به گزارش می متالز، در راستای نقش اطلاع رسانی تخصصی، گفت و گویی را با خانم فرزانه معصومی، نایب رئیس هیئت مدیره گروه معادن امیرسنگان پارسیان انجام داده ایم. معصومی در این مصاحبه، علاوه بر معرفی واحد خود به این نکته تأکید کرد که محدودیت و دخالت در هر حلقه زنجیره فولاد باعث کاهش سرمایه گذاری در آن بخش می شود.
ما در مورد اولین حلقه زنجیره تولید فولاد یعنی سنگ آهن صحبت می کنیم. این تعریف نشان از اهمیت سنگ آهن و معادن مربوط به آن دارد، شاید بهتر باشد از مشکلات نگوییم و در مورد مزیت کشور در بخش معادن سنگ آهن صحبت شود. ذخایر معدنی طبیعی کشور بعد از کشف، جزو ثروت های کشور محسوب می گردند که البته با توجه به مدل اقتصادی کشور ما، شاید کم اهمیت ترین حلقه زنجیره همین سنگ آهن و اکتشافات مربوط به آن می باشد.
معادن سنگ آهن کشور براساس یک اتفاق ساده و بر اثر افزایش تقاضا در بازارهای جهانی بدون وابستگی به کمک های دولتی و با همت بخش خصوصی توانست چراغ راهی برای بلند پروازی ها در بخش فولاد کشور گردد که بر اساس این همت در بخش خصوصی کشور و با در نظر گرفتن این مزیت طبیعی، افق ۱۴۰۴ طراحی شد.
از دیدگاه بنده افق ۱۴۰۴ در صنعت فولاد کمی دور از ذهن و دست نیافتنی است و دلایل آن به شرح ذیل می باشد:
۱- عدم هماهنگی در اعطای مجوزهای ساخت کارخانجات مربوط به تک تک حلقه ها و زنجیره ها، اولین آسیب شناسی در این صنعت می باشد که تاکنون پالایش نگردیده و این ناهماهنگی در مراحلی که کارخانجات به بهره برداری می رسند مشهود گردیده است .
۲- ایجاد واحدهای صنعتی مربوطه در نقاطی که به لحاظ جغرافیایی و دستیابی به زیر ساخت های لازم متناسب با احداث این کارخانجات نیست.
۳- نداشتن اراده واحد در اکتشافات و تولید معادن سنگ آهن که در خور تولید ۱۶۰ میلیون تن سنگ آهن در افق ۱۴۰۴ باشد. اگر ما به این باور اعتقاد داشته باشیم که به همه اهداف چشم انداز دستیابی پیدا کنیم بنابراین مهمترین کار ایجاد جاذبه و مزیت در بخش سرمایه گذاری در تولید و اکتشافات معادن سنگ آهن می باشد که البته این همت در تمامی ارکان دولتی دیده نمی شود.
۴- نداشتن زیر ساخت لازم در تمامی طول زنجیره فولاد از جمله کمبود آب، شبکه برق و لجستیک متناسب با تولید در چشم انداز.
۵- مهمتر از همه اینکه در آخر با ۵۵ میلیون تن تولید فولاد می خواهیم چه کنیم؟
شاید همه موارد فوق در مقایسه با مورد آخر (شماره ۵) کم اهمیت به نظر می رسد. دلیل این امام اگرها این سوال است که آیا مازاد نیاز ۵۵ میلیون تن فولاد را می خواهیم صادر کنیم؟ یا بهتر بگویم آیا می توانیم در بازار صادرات جهانی رقیب بزرگترین کشور تولیدکننده فولاد جهان یعنی چین باشیم؟
یا اینکه باید به این فکر کنیم در چند سال آینده کشور ما دست به یک کار خارق العاده می زند و می تواند ۵۵ میلیون تن را در داخل مصرف کند. متاسفانه این همان مشکل اساسی است که برای مصرف ۵۵ میلیون تن فولاد کشور وجود دارد و راه بسیار زیادی در پیش است. با این وجود درصورتی که برنامه ریزی ساختاری در بخش عمرانی کشور انجام پذیرد می توان امیدوار بود که سرنوشت زنجیره فولاد هم مثل صنعت خودرو و صنعت سیمان در کشور نشود.
بیشترین درخواست تولید کنندگان مواد معدنی در کشور از همه دولتمردان، ثبات در تصمیم گیری و کارشناسی تصمیمات ماخوذه است. سرمایه گذاری در تولید معادن یک امر کوتاه مدت نیست که دست خوش سعی و خطا شود یا بهتر بگویم سرمایه گذار لابراتوار جهت عکس العمل به دستور العمل های خلق الساعه نیست. برای بهبود بخشیدن در فضای کسب و کار و ایجاد انگیزه در سرمایه گذاری در تولید مواد معدنی، دولت می بایست مزیت های لازم جهت حضور آنها در این بخش را فراهم نموده و امتیازات خاص برای آن ها در نظر بگیرد. این نکته حائز اهمیت است که محدودیت و دخالت در هر حلقه زنجیره فولاد باعث کاهش سرمایه گذاری در آن بخش می شود.
انتقاد بخش خصوصی این است که هر آنچه به بخش خصوصی واگذار شد و دولت دخالتی، چه مثبت چه منفی در آن نداشت، اتفاقاً آن بخش مسیر عرضه و تقاضای خود را پیدا کرد و سرمایه گذاری بلند مدت در آن بخش بسیار موفق بود.
سالیان سال است دولت های مختلفی که در کشور امور اجرایی را در دست می گیرند، به اولین چیزی که فکر می کنند ایجاد درآمد از محل واسطه گری و گرفتن عوارض از بخش های خصوصی فعال می باشند. هر جا که یک بخش به صورت خودجوش موفق بود و توانست قدم های مثبتی برای ایجاد اشتغال در کشور بردارد و سودآور شود دولت ها در آن زمان خود را به عنوان یک شریک تجاری کوتاه مدت معرفی می نمایند و بزرگترین آسیب به لحاظ سرمایه گذاری بلند مدت به آن بخش وارد می شود.
بخش خصوصی با کارشناسی های متعدد که در تمام بخش های تولید سنگ آهن و کنسانتره و گندله تجربه کرده است به صراحت می گوید: عوارض بر صادرات سنگ آهن و کنسانتره و گندله عوارض بر تولید است و عوارض بر تولید بالا بردن قیمت تمام شده تولید سنگ آهن را به همراه دارد و متخصصین این امر می دانند که بالا رفتن هزینه باعث کاهش ذخیره در معادن می شوند. هر چه که این قیمت تمام شده بالا برود، عیار حد بازآوری ماده معدنی بالاتر رفته و عیار حد پائین متاسفانه جهت تولید مقرون به صرفه نخواهد بود، بنابراین درصد قابل توجهی سنگ آهن استخراج نخواهد شد و از گردونه اکتشافات خارج خواهد شد. بنابراین برای گرفتن مبالغی جزیی و کوتاه مدت در یک تفکر غلط سنتی منابع کشور را هدر ندهیم.
گفتنی است، شرکت امیر سنگان پارسیان در منطقه سنگان واقع شده و با تولید بیش از ۵۰۰ هزار تن سنگ آهن جزء معادن پلاسری کشور به شمار می آید. در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد از تولید شرکت به کارخانجات داخلی فروخته می شود و مابقی راهی بازارهای صادراتی می گردد. این شرکت احداث واحد کنسانتره خود را در دو فاز ۵۰۰ هزار تنی آغاز نموده که نهایتا بالغ بر یک میلیون تن کنسانتره تولید خواهد کرد.