به گزارش می متالز، در همه کشورهای پیشرفته که بازار سرمایه قدرتمندی دارند، شفاف بودن داراییهای شرکتها یکی از مهمترین قوانین به شمار میآید و دلیلش آن است که شرکتها موظفند درباره داراییهایشان در شرکت و شیوه استفاده و نگهداری از این داراییها سهامداران خود را مطلع کنند.
هیات وزیران در نشست ۱۸ دیماه ۹۸ با پیشنهاد وزارت امور اقتصاد و دارایی و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نسبت به اعمال اصلاحاتی در ماده ۱۴۹ اصلاحی قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۱۳۹۴ و اضافه کردن ۴ تبصره به ماده ۱۰ آیین نامه اجرایی آن اقدام کرد. در این مصوبه ماده ۱۰ (تبصره ۱ ، ۲، ۳ و ۴) قانون مالیاتهای مستقیم ۹۵ مورد اصلاحات قرار گرفت.
افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها اعم از داراییهای مشهود چون زمین و ساختمان و تجهیزات و داراییهای نامشهود مانند سرقفلی و حق اختراع و ثبت است.
این نوع افزایش سرمایه در دیگر بورسها به ندرت استفاده میشود و در ایران هم به جز مقاطعی در دهه ۶۰ چندان استفاده نمیشد اما دوباره در سالهای اخیر مورد استفاده بعضی از شرکتها بهویژه بانکها و شرکتهای بیمه قرارگرفته است.
در این روش آن دسته از بنگاههای اقتصادی که در بازه زمانی مشخصی که طبق آییننامه اعلام میشود، داراییهای خود را تجدید ارزیابی نکردهاند، میتوانند با رعایت مقررات قانونی و مفاد آییننامه، داراییهای خود را تجدید ارزیابی و مازاد حاصل از آن را به حساب سرمایه منظور کنند.
با این اوصاف افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها از طریق ارزشگذاری دوباره داراییهایی مانند زمین و ساختمان و لحاظ کردن قیمتگذاری جدید در سرمایه اسمی اعمال میشود.
تأمین منابع مالی جدید برای گسترش فعالیتهای شرکت
اصلاح ساختار مالی و سرمایه شرکت
مساله نقدینگی در فرآیند افزایش سرمایه و افزایش قیمتها میتواند موضوعی روانی باشد و شاید تنها دلیل بنیادی که بتوان برای آن ذکر کرد، این باشد که با بزرگتر شدن داراییهای شرکت و ارزش دفتری آن، انتظار سرمایهگذاران از قیمت سهم نیز رشد کند شرکتهایی که افزایش سرمایه میدهند، با فرض اینکه طی انجام معاملات بتوانند ضمن خروج از شمولیت ماده ۱۴۱، زیان انباشته خود را صفر یا به سود انباشته برسانند، همچنان عملیات اصلی آنها زیانده خواهد بود و طی چند سال مالی دوباره زیانده خواهند شد و در صورتهای مالی آنها شاهد زیان انباشته سنگین خواهیم بود.
با توجه به اینکه بعضی از شرکتها داراییهای استهلاکپذیر و برخی دیگر داراییهای دیگری همچون زمین را مبنای تجدید ارزیابی قرار میدهند، درنتیجه رفتار متفاوتی را میتوان برای آن در نظر گرفت.
وقتی دارایی استهلاکپذیر مانند تجهیزات تولیدی یک کارخانه تجدیدارزیابی میشود طبق قانون مالیاتهای مستقیم باید طبق فرمول محاسبه استهلاک دارایی طی دوره تعریفشده مستهلک شود. با این تفاوت که در حالت جدید مبلغ ریالی هزینه استهلاک بسیار سنگینتر است.
اگر چه ارزش و حجم معاملات بازار سهام با رشد مناسبی روبهرو و برای تأمین مالی شرکتها، سرمایه شرکتهای مختلف با افزایش روبهرو شده است اما باید توجه داشت که چنانچه بیش از حد نقدینگی از بازار سهام خارج شود بهطور قطع در آینده نزدیک بازار با مشکل روبهرو میشود و نیازمند نقدینگی جدیدی خواهد بود.
درنتیجه اثر منفی سنگینی بر سودآوری شرکت خواهد داشت و سبب افت سنگین سود خالص هر سهم میشود.
چنانچه عملیات شرکت زیانده باشد مبلغ ریالی زیان هر سهم را افزایش میدهد و درنتیجه در سالهای آینده موجب افت شدید سود هر سهم و درنتیجه نسبت قیمت به درآمد هر سهم (P/ E) میشود.
این نوع افزایش هرچند دارای مزایایی است، اما ازآنجا که سبب رقیق شدن سهام شرکتها و افت سودآوری بهدلیل تقسیم سود بر تعداد سهام جدید و افزایش هزینههای داراییهای استهلاکپذیر و مالیات میشود، توجیه چندانی برای بیشتر شرکتها ندارد.
آن دسته از شرکتهای زیانده که مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت باشند، میتوانند برای حل مشکلات خود از افزایش سرمایه به روش تجدید ارزیابی دارایی اقدام کنند، اما بهدلیل استهلاکپذیر بودن دیگر داراییهای مشهود مانند ساختمان و ماشینآلات و زیان ناشی از آن در میان و بلندمدت، این شرکتها هم رغبتی برای اعمال افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها نشان نمیدهند، اما بانکها و شرکتهای بیمه به دلیل نوع فعالیت و لزوم رعایت مواردی چون ارتقا نسبت کفایت سرمایه از این روش استفاده کردهاند.
افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها هم زمان هم مزایایی را شامل میشود هم معایبی دارد.
امکان خروج از ماده ۱۴۱ قانون تجارت، افزایش کارآیی اطلاعاتی بازار سرمایه، تقویت ظرفیت تامین مالی، واقعیتر شدن نسبتهای مالی، قابلیت مقایسه بهتر صورتهای مالی از جمله عوامل مثبت است که جزو محاسن تجدید ارزیابی داراییها به شمار میآید.
در صورت استهلاک دارایی تجدید ارزیابیشده افزایش قیمت داراییها به سرمایه بستگی دارد. در چنین شرایطی هنگام فروش دارایی کاملا مستهلکشده یکباره زیان بالایی شناسایی خواهد شد.
کاهش قیمت سهام شرکتهای بورسی به زیر ارزش دفتری در صورتی که میزان تجدید ارزیابی دارایی زیاد باشد.، کاهش کیفیت اطلاعات مالی در برخی شرکتها، افزایش هزینههای شرکت، سیستم انبار و بهای تمامشده داراییها باید قیمت داراییها را براساس هر دو مورد قیمت تمام شده و قیمت پس از تجدید ارزیابی داراییها نگهداری کند تا امکان محاسبه استهلاک و مالیات در هنگام فروش وجود داشته باشد از دیگر مواردی است که در گستره معایب تجدید ارزیابی دارایی ها شمرده میشود.
ابهامی که برای بعضی از افراد وجود دارد این است که آیا افزایش سرمایه از این محل باید سبب افزایش ارزش سهام شرکتها شود؟ پاسخ هم بله است و هم خیر. در شرکتهای تولیدی هم در صورتی که منجر به دریافت وام بیشتر و استفاده از اهرم بالاتر شود و در صورتی که نرخ تامین مالی از نرخ بازده داراییها کمتر باشد سبب افزایش سودآوری و افزایش قیمت سهام میشود.
در غیر این صورت تجدید ارزیابی داراییها تاثیری بر قیمت سهم نباید داشته باشد بر اساس ادبیات مالی بهطور منطقی وقتی اتفاق خاصی که سبب افزایش جریان نقدی آتی شرکت شود، نیفتد نباید قیمت سهام آن هم تغییر کند.
افزایش ارزش شرکت حاصل تعامل اجزای یک سیستم است. افزایش سرمایه یکی از اجزای این سیستم است و باید دیگر اجزای سیستم نظیر اقتصاد کلان پویا، بازار مناسب، مدیریت و کارکنان شایسته شرکت، ساختار مالی و عملیاتی مناسب شرکت، حاکمیت شرکتی خوب و دیگر عوامل نیز وجود داشته باشد تا شرکت بتواند از ظرفیت ایجادشده ازطریق تجدید ارزیابی استفاده کند.
در واقع، نکته مهمی که کمتر به آن توجه میشود این گزاره است: افزایش ارزش سهام یک شرکت حاصل یک نگرش سیستمی به عوامل افزایش سهام است و با تصحیح یک جزء از این سیستم لزوما دیگر اجزا خود به خود تصحیح نمیشوند و ارزش سهام افزایش نمییابد.