به گزارش می متالز، حدود 7 هزار سال پیش، ایرانیها به کشف معادن دست پیدا کردند. دیاکونوف، خاورشناس بینالمللی میگوید که از زمان هخامنشیان استخراج معادن با جدیت دنبال شده و در زمان ساسانیان صنایع معدنی و هنرهای وابسته مانند گوهرسازی و فلزکاری رونق زیادی داشته. کریستن سن هم در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» آورده: «هیوئن تسیانگ، سیاح مشهور چینی که در آغاز قرن هفتم میلادی اوضاع ممالک مغرب آسیا را گزارش داده، محصولات صنعتی ایران را بهطور خلاصه چنین بیان میکند: محصولات عمده این کشور طلا، نقره، مس، بلور کوهی و مروارید نادر و مواد گرانبهای دیگر است.» استخراج معادن تا زمان مشروطیت در انحصار پادشاهان بود. پس از آن اما حزب سوسیال دموکرات ایران، ملیسازی معادن را در مرامنامه اقتصادی خود گنجاند. در سال۱۲۹۶ شمسی نخستین لایحه قانون معادن به تصویب هیأت وزیران وقت رسید. ۱۰سال بعد آییننامه کشف و استخراج معادن در ۲۲ ماده از سوی وزارت فواید عامه تهیه و تقدیم مجلس شورای ملی شد. بالاخره در ۱۳۱۷ قانون معادن به تصویب مجلس شورای ملی رسید و از اول فروردین ماه ۱۳۱۸ به اجرا گذاشته شد. این قانون طی هفت دهه گذشته بارها بازنگری شده اما ساختار آن کماکان حفظ شده است. آمار نشان میدهد که در ایران ۷۸۶۷ معدن شامل ۵۴۲۲ معدن فعال و ۲۰۸۶ معدن غیرفعال وجود دارد.
یکی از راههای اکتشاف معادن، ژئوفیزیک هوایی است. از این طریق بخشهای پنهانی و عمدهتر کشور با فواصل 7.5 کیلومتری شناسایی میشود. در حال حاضر 200 هزار کیلومتر خطی با فواصل 250 متری شناسایی شده که سازمان زمین شناسی ایران 2 هلیکوپتر ملکی و 4 هلیکوپتر اجارهای دارد که با 4 روش معادن را کشف میکند. یکی دیگر از روشهای کشف معادن، روش دورسنجی است که با حد تشخیص لازم در بسیاری از بخشها اولویت داده شده است. اما این داستان به گونه دیگری هم بوده است.
رضا نیازمند، معاون وزیر اقتصاد در دهه۴۰ شرکت ملی مس را بنیانگذاری و معدن بزرگ سرچشمه را در دهه۵۰ بازگشایی کرده است. سرچشمه در استان کرمان، بین سیرجان و رفسنجان است و مسِ آن، دومین ذخیره مس جهان است. داستان از این قرار است که بین محصلانی که رضاشاه به اروپا فرستاد، بیشترشان مهندس معدن شدند و برگشتند. دلیل هم این بود که قرار بود کارخانه ذوبآهن در ایران راهاندازی شود. با حمله متفقین و تبعید رضاخان، ماشینآلات کارخانه در زمان حمل به ایران - در دریای مدیترانه - ضبط شد. با جنگ جهانی دوم قیمت فلزات اساسی بالا رفته بود و برادران رضایی علاقهمند به سرمایهگذاری در این زمینه شدند. آنها به چوپانهایی که سنگهای رنگین پیدا میکردند انعام خوبی میدادند. تا اینکه چوپانی از ناحیه کرمان مقداری سنگ سبز و آبی رنگ برای محمود رضایی آورد و انعامش را گرفت. رضایی سنگها را به انتظام و خادم، مهندسان تحصیلکرده نشان داد؛ سنگ معدن مس. با شناسایی منطقه و سنگهای کف چشمه که همه آبیرنگ بود، معدن کشف شد. استخراج اما پر خرج بود و رضایی از عهده آن بر نیامد و دنبال سرمایهگذاری اروپایی گشت. شرکت سلکشن تراست انگلیسی حاضر به مشارکت در این کار شد و ۳۰ درصد سهام را از آنِ خود کرد. اما با مشکلات مالی به وجود آمده کار به دست حکومت افتاد. در همین موقع شاه جدید دستور داد که شرکت دولتی مس سرچشمه تشکیل شود. در نتیجه محاسبه و پرداخت هزینههایی که رضایی و شرکت سلکشن تراست کرده بودند، پرداخت شد.
معدن سنگآهن گلگهر سیرجان جزو معادن بزرگ کشور است که امروزه توانسته یکی از قطبهای اصلی و اثرگذار در بخش معدن و صنایع معدنی کشور باشد. قبل از انقلاب اسلامی، مرد کشاورزی به نام حبیبالله شاهمرادی، 2 دختر به نام گلی و گهر داشت. او روی زمین مشغول دامداری بود. وقتی فهمید در دشتی که کار میکنند، سنگهای باارزشی وجود دارد، معدن بزرگ سنگآهن کاشف خود را پیدا کرد. کشاورز که با معدن آشنایی نداشت، دیگر پیگیر آن نشد. پس از مدتی دولت این معدن را در اختیار گرفت و اکنون در بخشی از این معدن شرکتهای خصوصی مشغول فعالیتند. گلی و گهر وارثان کشاورز حتی زندگیشان از آنچه بود هم تکان نخورد و در روستا زندگی ساده خود را ادامه دادند. حتی کمترین خواسته 2 خواهر که اشتغال، حقوق و بیمه بود هم عملی نشد.
مهدی غریبزاده متولد1361 و فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن یک روز تصمیم میگیرد برای خودش معدن کشف کند. غریبزاده که امروز به آقای عقیق معروف است، با رویاهای بزرگ برای پیدا کردن سنگ عقیق به دل بیابان زد و در نهایت توانست برای خودش معدنی پیدا و از طریق آن کارآفرینی، تولید و تجارت کند. او در استفاده از سنگهای قیمتی پا را فراتر از بقیه گذاشت و علاوه بر زیورآلات لوازم عجیب و غریبی با آنها تولید کرد. غریبزاده میگوید: «در تابستانی که قرار بود بعد از آن وارد ترم هفتم شوم، دو ماه و نیم را در کوهها دنبال معدن بودم. صبحها ساعت ۴ راه میافتادم و تا ۴ عصر با یک کولهپشتی و یک شیشه آبمعدنی در حال تحقیق بودم و در نهایت با بررسی پوشش گیاهی منطقه و سنگهای کف رودخانه به یقین رسیدم منطقهای که در آن تحقیق میکردم معدن سنگ مرمریت است. این کار خیلی هزینهبر بود. ابتدا باید آن را ثبت میکردم. به دنبال صندوق حمایت از فارغالتحصیلها رفتم تا پول بلاعوضی بگیرم. بخشنامه وجود داشت اما تا آن زمان کسی از این بخشنامه استفاده نکرده بود. در نهایت با یک تعهد محضری پول را گرفتم؛ ۱۲ میلیون و ۵۰۰هزار تومان». با این پول اکتشاف و جادهسازی برای دسترسی به معدن شروع شد. جاده تمام نشده، پول تمام شد. این بود که غریبزاده با 90هزار تومان ته حسابش، دسته چکی گرفت و برای خرید یک بولدوزر ۴۸میلیون تومان چکی شش ماهه کشید. 6 ماه تمام شد و معدن را به نتیجه رسید. اما بیپولی او را مجبور کرد معدنش را با ۱۴۰میلیون تومان بفروشد. ۷۰میلیون نقد پرداخت شد و باقی چکی بود که برگشت خورد و هرگز پاس نشد. حالا این معدن ارزش میلیاردی دارد. غریبزاده به تهران آمد و ۶۰۰ کیلو سنگ عقیق به قیمت ۷۰۰هزار تومان خرید تا با عقیق دکمه لباس بسازد. خانهای اجاره کرد و دستگاهی خرید و ۴ ماه تمام در خانه صبح تا شب دکمه تولید کرد. شرکتی ترکیهای در تهران از دکمهها خوشش آمد و سفارش ۳هزارتایی دکمه برای پالتوهایش داد و در نهایت کار آغاز شد و قرار شد دکمهها برای این شرکت انحصاری باشد. او میگوید: «باید مواد اولیه را میخریدم. این بود که رفتم و در نیریز معدن عقیق پیدا کردم. از همانجا حالا شطرنج، معرق عقیق، قاشق و چنگال میسازم و از خردهسنگها به عنوان نگین در زیورآلات استفاده میکنم. کار در حال حاضر به جایی رسیده است که محصولاتمان را در 2 هتل در عمان و یک هتل در تورنتو کانادا عرضه میکنیم». او هر روز ناهارش را با قاشق و چنگال عقیق میخورد.