرمایهگذاری کردند و دچار زیان شدند.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح میکند: باید عادت کنیم طمع و ساده نگری را کنار بگذاریم. ممکن است یک نفر در یکسال ۱۰برابر سود کرده است، اما آیا همه میتوانند این سود را ببرند؟ آیا این سود از راه مشروع و قانونی انجام شده است؟
وی خاطرنشان کرد: در جمعها حرفهایی زده میشود و تصمیمات هیجانی گرفته میشود که به ضرر سرمایههای آنها خواهد شد، اگر به ساختارهای رسمی اعتماد کنیم ممکن است در کوتاهمدت سود کمتری ببریم، اما قطعا ریسک خود را مدیریت میکنیم.
خزلی خرازی میگوید: ممکن است یک صندوق در سال ۷۰ تا ۸۰ درصد بازده داشته باشد، اما یک نفر در یکسال ۳۰۰ درصد سود کرده باشد، اما این مسئله به صورت اتفاقی پیش نمیآید. همانطور که یکنفر در خودرو متخصص است عدهای هم در موضوع بورس تخصص دارند اگر هرکس حوصله، توان و تخصص آن را دارد به طور مستقیم سرمایهگذاری کند. اما اگر این وقت و تخصص وجود ندارد بهتر است از روشهای جایگزین استفاده شود.