به گزارش می متالز، محمدرضا مودودی اعتقاد دارد که عدهای در حال ماهی گرفتن از آب گلآلود از نوسان نرخ ارز هستند و جامعه نباید با آنها همراهی کند. مودودی همچنین میگوید جای نگرانی برای تامین ارز در کشور ما وجود ندارد و با توجه به صادرات، ارز به میزان کافی در کشور موجود است. در این راستا با معاون سازمان توسعه تجارت به گفتوگو نشسته ایم. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اتفاقات رخ داده در گذشته، به ناامنی روانی در جامعه کمک میکند و باعث میشود در افزایش قیمت ارز، افرادی بتوانند از این فرصت سوءاستفاده کنند و فضا و بستر را برای بزرگ نشان دادن بیش از حد تنشهای ارزی مهیا سازند. واقعیت امر آن است که کشور ما از نظر میزان تجارت خارجی با احتساب نفت، دارای تراز تجاری مثبت است. این یعنی معمولا بر اساس حجم صادرات و واردات، کشور نباید با کمبود ارز مواجه نشود. اما متاسفانه هر از چندگاهی فضاسازیها و جوسازیهایی صورت میگیرد و جریاناتی علیه اقتصاد داخل کشور ما شکل میگیرد که باعث میشوند جامعه از نظر روانی دچار تنش شود. ضمن اینکه بخش نقدینگی موجود در اختیار مردم رقم بسیار بالایی است و اکنون به 1500 هزار میلیارد تومان میرسد. همچنین رقم نقدینگی بر اساس نرخ دلار چیزی در حدود 300 تا 400 میلیارد دلار است. رشد نقدینگی نشان میدهد که سرمایه در اختیار مردم نسبت به سرمایه در اختیار دولت رقم بزرگی است. بنابراین هر سیاستی که دولت در این زمینه وضع کند، اگر نتواند آرامش روانی را به جامعه بازگرداند، ممکن است سد نقدینگی شکسته شود و به هر محصولی روانه شود که از جمله آنها ارز و طلا هستند. اگر این فضا مدیریت نشود، میتواند اثرات مخربی داشته باشد.
علاوه بر بحران درونی، بحرانهای خارجی نیز کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است. بهطور مثال تهدیدات ترامپ در مورد خروج از برجام برای بسیاری از افراد این دغدغه را ایجاد کرده است که ممکن است اتفاق خاصی رخ دهد. در صورتی که با وقوع این رخداد، وضعیت تفاوتی با گذشته نداشته است. از زمانی که برجام امضا شد، کارشکنیها همواره وجود داشتند و آمریکا بیش از این نیز نمیتواند مسیر را برای کشور ما تنگتر کند. بهویژه آنکه اروپا نیز با آمریکا همراه نیست. با این وجود این، اقدامات ترامپ از نظر روانی تاثیراتی بر کشور ما میگذارد در کنار آمریکا، شیطنت عربستان و تاثیر آن بر امارات بهعنوان یکی از مراکز اصلی دارای رابطه بانکی با ایران برای تبادل ارز، عامل تشدیدکننده وضعیت ملتهب بود.
بهنظر میرسد که بخش عمده این اتفاق، سهم کلان نقدینگی در اختیار افراد خاص است؛ آنها قصد دارند تا حد ممکن، از این آب گلآلود ماهی بگیرند و با سوءاستفاده از این وضعیت، سودهای نامشروعی کسب کنند. ضمن اینکه جلوی تضعیف پول ملی از سوی مردم گرفته نمیشود و اعتماد به دولت نیز کم است. طبیعتا دولت هنگامی که اعلام میکند نرخ واقعی دلار 4 هزار و 200 تومان است، سوال مطرح میشود که چه افرادی دلار را با نرخهای بیش از 5 یا 6 هزار تومان در بازار اعلام میکنند و به فروش میرسانند؟ بهویژه آنکه بسیاری از تبادلات پولی خارج از مکانهای مجاز و حتی در خیابان رخ میدهد. باید دید این ساختار بسیار قدرتمند که میتواند نرخ را تعیین کند و صحبت دولت را به حاشیه بکشاند، از کجا نشات میگیرد؟ هدف نهایی این قدرتهای اقتصادی پنهان چیست؟ آنها تا کجا میخواهند پول ملی و سرمایههای کشور را نابود کنند؟ نتیجه هماهنگی مردم با این رفتارهای غیر ملی چیست؟
واقعیت امر آن است که اگر مردم در این زمینه با یکدیگر و دولت همکاری نکنند، هیچ فردی بهتنهایی نمیتواند این بار سنگین را به دوش بکشد. در حال حاضر بیشتر عامل اثرگذار بر وضعیت موجود، ایجاد شدن فضای روانی متشنج در داخل کشور است و عدهای خاص بر این موج فضای روانی سوار میشوند.
در موضوع تولید نیز کشور ما بهدلیل سالها تحریم نتوانسته به وضع سابق خود بازگردد تا بتواند برای کارآفرینان فرصت ایجاد و نقدینگی را جذب کند. این ضعف بزرگ نیز به افزایش تنشها کمک کرد. صنعت ساختمان همچنان بهدلیل کمبود تقاضا دچار رکود بود. بنابراین بخشی که دارای نقدینگی بیشتری بود، بهدنبال فرصت و بستری میگشت که از آن حداکثر استفاده را ببرد. البته گفتنی است که با توجه به تمهیدات اندیشیده شده، این تلاطمات تاثیر چندانی بر تولیدکنندگان و واردکنندگان ندارد. کشور ما برای تامین مواد اولیه و کالاهای اساسی ارز بهاندازه کافی دارد و از محل صادرات به کشور بازمیگردد. طبیعتا اگر قرار است مواد اولیه به کشور با ارز 4 هزار و 200 تومانی وارد شود، صادرکننده نیز دیگر نباید انتظار داشته باشد که ارز را با نرخ بیشتر در بازار آزاد به فروش برساند. در صورتی که محاسبه نرخ نهادههای تولید یکسان باشد، نباید اتفاق خاصی برای تولیدکننده و واردکننده رخ دهد؛ مگر اینکه واردکننده قصد نداشته باشد کالای خود را با نرخ رسمی 4 هزار و 200 تومان به فروش برساند و از این فرصت به نفع خود استفاده کند. در نتیجه باعث گرانی تولید در داخل کشور شود و در سمت دیگر صادرکننده نیز ناگزیر باشد علیرغم وجود قیمت رسمی، با قیمتهای دیگر کالای خود را بفروشد. این اتفاق باعث ایجاد نقص در چرخه تولید کشور میشود. این یعنی کشور ما وارد شرایطی میشود که دیگر نمیتوان آن را مدیریت کرد.
علت تثبیت قیمت ارز با نرخ 4 هزار و 200 آن است که بیش از 70 درصد اقتصاد کشور دولتی است و شرکتهای دولتی مانند پتروشیمیها، صنایع معدنی و... مجموعههایی هستند که طبق مصوبه ابلاغی توسط معاون اول رئیس جمهور موظف شدند ارز را از طریق مجاری رسمی یعنی بانک و صرافیهای معرفی شده به داخل کشور بازگردانند. بهطور مثال اگر صادرات غیر نفتی کشور در حدود 50 میلیارد دلار باشد، 80 درصد این میزان یعنی 40 میلیارد آن در اختیار دولت خواهد بود و به کشور بازخواهد گشت. بنابراین در بخش تامین نیازهای اساسی کشور برای واردات مشکلی پدید نمیآید. البته در این میان ممکن است افرادی بهدنبال فروش کالاهای خود با ارزهای گرانتر باشند که چرخه اقتصادی کشور را معیوب خواهند کرد. طبیعتا این شرایط به سود هیچ فردی نخواهد بود. با این حال دولت هیچ قولی برای ثابت نگهداشتن نرخ ارز را نداده است و در هیچ بخشنامهای صحبت از تثبیت نشده است. هر چند که دولت باید از ابتدا ارز را برای تمام گروههای متقاضی تکنرخی میکرد.
نرخ ارز باید مدیریت شود تا این سرمایه ملی بهسمت خارج از کشور گرایش پیدا نکند. زیرا در سمت دیگر ماجرا کشورهایی قرار دارند که شرایط را در ایران بد جلوه میدهند و ایرانهراسی در دنیا بهوجود میآورند. این موضوع باعث شده است که بسیاری از افراد تصور کنند که خروج ارز از کشور به سود آنها است. در حالی که این اتفاق تنها خالی کردن خون سرمایه از رگهای کشور است و به سود هیچ فردی نخواهد بود.
در این شرایط باید همه افراد، بهصورت ملی فکر کنند؛ چرا که کشور از این موضوع آسیب میبیند. هر فردی باید بهاندازه سهم خود در بهبود شرایط کمک کند. این موضوع مانند خشکسالی است و در صورتی که افراد جامعه موضوع کمآبی را جدی نگیرند، در نهایت همه تشنه خواهیم شد. در صورتی که همه به سهم خود احساس تکلیف کنند، بهطور حتم بازار ارز نیز مدیریت خواهد شد و از هیجانات بیشتر جلوگیری بهعمل میآید. بهعنوان مثالی دیگر اگر شایعه شود که یک کالا کمیاب خواهد شد و همه برای خرید آن هجوم آورند، بهطور حتم دیگر کالایی برای عرضه در بازار وجود نخواهد داشت. ضمن اینکه باعث میشود کالاها در خانهها انبار شود و همه متضرر شوند.
حتی اگر بحران هم وجود داشته باشد، جامعه باید آرامش خود را حفظ کنند. در صورتی که میان جامعه همکاری وجود نداشته باشد، این بحران قابل مدیریت نخواهد بود. ضمن اینکه همگان باید بدانند که عدهای از این فضا بهشدت سوءاستفاده میکنند. باید مواظب باشند که کشور در دام این افراد گرفتار نشود. ضمن اینکه اگر جامعه همراهی نکنند، هیچ دولتی قادر نیست بهتنهایی عمل کند.